محتشم کاشانی (قطعات)/دولت چو سر به ذروه فتح و ظفر کشید
دولت چو سر به ذروه فتح و ظفر کشید | وز رخ گشود شاهدا من و امان نقاب | |||||
بر مسندسرور مکین شاه کامران | دارای آفتاب سریر فلک جناب | |||||
تسکین دهندهی فتن آخر الزمان | شویندهی رخ ظفر از گرد انقلاب | |||||
طهماسب خان پناه جهان شاه شه نشان | پرگاردار نقطهی کل نقد بوتراب | |||||
از یک طرف همای همایون که کام دهر | جست از رکاب بوسی او گشت کامیاب | |||||
از جانب دگر خلف پادشاه روم | از پایبوس او سر خود سود بر سحاب | |||||
تاریخ آن قران طلبیدم ز عقل گفت | بوسید کامجوی جهان شاه را رکاب | |||||
تاریخ این مقارنه کردم سوال گفت | ماهی عجب رسید به پابوس آفتاب |