مذاکرات مجلس شورای اسلامی/دورهٔ ۱/جلسهٔ ۸
مجلس شورای اسلامی دوره ۱ جلسه ۸
رئیس جلسه: یدالله سحابی
تاریخ: ۱۳۵۹/۰۴/۰۳
شماره روزنامه رسمی: ۱۰۹۶۲
زمان: ۰۹:۳۰ تا ۱۱:۲۰
اعلام رسمیت جلسه و اظهار تاسف از درگذشت مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی
ویرایشرئیس- جلسه رسمی است و اکثریت حاصل است مقدمه بنا به تذکری که رسیده است ، نظر به فوت مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامحسین تبریزی والد محترم همکار عزیزمان آقای دکتر عبدخدائی اولا بنده از طرف خودم و از طرف مجلس به همکارمان تسلیت عرض می کنم و ثانیا از آقایان تمنی می کنم که در محل خود برای شادی روح ان فقید سعید فاتحه ای قرائت بفرمائید ( نمایندگان سوره حمد را تلاوت کردند ) مجالس ختمی هم خواهد بود که بعدا به اطلاع آقایان خواهد رسید .
گزارش شعب ۹و۳و۱۰ راجع به اعتبارنامه نمایندگان
ویرایشرئیس- ابتدا چند گزارش که از شعبه ها واصل شده است که قرائت میشود نخست از مخبر شعبه نهم آقای علیزاده خواهش می کنم تشریف بیاورند و گزارش شعبه را قرائت بفرمایند .
علیزاده (مخبر شعبه ۹-)
ویرایشبسم الله الرحمن الرحیم .
پرونده انتخاباتی آقای جعفر توکلی از شهرستان گلپایگان در ساعت ۱۱/۳۰ روز ۱۳۵۹/۴/۱ در شعبه ۹مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء رد گردید .
معادیخواه- اجازه بفرمائید عرض کنم که رد پرونده ایشان فقط بخاطر نقص انتخاباتی بوده است و مباده به حیثیت ایشان لطمه ای وارد بشود .
رئیس- این وظیفه آقای مخبر بوده است که گفتند بررسی میشود و به مجلس اطلاع داده میشود . بنابراین گزارش راجع به اعتبارنامه آقای توکلی برای تحقیق بیشتر به کمیسیون تحقیق فرستاده می شود . از خانم دستفیب مخبر شعبه ۳ خواهش می کنم تشریف بیاورند و گزارش شعبه را قرائت بفرمایند .
خانم دستغیب ( مخبر شعبه ۳ )
ویرایش– بسم الله الرحمن الرحیم .
پرونده انتخاباتی آقای قهرمان رحمانی از شهرستان تاکستان در ساعت ۱۰ روز ۵۹/۴/۲ در شعبه ۳ مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء تایید گردید .
مخبر شعبه ۳- دستغیب
( زنگ رئیس - سکوت نمایندگان )
رئیس - اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی از تاکستان تصویب شد ( تکبیر نمایندگان )
رئیس- از آقای جعفری مخبر شعبه ده خواهش می کنم تشریف بیاورند و راجع به گزارشی که از این شعبه رسیده است توضیح بدهند .
ملک پور – می بخشد من هنوز سوگند نخورده ام و سوالم این است که آیا نباید بنده قبل از اینکه اعتبارنامه ام تایید شود ادای سوگند نمایم ؟
رئیس- بله ، کاملا صحیح است می بایستی اول ادای سوگند بشود خواهش می کنم برای ادای سوگند تشریف بیاورید چه خوب شد که تذکر فرمودید خواهش می کنم متن سوگندنامه را به ایشان بدهید . ( در این هنگام آقای ملک پور سوگندنامه را بشرح زیر قرائت کردند ) بسم الله الرحمن الرحیم ، من در برابر اوستا به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم ودیعه ای را که ملت به ما سپرده بعنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند باشم از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته ها و نوشته ها و اظهارنظرها استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم .
رئیس- ان شاء الله ، از جنابعالی بخاطر تذکری که فرمودید متشکرم زیرا می بایستی اینکار مقدمه انجام میشد آقای جعفری بفرمائید .
جعفری
ویرایشپرونده انتخاباتی آقای پرویز ملک پور از اقلیت زرتشتیان ایران در ساعت ۱۰ صبح روز شنبه دوم تیرماه در شعبه دهم مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء تایید گردید .
مخبر شعبه دهم- جعفری
( زنگ رئیس - سکوت نمایندگان )
رئیس - اعتبارنامه آقای پرویز ملک پور از اقلیت زرتشتیان ایران تصویب شد ( تکبیر نمایندگان )
طرح و تصویب گزارش کمیسیون تحقیق راجع به اعتبارنامه آقایان کشفی و ابوالحسن حسینی و طرح گزارش کمیسون تحقیق راجع به اعتبارنامه های آقایان امید نجف آبادی و محمدی
ویرایشرئیس- اینک چند گزارش از کمیسیون تحقیق رسیده است از آقای دکتر یزدی خواهش می کنم تشریف بیاورند و گزارش کمیسیون تحقیق را قرائت بفرمایند .
دکتر یزدی
ویرایشبسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ، خواهران و برادران سلام علیکم . گزارش کمیسیون تحقیق درباره اعتبارنامه آقای کشفی نماینده نی ریز و اصطهبانات .
