| | | | | | |
|
سبکجولان سمندی کان پری در زیر ران دارد |
|
به رو بسیار میلرزم که باری بس گران دارد |
|
|
من سر گشتهی بی دست و پا گرچه عنانش را |
|
به میلش میکشم از یک طرف نازش عنان دارد |
|
|
خدنگی کز شکاری کرده دشت عشق را خالی |
|
هنوز از ناز ترک غمزهی او در کمان دارد |
|
|
ندارد جز هوای بر مجنون محمل لیلی |
|
زمام ناقه محمل کش اما ساربان دارد |
|
|
چه بودی گر نبودی پایبست تربیت چندین |
|
سبک پرواز شاهینی که قصد مرغ جان دارد |
|
|
تو هستی یوسف اما نیست یعقوب تو معصومی |
|
که از آسیب گرگت زاری او در امان دارد |
|
|
به کذبت تا نگردد جامهی معصومی آلوده |
|
حذر کن خاصه از گرگی که سیمای شبان دارد |
|
|
ز جام حسن حالا سر خوشی اما نمیدانی |
|
که این رطل گران در پی خمار بیکران دارد |
|
|
از آن آتش زبان دیگر چه داری محتشم در دل |
|
مگر تا عاشق از وی سر دل اندر زبان دارد |
|