لاهوتی (قطعه‌ها و منظومه‌ها)/یانکا کوپالا

مردی مسلح، بزرگ و جسور

مجسمهٔ فخر و اعتلا،

تازه رسیده از جاهای دور

در مملکت یانکا کوپالا.


- کی به این کشور یاری کرده است،

کی به عشق او بوده مبتلا،

کی به درد او زاری کرده است؟

جوابی قطعی: - یانکا کوپالا!


من گرفتار این گل بوده ام؛

وگر هم باید ببینم جزا،

باشد!

من او را، بلبل بوده ام.

خود من، اینک، یانکا کوپالا!

- من دوست توام، اکتبر، انقلاب.

آمدم، که با دست توانا

آباد کنم، این خانهٔ خراب،

تا خرسند شود یانکا کوپالا.

من تو را آنسان می کنم بلند،

که ببینندت همهٔ دنیا،


تو را با انگشت، نشان بدهند،

بگویند: این است یانکا کوپالا!


بلبل اسیر، پرواز کرد آزاد،

روح افسرده از نو شد برنا.

حالا دیگر او، خرم است و شاد،

غم نمی خورد یانکا کوپالا.


ترانهٔ او، زاری ندارد،

می غرد مثل شیر بی پروا.

از دولت گل، خواری ندارد.

خوشا به حال یانکا کوپالا!


مسکو، ژوئن ۱۹۳۵

یادداشت‌ها

ویرایش
  1. یانکا کوپالا Yanka Kupala = بزرگترین شاعر کشور جمهوری سوسیالیستی بلوروسی.