پرونده انتخاب نی ریز واعتبارنامه آقای کشفی که بعلت اعتراض ومخالفت آقای رضوی به کمیسون تحقیق ارجاع گردیده بود مورد بررسی قرار گرفت آقای رضوی اعتراضات و مخالفتهای خودشان را کتبا به کمیسیون ارائه دادند آقای رضوی ضمن تایید صلاحیت آقای کشفی به چگونگی انتخابات اعتراض داشتند این اعتراضات در کمیسیون بررسی گردید و کمیسیون موارد اعتراض را وارد نداست و به اتفاق آراء اعتبارنامه آقای کشفی را تصویب نمود .
با تشکر – مخبر کمیسیون تحقیق – دکتر یزدی
رئیس- به غیر از آقای رضوی مخالف دیگری نبود . ایشان هم که مخالفتشان را از نظر شخص آقای کشفی مطرح نکرده بودند و فقط به نحوه انتخابات بودو البته این مساله هم در کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد که نحوه انتخابات هم صحیح بوده است . بنابراین می توان اعتبارنامه ایشان را هم مثل سایر اعتبارنامه های واصل از شعبه ها تلقی کرد و آقایان یا با سکوت خودشان تصویب می کنند و یا اگر اعتراض برای برگشتن آن دارند که حتما می فرمایند .
دکتر آیت – آقای رضوی که اعتراض کرده اند اعتراض خودشان را که پس نگرفته اند .
رئیس- آقای دکتر یزدی بفرمائید توضیح بدهید .
دکتر یزدی – اگر آقای رضوی که در جلسه تشریف دارند با نظر کمیسیون و گزارش آن مخالف باشند این حق اعتراض برای ایشان باقی است و می توانند اعتراض کنند ولی اگر اعتراض نکنند یعنی نظر کمیسیون را قبول کرده اند و احتیاج به بحث هم نخواهد داشت .
اعظم طالقانی – یک توضیحی در این مورد بدهید که اشخاصی که از نی ریز به ما رجوع می کنند بتوانیم به آنها جواب بدهیم .
رئیس- آقای دکتر یزدی در این مورد توضیح بفرمائید .
دکتر یزدی – در واقع اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات هم نبود اعتراض به این بود که چرا این دو حوزه انتخابیه نی ریز و اصطهبان را یکی کرده اند و یک نماینده برای آنجا انتخاب کرده اند بلکه می بایستی جداگانه انجام میشد .
رئیس- با این وصف از خود آقای رضوی خواهش می کنم تشریف بیاورید و توضیح بدهید .
رضوی – بسم الله الرحمن الرحیم ، البته همان طور که تذکر دادند نسبت به صلاحیت ایشان اعتراض نبود بلکه مربوط به کیفیت انتخابات بود .
رئیس- اقای رضوی چون آن میکروفون صدا را درست پخش نمی کند خواهش می کنم تشریف بیاورید پشت تریبون .
رضوی – بسم الله الرحمن الرحیم ، همانطوری که جناب آقای دکتر یزدی تذکر دادند راجع به صلاحیت ایشان هیچگونه اعتراضی نبود و ایشان مورد تایید همه هستند اما به نحوه انتخابات اعتراض بود و ایشان فرمودند که چون دو شهر یک نماینده داشته . اصل قضیه هم این نبوده است چون این مطلبی است که به وزارت کشور مربوط است و فقط پنج مورد بود که البته سه مورد آن مربوط به نحوه انتخابات بود و یک مورد آن تخلف از ماده ۳۰ قانون انتخابات که حتی یکی از اعضای کمیسیون به من گفتند اگر این اثبات بشود حتی ممکن است منجر به انحلال بشود منتها روی یک ادله که حتی بنظر بنده قانع کننده نبود گفتند که بحد کافی مقنع نیست و البته جهت اعتراض بنده اصرار زیاد مردم نی ریز یعنی همان چهارده هزار نفری که به نماینده دیگری رای دادند بود که اقلا اگر نمایندگان هم تصویب کردند بعنوان نماینده اصطهبانات سمعا و طاعه ولی مردم نی ریز نماینده ای نداشته باشند اینهم مطلب دیگری است علی ای حال چون ما اعتماد به کمیسیون تحقیق داریم و گفته هایشان را تایید می کنیم امیدواریم که ان شاء الله تحقیق شده باشد و جوابی هم به مردم داده شود و صرف اینکه بفرماایند مقنع نبود یا کافی نبود مردم قانع نخواهند شد . بهتر است مبسوطا یک جوابی به ما بدهند . یک مورد ماده سی قانون انتخابات است که می گوید هیات اجرائی باید یک هفته قبل از اعلام رای گیری معرفی بشود و این امر در نی ریز و حوزه اصطهبانات بدین صورت نبوده است بلکه بیست و چهار ساعت قبل بوده است و جوابی که آقایان به من دادند این بود .
کروبی – توضیح را حکومت باید به مردم بدهد ربطی به وکیل ندارد .
رئیس- آقا دارند توضیح می دهند بفرمائید بنشینید .
رضوی – طبق قانون اساسی هر وکیل مجلس می تواند از تمام مردم ایران هر منطقه ای که باشد دفاع کند این قانون را مطالعه بفرمائید و اما این را قبول کردند که بله یک هفته قبل نبوده و فقط بیست و چهار ساعت قبل بوده است و نماینده نی ریزیعنی همان آقائی گه قبول نشده این مورد را تایید کرده است و گفته که بیست و چهار ساعت قبل اعلام شده و ما در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتیم با توجه به اینکه هیات اجرائی در سرنوشت انتخابات موثر است آقایان گفتند که چون در مرحله اول همانها بودند و در مرحله دوم هم همانها از این جهت احتیاجی به معرفی مجدد نبوده است و حالا من نمی دانم تا چه حد این جواب قانع کننده قانونی باشد علی ای حال بنده به کمیسیون تحقیق اعتماد دارم و رای این کمیسیون برای من محترم است و بدین جهت این توضیحات را خدمت نمایندگان عرض کردم .
