محتشم کاشانی (غزلیات)/ز اشک سرخ برای نزول جانانی
ز اشک سرخ برای نزول جانانی | شدست خانهی چشمم نقش ایوانی | |||||
مباش این همه ای گنج حسن در دل غیر | بیا که هست مرا نیز کنج ویرانی | |||||
به لاله زار دل داغدار من بگذر | که دهر یاد ندارد چنین گلستان | |||||
چه شد که گر از بیتکلفی یک بار | شود مقام گدا تکیهگاه سلطانی | |||||
به نیم جان که دلم راست شاه من چه عجب | گر انفعال کشد پیش چون تو مهمانی | |||||
به دود مجمره حاجت ندارد آن محفل | که سازیش تو معطر به گرد دامانی | |||||
درآ ز در ای جان که محتشم بیتوست | مثال صورت دیوار و جسم بیجانی |