لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/نامه دلدار
دلدار به من نامه و پیغام فرستاد | یا داروی درد دل ناکام فرستاد؟ | |||||
در نام و شرف، تا کندم شهرهٔ دنیا، | او، نامه به نام من گمنام فرستاد. | |||||
پیمانهٔ دل بود تهی از می شادی، | جانانهٔ من، باده به این جام فرستاد. | |||||
می خواست که در وصف رخش نغمه سرایم، | با شرح محبت، به من الهام فرستاد. |