محتشم کاشانی (قطعات)/ای دل انصاف ده که چون نبود
ای دل انصاف ده که چون نبود | دور از جور خویش شرمنده | |||||
کز پی هم ز گلشن سادات | سه همایون درخت افکنده | |||||
اول آن نونهال گلشن جان | که شدی مرده از دمش زنده | |||||
گل باغ صفا صفیالدین | که رخش بر سمن زدی خنده | |||||
پس ضیای زمان و شمس زمین | آن دو نخل بلند و زیبنده | |||||
که شد اسباب عیش خرد و بزرگ | از غم فوتشان پراکنده | |||||
چون به آئین جد و باب شدند | جنت آرا به ذات فرخنده | |||||
تا دو تاریخ آشکار شود | این دو مصراع سزد از بنده | |||||
دور از بوستان مصطفوی | یک نهال و دو نخل افکنده |