لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/سال هجوم و ظفر
همه دانند که، چون گرگ شریر، | هر سگ هار، بود غافلگیر؛ | |||||
نرم و خاموش، ز ره می گذرد، | چون به آدم رسد، او را بدرد. | |||||
صفت شیر، ولیکن این نیست، | شیر، نامرد و بد و چرکین نیست. | |||||
گر بخواهد سوی دشمن تازد، | غرش اول به جهان اندازد، | |||||
نگریزد اگر از غرش او، | خصم، بیجان شود از برش او. | |||||
ور به وی بی خبر آرند هجوم، | با همه صولت و زور معلوم، | |||||
پس رود یک دو قدم، خشم آلود، | تند، هر سو نظر اندازد و زود، | |||||
جمع گشته بجهد شیر، چو تیر؛ | کی تواند رهد از حملهٔ شیر؟ | |||||
دشمن، از شرم و شرافت محروم، | چون سگ هار، به ما کرد هجوم. | |||||
شیر ما، یک دو قدم واپس رفت، | واپس از حیلهٔ آن ناکس رفت. | |||||
نظری تیز به هر سو انداخت، | زود شد جمع و سوی دشمن تاخت. | |||||
بگریزد ز وی، اکنون چون میش | آنکه بد گرگ، دو روز از این پیش. | |||||
لیکن این تاخت نخستین باشد؛ | جای ایستادن، برلین باشد! | |||||
سال کهنه، پی آماده شدن | پس نشستیم اگر از دشمن، | |||||
سال نو، سال هجوم است و ظفر؛ | سال فانی شدن گرگ بشر. | |||||
به تو، ای ارتش پر زور و دلیر، | به تو، ای خلق توانای کبیر، | |||||
به تو، ای کشور نصرت انگیز، | به تو، ای رهبر محبوب و عزیز، | |||||
عید امسال مبارک باشد، | فتح و اقبال مبارک باشد! |
ستالین آباد، دسامبر ۱۹۴۱