رئیس- آقای کشفی تشریف بیاورید چون شما حق دارید که دفاع بفرمائید .
کشفی – بسم الله الرحمن الرحیم ، با کسب اجازه از همه نمایندگان محترم و سروران عزیز ابتدا من موقعیت شهر اصطهبانات و نی ریز را توضیح بدهم . شهر اصطهبانات در ۱۸۰ کیلومتری شرق شیراز قرار گرفته و در فاصله ۳۶ کیلومتری بعد از شهر نی ریز است همیشه این دو شهر یک نماینده داشته است و قهرا وقتی برای دو شهر یک نماینده باشد طبیعی است که رقابتی بین مردم بوجود می آید .
قره باغ – اجازه می فرمائید .
رئیس- صحبت تان را الان نفرمائید نوبت بگیرید بعدا صحبت کنید وسط صحبت دیگران مطلب شما نامفهوم می ماند آقای کشفی خواهش می کنم ادامه بدهید .
کشفی – اما در مورد انتخابات اخیر ، قبل از انتخابات با توافق اهالی نی ریز که الان توضیح می دهم مردم اصطهبانات بنده را وادار کردند که من خودم را بعنوان کاندیدای مجلس شورای اسلامی نامزد کنم با توافق . . .
رئیس- ببخشید آقای کشفی اعتبارنامه شما را تصویب و تایید کردند شما راجع به انجمن نظارت اگر توضیحی دارید بفرمایید .
کشفی – بله ، اگر اجازه بفرمائید من در اینجا همه چیز را روشن کنم .
رئیس- احتیاجی نیست ، کسی مخالفتی نکرده .
کشفی – در شهرستان نی ریز با کمال تاسف یک دودستگی بسیار شدیدی است که اگر اینجا آقای لاهوتی تشریف داشتند شاهد بودند که این دودستگی بقدری عمیق و زیاد است که تاکنون نتوانستیم التیام بدهیم در دور اول انتخابات من تنها از اصطهبانات کاندیدا بودم و شش نفر از شهرستان نی ریز در دور اول من دوهزار و خرده ای رای جلو بودم و نفر اول شدم . در دور دوم یکی از طرفین یعنی این دو گروه که هر کدام یک نماینده داشت یک نماینده اش که از بین رفت آن گروه با من توافق کرد و به من رای داد و من از شهرستان نی ریز و حومه ۱۵ هزار رای داشتم و از اصطهبانات هم حدود ۱۰ هزار و خرده ای یعنی مجموعا ۱۵ هزار و هشتصد و خرده ای رای داشتم یعنی دوهزار و ۸۰۰ رای از آن آقا بیشتر منتها پس از تمام شدن انتخابات و قبل از این که آقایان شکایاتشان را بیاورند و به برگزارکنندگان انتخابات بدهند شروع کردند به گروگان گیری و شاهد این معنا این است که بروید بازرس انتخاباتی وزارت کشور آقای حمیدیه و آقای نجفی را بیاورید و بپرسید در گروگانگیری با اینها چه کار کردند گزارش آن در پرونده انتخاباتی هست و پس از گروگان گیری مبادرت کردند به بستن راه و سه روز متوالی راه عمومی شیراز ، کرمان را آقایان بستند و سنگرهائی هم در اطراف راه برقرار کرده بودند و متاسفانه با وجود اینکه من خودم دادستان دادگاه آن چهار شهر بودم چون خودم ذی نفع بودم نمی توانستم دخالت کنم و ساکت نشستم و مردم اصطهبانات که کلا به استثنای دویست و شصت و نه نفر بمن رای داده بودند سخت ناراحت بودند ولی بحمدالله فاجعه ای بوجود نیامد و تا پایان یعنی تا صدور اعتبارنامه هشت بازرس از وزارت کشور آمدند و همه آنها صحت انتخابات را تایید کردند و یکی از جهاتی که پرونده را شلوغ کرده است این است که راننده هائی را که سر راه می گرفتند وادار می کردند که بروند تلگرافخانه و علیه بنده تلگراف بزنند . در روزنامه هم مقاله های بسیاری علیه من نوشتند و بسیار شلوغ کردند این را که جناب آقای رضوی فرمودند بنده به صداقتشان ایمان دارم اما نمی توانم خودم را راضی بکنم که پیوند خویشاوندی که ایشان با رقیب من دارد یعنی باجناق رقیب من هستند در این اعتراض بی اثر باشد چرا؟چون اعتراض ایشان نسبت به نحوه انتخابات است آیا ایشان جزو شعبه ای بودند که پرونده من را رسیدگی می کردند ؟ خیر . آیا خودشان اهل اصطهبانات و نی ریز بودند ؟ نه ، آیا واقعا بازرس انتخاباتی بوده اند ؟ نه ، مجموعه اطلاعاتی که طرف مقابل من خدمت ایشان تقدیم کرده است ایشان هم احساس وظیفه کردند و فرمودند و من خیلی سپاسگزارم که این مساله روشن بشود . اما راجع به اعتراضات هشت نفر بازرس اینها را بررسی کرده است و چنین نیست که هفت روز قبل از انتخابات اعلام نشده باشد . همه شما می دانید که در دور اول کسانی که بعنوان هیات نظارت مرکزی انتخاب شدند همان اشخاص در دور دوم هم بودند در دور اول هفت روز قبل از برگزاری انتخابات اسامی شان اعلام شده است و در دور دوم احتیاجی نبوده که دوباره این برنامه اجراء بشود و علاوه بر این اینکار شده اینطور نیست که نشده باشد و با وجود شکاف عمیقی که بین این دو گروه هست که نحوه شکایتشان هم به مرور زمان تغییر کرده اگر کوچکترین خللی در این انتخابات بود نمی دانید که چه کار می کردند اینها با همه فشارها به جائی نرسیدند و من خیلی وجدانم آسوده و راحت است که کوچکترین خلافی از من و از کسانی که به من رای داده اند صادر نشده است و از این لحاظ وجدان من راحت است حالا بستگی دارد بنظر همه آقایان عرض دیگری ندارم .
