محتشم کاشانی (قطعات)/ز ارباب دنیا که دارد جهان
ز ارباب دنیا که دارد جهان | به ذات جهاندارشان افتخار | |||||
اجل را پی غارت نقد جان | چو با میرزا احمد افتاد کار | |||||
در آن ماتم از دست غم چاک شد | لباس سکون بر تن روزگار | |||||
چو از نامجویان نزد خیری | به آیین او نبوت اشتهار | |||||
برای زمان سفر کردنش | ازین دار فانی بدارالقرار | |||||
شود تا دو تاریخ یکسان عدد | در آحاد اخوات آن آشکار | |||||
بگو آه از آن خیر نامجو | بگو وای از آن تاجر تابدار |