| | | | | | |
|
در پردهی عشق آهنگ زدای فتنه قانون ساز کن |
|
صحبت گذشت از زمزمه ای دل خروش آغاز کن |
|
|
دست خرد کوتاه شد از ضبط ملک عافیت |
|
ای عشق فرصت یافتی بنیاد دست انداز کن |
|
|
آمد صدای طبل باز از صید گاهی در کمین |
|
شهباز عشقی پر گشودهای مرغ جانپرواز کن |
|
|
عشق اینک از ره میرسد ای جان به استقبال رو |
|
غم حلقه بر در میزند ای دل برو در باز کن |
|
|
شد زنده از یک پرسشت تا زندهام مانند من |
|
داری گواهی این چنین رو دعوی اعجاز کن |
|
|
نوعی که هستی خویش را بنما و بر هم زن جهان |
|
از عهد دیگر دلبران این عهد را ممتاز کن |
|
|
چون بر مراد محتشم غمگین نواز است آن صنم |
|
ای دل تو نازان شو به غم ای غم تو بر دل ناز کن |
|