رضوی – اجازه بدهید بنده عرضی دارم .
رئیس- آقای رضوی چه فرمایشی دارید ؟ به این نحو نمی توانیم به گزارشهای واصل از شعبه ها عمل بکنیم چون در این باره موافق و مخالف صحبت کرده اند و حالا آقایان باید رای بدهند بنابراین اوراق رای خدمت آقایان داده میشود و نظر موافق با مخالف خودشان را می دهند .
رضوی – بنده عرضی دارم که باید بگویم .
دیالمه – آقای رضوی شما از نظر آئین نامه حق جوابگوئی ندارید و مطالبتان را فرموده اید . آقایان لطف بفرمایند رای ها را روی برگهای یک اندازه بنویسید که شمارش آن سریعتر انجام شود .
رئیس- آقایان توجه بفرمائید تا موقع اخذ رای بنده هم نظرتان را راجع به یک مساله کسب بکنم البته مطابق وظیفه باید منتظر بشویم آراء خوانده بشود و نتیجه اعلام بشود ولی اگر آقایان موافق باشند دو نفر از منشیهای مجلس و دو نفر هم ناظر معین بکنند که در خارج این موضوع را رسیدگی بکنند و اطلاع بدهند که از وقت استفاده بکنیم و گزارش دیگری مطرح بشود اگر موافق هستید به این نحو عمل بکنیم ( اکثر موافق بودند ) موافقید ؟ ( نمایندگان – بلی ) بسیار خوب ، خواهشمندم دو نفر از آقایان را که داوطلب هستند انتخاب بفرمائید تشریف بیاورند البته یکنفر از آنها از بنده کوچکتر باشد بعنوان معمرین و یک نفر هم جوانتر تشریف بیاورند و نظارت بفرمایند و آقایان منشیها آراء را جمع آوری کرده و بشمارند خیلی متشکرم که دو نفر از آقایان خودشان داوطلب شدند و تشریف آوردند خواهش می کنم اول آراء را بشمارید و بعد شروع به استخراج موافق و مخالف و غیره بفرمائید .
دیالمه – از آقایان خواهش میشود که از جلسه خارج نشوید تا شمارش آراء سریعتر بعمل بیاید و از آقایان نمایندگان تمنا میشود که از جایشان حرکت نفرمایند تا بتوانیم افراد را بشماریم .
رئیس- تا شمارش و نتیجه آراء معلوم بشود آقای دکتر یزدی گزارش دیگری را از کمیسیون تحقیق قرائت میفرمایند ، بفرمائید آقای دکتر یزدی .
دکتر یزدی
ویرایشبسم الله الرحمن الرحیم ، گزارش کمیسیون تحقیق درباره پرونده اعتبارنامه آقای ابوالحسن حسینی نماینده مینودشت .
پرونده آقای حسینی که بعلت مخالفت و اعتراض آقای خلخالی به کمیسیون تحقیق ارجاع گردیده بود در چندین جلسه مورد بررسی و بحث قرار گرفت . آقای خلخالی دلائل مخالفت خودشان را با ارائه اسناد و مدارک به کمیسیون ارائه دادند ، این ایرادات شامل یک فقره عکس از آقای حسینی با شاه مخلوع در سال ۱۳۴۱ می باشد . آقای حسینی در کمیسیون حضور بهمرسانیده و از خود دفاع کردند به موجب بیانات آقای حسینی جریان عکس اجمالا از این قرار بوده است که در آن سال قرار بود عده ای از زارعین را نزد شاه ببرند . زارعین شکایات آنان را مطرح سازد آقای حسینی با یک جلد کلام الله مجید و یک مشت ارزن به دیدار شاه میرود تا برای وی وضع اسفناک زارعین را که غذایشان ارزن است توضی دهد علاوه بر آقای حسینی اشخاص مطلع به کمیسیون مراجعه و در مورد آقای حسینی شهادت داده اند . کمیسیون بعد از استماع شهادت شهود معتبر و دفاعیات آقای حسینی و با توجه به اینکه این عکس مربوط به فروردین ماه سال ۱۳۴۱ می باشد با اکثریت آراء اعتبارنامه آقای حسینی را تصویب نمودند .
با تشکر – مخبر کمیسیون تحقیق – یزدی
خلخالی – اکثریت نبود . هشت نفر موافق ، چهار نفر مخالف ، دو نفر هم ممتنع بود .
رئیس- بسیار خوب آقای خلخالی این میشود اکثریت حالا اگر مایلید درباره مخالفت خودتان توضیح بدهید یا از همانجا صحبت بفرمائید یا اینجا تشریف بیاورید .
