| | | | | | |
|
شبی کان سرو سیم اندام را درخواب میدیدم |
|
تن خود را عیان از رعشه چون سیماب میدیدم |
|
|
در آن تاریکی شب از فروغ ماه روی او |
|
ز روزن رفته بیرون شعله مهتاب میدیدم |
|
|
نمیدیدم تنش را از لطافت لیک روی خود |
|
در آن آئینه چون برگ خزان در آب میدیدم |
|
|
چه تابان کوکبی بود آن چراغ چشم بیداران |
|
که شمع ماه را در جنب او بی تاب میدیدم |
|
|
همانا آب حیوان بود جسم نازنین او |
|
که باغ حسن را از وی طراوت یاب میدیدم |
|
|
تن سیمین او تا بود غلطان در کنار من |
|
کنار خویشتن را پر ز سیم ناب میدیدم |
|
|
در درج سخن را محتشم زین بیشتر مگشا |
|
که یار این است گفتن آن چه من در خواب میدیدم |
|