لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/خورشید من
دور از رخت، سرای درد است خانهٔ من، | خورشید من کجایی؟ سرد است خانهٔ من. | |||||
دیدم تو را ز شادی، از آسمان گذشتم، | جانان من که گشتی دیگر ز جان گذشتم، | |||||
آخر خودت گواهی: من از جهان گذشتم. | بی تو کنون سرای درد است خانهٔ من. |
خورشید من کجایی؟
سرد است خانهٔ من.
من دردمند عشقم، درمان من تویی، تو. | من پایبند صدقم، پیمان من توئی، تو. | |||||
امید من توئی، تو. ایمان من توئی، تو. | دور از رخت، سرای درد است خانهٔ من، |
خورشید من کجایی؟
سرد است خانهٔ من.
غیر از تو من به دنیا، یار دگر ندارم؛ | جز از خیال عشقت فکری به سر ندارم؛ | |||||
سر می دهم ولیکن دست از تو برندارم. | دور از رخت، سرای درد است خانهٔ من، |
خورشید من کجایی؟
سرد است خانهٔ من.
ستالین آباد، نوامبر ۱۹۳۸