خلخالی – بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ، آنچه که دل ما و دل همه ملت مسلمان ایران می خواهد عبارت از این است که این مجلس ، مجلس شورای اسلامی باشد که البته راجع به این موضوع اجازه صحبت گرفته ایم و صحبت خواهیم کرد که باید آقایان تکلیف این مجلس را معلوم کنند که مجلس شورای ملی است یا مجلس شورای اسلامی ؟ این در جای خودش بحث خواهد شد زیرا مجلس شورای اسلامی ما که به این مرحله رسیده است باید مجلس نمونه باشد یعنی فرصت طلبان ، و سازش کاران که دیروز با تقرب به دستگاه منحوس سلطنت موجب تقویت دستگاه شدند و دستگاه هم بزرگترین استفاده را از وجود روحانی نمادها کرد و با عکس و تفصیلاتی که از آنها در جراید منتشر نمود مردم را بی خبر در گوشه و کنار مملکت مخصوصا در نقاط دور افتاده به اغوا کشانید و حتی روحانیت مترقی و اساتید بزرگ قم و مراجع را و حتی مثلا امام را طرفدار کمونیست معرفی کردند و چه و چه و چه . . . تلاش و کوشش پیگیر از طرف دستگاه برای به انحطاط کشاندن این نهضت مقدس اسلامی . . . .
رئیس- آقای خلخالی خواهش می کنم راجع به مخالفت و اعتراض خودتان صحبت بفرمائید .
خلخالی – بله ، همین مقدمه اش هس ، آقای مخالف ما حق دارند به اندازه دو برابر بنده صحبت بکنند یعنی اگر بنده نیم ساعت صحبت کردم ایشان یک ساعت صحبت بکنند و اگر بنده یکربع صحبت کردم ایشان نیم ساعت صحبت بکنند .
رئیس- آخر ، وقت مجلس را هم باید در نظر بگیرید .
خلخالی – وقت مجلس هم برای همین است ، ما اگر در اینجا موضع خودمان را مشخص نکنیم اصولا به درد این مجلس نمی خوریم و نماینده ملت نیستیم باید یک حقیقتی روشن بشود ، دستگاه با کوشش و تلاش پیگیرانه ای که در این قضیه داشت از یک طرف با زور اسلحه و زندان و شکنجه و کشتن و از طرف دیگر با نشان دادن قیافه های دینی که در واقع ضد دین بوده اند ، در همه جا روحانی نماها را وادار می کردند با عکس و تفصیلات بروند خدمت شاه و بعد هم در جراید منتشر میشد و این قبیل چیزها را پخش می کردند کانه اینها غیر از قران و اسلام چیز دیگری نمی گویند و در کنار این هم زیارت مشهد ، کربلا و مکه و از این قبیل چیزها بود . اما مساله آقای حسینی حالا یک عکسی است بی صدا و اطرافش را قیچی می کنند و به این عکس نگاه می کنیم و شما دلتان میخواهد که ایشان به مجلس شورای اسلامی بیایند در حالی که تا دیروز در کنار شاه بوده و حتی بعضی گفتند که آقایان تلاش کرده اند که آن عکسهائی را بیاورندکه ببیند ایشان حتی به پابوس شاه هم افتاده است این یک مساله ساده ای نیست این حیات مجلس ما را تهدید میکند زیرا اینها فرصت طلبانی هستند که دیروز به هر عنوانی که بوده به دستگاه سلطنت مقرب بوده اند و حالا میخواهند در جمهوری اسلامی ایران وکیل مردم باشند ، این تناقص صدر و ذیل است یعنی بقول یک کسی که گفت ‹‹قسم تو را باور کنم یادم خروس را ››این یک مساله خیلی واضحی است ما که با کسی عناد نداریم . . .
رئیس-آقای خلخالی ، این حقایقی است که همه میدانند شما درباره انطباق این موضوع صحبت بفرمائید .
خلخالی – بله ، ایشان ادعا می کنند که کشاورزانی برای شکایت از مینودشت ، از کلاله آمدند حالا یا سی نفر بودند یا کمتر و یا بیشتر کار ندارم بعد هم حتی یک نفرشان را کم کردند و گفتند شما هم بیائید که برای شکایت برویم نزد شاه خود این مساله مورد خدشه است ، سی نفر کشاورز را بهمین سادگی نمیشود پیش شاه برد یعنی آنها را به عنوان شکایت راه نمیدادند ، همه شما این را میدانید . سی نفر کشاورز بدون مقدمه بلند بشوند و بروند و بعد هم یک نفر کشاورز را کنار بزنند و اقای حسینی را به عنوان یکنفر از کشاورزان جا بزنند و ایشان هم در یک دستشان ارزن بگیرند که هیچ دلیلی در این عکس وجود ندارد که ایشان ارزن به دستشان گرفته اند آن کسی که قرآن را در دست گرفته همین قرآن معاویه ای را در دست گرفته که بخواهد با این وسیله یعنی قرآن به خدمت شاه دادن که در آن روزها معنایش این بوده که یعنی بهمه تلاشها وکوششهائی که از سال ۴۱ شروع شده بوده است پشت پا زده ایم .
شجونی – درآن زمان قرآن شاه هنوز چاپ نشده بود.
