محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که اشگم از پیش منزل به منزل میرود
آن که اشگم از پیش منزل به منزل میرود | وه که با من وعده میفرمود و با دل میرود | |||||
اشگم از بی دست و پایی در پی این دل شکار | بر زمین غلطان چو مرغ نیم به سمل میرود | |||||
حال مستعجل وصالی چون بود کاندر وداع | تا گشاید چشم تر بیند که محمل میرود | |||||
با وجود آن که ضبط گریه خود میکنم | ناقهاش از اشک من تا سینه در گل میرود | |||||
نوگلی کازارش از جنبیدن باد صباست | آه کز آه من آزرده غافل میرود | |||||
محتشم بهر نگاه آخرین در زیر تیغ | میکند عجزی که خون از چشم قاتل میرود |