| | | | | | |
|
هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست |
|
در پای دوست هر که نشد کشتهی مرد نیست |
|
|
ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور |
|
ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست |
|
|
میریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم |
|
شبها که همدمم به جز آه سرد نیست |
|
|
بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست |
|
ما را ز انفعال به جز روی زرد نیست |
|
|
جمعند وحشیان همه بر من همین دل است |
|
آن وحشی که با من صحرانورد نیست |
|
|
تهمت کش وصالم و در گرد کوی تو |
|
جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نیست |
|
|
هرچند دل رفیق غم و درد و محنت است |
|
جمعست خاطرم که به کوی تو فرد نیست |
|
|
شبها به دوستان چو خوری باده یاد کن |
|
از محتشم که یک نفسش خواب و خورد نیست |
|