مقصود همین قرآنهای معمولی است ، قرآن معاویه هم که چاپ نشده بود،غرضم این است که اولا درعکس هیچیک از کشاورزان معلوم نیستند، عکس به این معنا است که ما همه راههای شما را امضاء میکنیم وآن موقع هم در روزنامه پست تهران که کثیف ترین روزنامه تهران بود، که از یک طرف عیلیه مقدسات دینی آن مقاله ها را مینوشت و درکنارآن عکس آن مطالب را چاپ میکرد این عکس دلیل براین است که آقا خودش را برای تقرب آماده کرده است و جلوتر از نظر ساواک واز نظر مقامات درباری روی ایشان صحه گذاشته بوده اند این آقا طرفدار آنها بوده است این مساله خیلی واضحی است و دعواس شخصی نیست والبته شاید این آقا تا آخر همان موضع مارا داشته باشد وبا وکلای شورای اسلامی همکاری صمیمانه هم داشته باشد اما ما باید جوابگوی این ملت باشیم مسلم است که اگر پسر نوح پیغمبر هم بیاید اورا به این مجلس راه نمیدهند نمیگویند تصویبنامه اینطوربوده است که چون از سال ۴۲ به بعد گفته اند ، بیابراین مشمول این آٌقا نمیشود ممکن است تعبیر من یک قدری زننده باشد اما به شخص ایشان نباید برخورد ، فضله موش ، فضله موش است . چه قبل از سال ۴۲ و چه بعد از سال ۴۲ باشد ، اینطور افراد وزن مجلس را پائین میاورند من همین را میگویم حتی برای افرادی عکس شاه آمده وما روی آنها دقت خواهیم کرد که اینها درجاهائی که خون مردم ایران ریخته میشد اینها رفتند مقرب شدند، این دیگر به وکلای مجلس بستگی دارد ، خود آقای حسینی هم تشریف میاورند فرمایش خودشان رابیان می کنند اعتراضشان، حرفهای خودشان را نسبت به حرفهای بنده بیان می کنند واین دراختیار مجلس است که این مجلس وکالت ایشان را تصویب بکند یا نه بنده عقیده ام این است که در پیشگاه ملت ایران...
کروبی – این سوابقی را که شما میگوئید احتیاج به توضیح دارد.
یزدی – همینطور که فرمودید مجلس ، مجلس اسلامی است استدلال بکنید ولی توهین نکنید . مثالتان توهین آمیز است.
خلخالی – بنده جواب شما را نمیدهم ، شما باید برای صحبت کردن اجازه بگیرید (زنگ رئیس ) شما بین صحبت بنده حرفی نزنید اجازه صحبت بگیرند، جبهه نگیرید.
یزدی – شما توهین می کنید آقا.
خلخالی – توهیم نمیکنم اگر میخواهید وزن مجلس را حفظ کنید باید وکلائی را که دیروز در کنار شاه بودند و با حیثیت شما بازی میکردند نباید به این مجلس بیایند ما بیش ز این حرفی نداریم و بسته به این است که مجلس چه جور رای بدهد و ما طرفدار این مجلس شورای اسلامی هستیم و میخواهیم که همه وکلاسربلند باشند و این مجلس هم سرفراز باشد.
رئیس- آقای حسینی تشریف بیاورید ودر همین زمینه خودتان دفاع بفرمائید.
حسینی
ویرایش– بسم الله الرحمن الرحیم . الحمدلله ذلت له رقاب الجبابره و خضعت لدیه اعناق الا کاسره لاملجا ولا منجی .
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا . قال علی علیه السلام – ان اخوف ما اخاف علیکم اتباع الهوی وطول الامل فاماتباع الهوی نیسد عن الحق وطول الامل فینسی الاخره .
قبل از بیان مطلب دو تقاضا دارم یکی اینکه آقایان ضمن عرایض بنده اعتراضی نکنند این اولین بار است که از روی کاعذ میخوانم ولی چون چاره ای نداشتم مجبور بودم فهرست بردارم.
د.وم اینکه شما نمایندگان محترم مجلس توجه داشته باشید اینکه آقا میگویند مجلس اسلامی این را باید خبرگان تصمیم بگیرد بگذارید ما جوابگوی صحیح مردم باشیم دراینجا من نمایندگان محترم اسلامی را داور قرار میدهم ولی خدا را حاضر وناضردانسته وبا تقوای انقلابی اسلامی به قضاوت بنشینید من عمرم را دراین راه صرف کرده ام با توجه به اینکه احترام باید متقابل باشد ، ولی بنده جز احترام به آقای خلخالی و سپاسگزاری از اعتراض ایشان سخن دیگری نمیگویم امیدوارم روی حسن نیت باشد . این ایمان را هم دارم . مختصری از زندگیم را عرض می کنم . در دهکده کوچکی در مینودشت در خانواده کشاورزی ساده بدنیا آمده ام ، در طول زندگیم کار می کردم تاکلاس چهارم در همان دهکده بودم و سپس برای ادامه تحصیل قدیمه به رامیار و شاهرود و قم رهسپار شدم در مدرسه دارالشفاء درساختمانی محقر دریک حجره یک ونیم ودر یک بایک لامپای نفتی که هم وسیله روشنایی وهم وسیله گرما وهم وسیله پخت وپز من بود کی لامپا گذاشته بودم و یک سه پایه هم گذاشته بودم هم گرم میشدم ، هم نور میداد و هم آب گوشت من را درست میکرد ولی علاقه به درس داشتم قبل از نماز صبح مباحثاتم باآیت الله نجفی تمام شده بود تا اینکه در سال ۱۳۳۵ با صبیه صخر مرحوم آیت الله العظمی آقا شیخ محمد تقی خوانساری وصلت کردم زندگی در قم برایم مشکل شد در سال ۱۳۳۸ به تهران آمده دیپلم مدرسی گرفتم و مهرماه همان سال استخدام شدم . ضمن تدریس به تحصیل جدید ادامه دادم دیپلم دانشسرای معدماتی ، دیپلم ادتی ، تافوق دیپلم و در سال ۱۳۴۳ از دانشگاه فارغ التحصیل شدم در مدت بیست ویکسال کار فرهنگی ومراحل تحصیل قدیم و جدید در لباس روحانیت کوچکترین نقطه ضعفی که دامن روحانیت آلوده شود مرتکب نشدم . در هیجده دبستان و دبیرستان در چهارده نقطه تهران که بیست ویکسال سکونت داشتم . سوابقم روشن است که بعضس از همکاران و روحانیون حاضر در مجلس اطلاع دارند مانند نماینده ووهمچنین نائین جناب آقای قائمی که نماینده خبرگان بودند نمیدانم هستند و همچنین آقای حسینی واعظ رامیان و جناب آقای باهنر که کوچکترین کارم در تهران بدون اجازه ایشان نبود واین نطر ایشان است که از روی نامه عبارتش را میخوانم :‹‹ شایستگی ایشان رای تصدی ماموریتهای سنگین فرهنگی مورد تصدیق است و ماموریتهای قبلی ایشان هم درفواصل شاهد این مدعا است ›› آقای امامی کاشانی اجازه بدهید که عین عبارت شما را درباره خودم بخوانم ، نامه اش را دارم این عبارت نامه است.
