محتشم کاشانی (قطعات)/ای مهین آصفی که عالم را
ای مهین آصفی که عالم را | آستان تو ملجاء است و پناه | |||||
وی گزین سروری که بر کرمت | راستان دو عالمند گواه | |||||
وزرای دگر که داشتهاند | عزت و شان خود به جود نگاه | |||||
چون ازیشان چو شاعران دگر | همت من نبوده احسان خواه | |||||
جو و کاهی برای استر من | میفرستادهاند بیاکراه | |||||
تو که از لطف خالق رازق | بر همه فایقی به حشمت و جاه | |||||
یا چو حکام سابق از احسان | بفرست از برای او جو و کاه | |||||
یا برای ملازمان دگر | بستان از من این بلای سیاه | |||||
ورنه مانند برق خرمنسوز | سر به صحراش میدهم ناگاه | |||||
کز تف شعلههای آتش جوع | نگذراد درین حدود گیاه |