‹‹ جناب آقای حجت الاسلام آقای سید ابوالحسن حسینی را از حوزه علمیه قم می شناسم ،عنصری با تقوا ومفید است ›› با هرکس و با هر گروه که معاشربودم جزاین نظرنظردیگری درباره من نداشتند وای برمن ، وای برمن ، ازهمه مهمتر درسالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ کسی جرات نداشت با خانواده اش سخن در میان بگذارد . با گروهی همکاری داشتم جز سه نفر: جناب آقای حجت الاسلام آقای شبیری زنجانی فرزند مرحوم آیت الله زنجانی بزرگ پیشنماز فعلی مسحد توحید حتی دیروز صبح زود نگران بود و تلفن کرد وگفت آقا بیایم مجلس ؟ گفتم نه داخل مجلس که راه نمیدهند وبیرون هم که فایده ندارد و شیخ رضا شریفی وسومین شخص فقط به اسم من معرفی شده بود بنام آقای منصوری گاهی ساعتها ، این سازمان ، سازمان چریکی بود. این سازمان سازمان رمزی بود یک اشتباه من یعنی فاجعه ،یک اشتباه من یعنی مرگ . جناب آقای خلخالی چه می گوئید . من اگر به شما احترام میگذارم فقط بخاطر اینکه اگر شما نبودید هویداها زنده بودند . واگر شما نبودید امروز هم فاجعه ها وجود داشتند زیرا یک عده زنده بودند. از این جهت است که بشما احترام میگذارم تقوای انقلابی به اتفاق آقای منصوری گاهی ساعت ها به حضور شبیری در قنات آباد میرفتیم برای فراگیری برنامه چریکی ، ورساندن پیامها بصورت رمزی ، کوچکترین اشتباه من یعنی فاجعه آیا به چه کسی باید اطمینان پیدا کرد؟ شاید تنها روحانی فرهنگی بودم که مورد وثوق قرار گرفته بودم .این بار سنگین رابردوش کشیدم . فرزندی تربیت کردم ، از ارومیه برایم نامه مینویسد . همه فرزندان همینطورند میگوید پدر، سخن علی را به من گوشزد میکند. اگر من بطرف شما نیایم کاروان شما بطرف من حرکت میکند فقط چون پدرو مادر هستند دعا کنید که گلوله من به دشمن بخورد نه به دوست اگر آقای رفسنجانی دراینجا باشند میدانند روزنامهبعثت یعنی چه ! در جلسه ای باشند میدانند نشریه بعثت یعنی چه ! اگر فردی گرفتار می شد چه فاجعه ای بود. ولی تکثیر کننده درقم ،یخچال قاضی ، زیرزمین منزل شیخ رضا شریفی که اکثرجناب آقای دعائی مانند یک باربرکاغذها را بردوش میاورد و تکثیر میکرد . تنها کسیکه من غیر مستقیم انتشار دهنده روزنامه بعثت در دبیرستان حسینی بود و با مهارت توزیع میکرد . الان دوستی درجلسه تحقیق مرا مورد مواخذه قرار داده بود. چرا مدت بیست ویکسال به ساواک نرفتید؟ بازجوئی نشدید؟ برادر! خیلی کسان بودند. همچون شبیری ها و حسینی ها شهرت پیدا نکردند وساواک نرفتند ولی وظیفه خودشان رابنحو احسن انجام دادند. همین آقای شبیری شاهد هستند که من درزمان مرحوم نواب صفوی و واحدی چهارساعت پای سخنرانی نواب میرفتیم میایستادم وفقط به چهره اش نگاه میکردم . یکروز خواهرش در مسجد جمکران عش کرد وقتی که آمد خانمم رفت علت را پرسید او گفت این سید شبیه واحدی است از این جهت خاطره واحدی برایم زنده شده است . آنروزیکه زنم میرفت مادر واحدی دستهایش را اینطوری میگرفت ( پلکهای چشمش را بازمیکرد ) اشکهایش خود به خود میامد اگر حال گریه نداشت . من میگفتم خدا ! مگر میشود این خون تا حال بماند شب وروز میدانستم بکروز باید زیارتگاه باشد چون کوچک بودم ولی مرحوم نواب صفوی و واحدی را آن روز درک کرده بودم که میگفت خاک اندازها ولی نواب عزیز امروز تنها کسیکه دراین مجلس است حسینی هست . آن روزی که می گفت خاک اندازها را برا ی چه آویزان کرده اید ؟ اما امروز دیدم خاک اندازها دارد بصورت سرنیزه به قلب دشمن خواله میشود. چون روحت دراینجا خاضر است ودیگر کسی نیست بگوید که اورا درحال فرار کشتیم . من غصه میخورم ، چقدر باید پول خرج بشود تا چنین فاجعه ها بوجود بیاید که ما با دست خودمان فاجعه بوجود بیاوریم . بگوئید مهم نیست ، والله اگر یک ذره ناراحت بشوم که از این مجلس بروم بیرون ، وظیفه خودشان را نه نحو احسن انجام دادند همین آقای شبیری از زمان مرحوم نواب صفوی مشغول فعالیت بوده و عده ای هم بعد از انقلاب دوستان مشهور فراموششان کردند والان درانزوا قرار گرفته اند از آقای منصوری در سپاه هم میتوانید دربارة من سوال بکنید .خوب ، هنوز به اصل موضوع نرسیده ام .آقایان نمایندگان محترم آیا ممکن است کسی با این سابقه بدون برنامه حرکت کند. آقای خلخالی عزیز اگر شما به گنبد نیامده بودید. ویا من دربارة مشکلات منطقه مکرر پیش شما نمیامدم و آن سخنرانیهای صدهزار نفری زمان شما را در یحیی بن زید انجام نمیدادم و اشتباهات را کوشزد نمیکردم شما از کجا مر میشناختی تا حالا اعتراض کنید و بمن بگوئید در گنبد نزد شما اقرار کردم هنگالمیکه مخمدرضا به گنبد آمد من بپایش افتادم .آیا این عمل بعد از انقلاب و دراینجریان عاقلانه است .؟
همه مردم میدانند من بعد از انقلاب به گنبد و مینودشت رفتم. جناب آقای خلخالی ! اما بدانید که پس از امروز فردائی هست . خدائی هست .آخرتی هست .میزانی هست . بهشنی هست و جهنمی هست . وای برمن وای برمن اگر طمع داشته باشم (رئیس- آقای حسینی کمی آرامتر باشید) برپیکر خونین هفتاد هزار شهید خاک ، هوا وآب جوی و شهرت های کاذب بسازم زیرا همیشه سخن علی فاما تباع الهوی فیسد عن الحق و طول الامل فینسی الاخره زمزمه گوشم بود. اما اصل موضوع، همانطوریکه در روزنامه پست تهران منعکس است یعنی این عمل من اینقدر کوچک و ناپسند بود و وضع فجیعی بوجود آوردم که نه کیهان و نه اطلاعات ونه روزنامه های مشهور نوشتند این دلیل براین میشد آنروز همچوسوژه باشد حاضرم بروید سرتاسرروزنامه کیهان و اطلاعات بیست ودوم فروردین سال ۱۳۴۱ را بگیرید یعنی اینقدر موضوع کم اهمیت بود که روزنامه های مشهور ننوشتند همانطوریکه روزنامه پست تهران که خودم ضمیمه کردم حاکی است دربیست ودوم فروردین ماه سال ۱۳۴۱ درتهران خیابان صفا در زیرمینی با ماهی نود و پنج تومان مستاجر بودم چند نفر مهمان ناخوانده ای چارق بپا به منزلم آمدند صاحب خانه ها همیشه بمن میگفتند حسینی تابلو بزن و تابلو نصب کن که اینجا مسافرخانه است مهمانان من کسانی بودند گاهی اوقات گفشهایشان را توی خیابان در حیاط در میاوردند و زمانی بسراغ من میامدند که از همه جا امیدشان قطع شده بود. با پا یمصنوعی می خواستند یا برای معالجه بیماریشاه ، شما برای من اعصاب نگذاشتید چند روز است که معده ام درد میکند اما بازهم میخواهم حرفهایم را تمام کنم .فقط بگوئید بخاطر عکس شاه آنجا شایع کرده اند که پرونده اش ساواکی درآمده ، یکی دونفری که منفورند سوال کنید که سامعی و کیانی کیستند؟ اگر هشت نفرشان گفتند که اینها چه جانی هایی هستند، اگر دو نفرشان هم گفتند باز هم من حاضرم محکوم خرف آن دونفر باشم . شاهد ای وای برمن ! هیهات یک تابلو در جلوی منزل نصب کن که اینجا مسافرخانه است کسانی بودندکه با پای مصنوعی یا برای معالجه بیماری خود پیش من میامدند منهم وقف مردم بودم ، بیست و پنجسال پیش دردهکده دورافتاده مینودشت درمانگاه تاسیس کردم . برای آنکه مردم برای یک قرص آسپرین که مخلصت هستم از اینجهت که امروز شما ضربتی کار می کنید ولی افرادی بیگناه گاهی بعنوان قاچاق فروش ،وای به روزی که من پرده را بردارم که شما چه فجایعی ...آن روز قرص آسپرین نبود مردم آمدند وتقاضای یک درمانگاه کردند مردم برای مواد مخدر.
کروبی – ازخودتان دفاع کنید. سوابقی را که شما میفرمائید باید بررسی و روشن شود.
حسینی – برای اینکه مردم بجای یک قرص آسپرین به مواد مهدر پناه میبردند من بفکر تکیه و حسنیه و مسجد نبودم می گفتم باید عمران باشد وبهداشت ، چون اگر عمران و بهداشت نباشد مسجد خالی بدرد نمی خورد . بهر جهت دهقانانی بودند که استثنائا برای معالجه نیامده بودند ملاقات بود، آنهم ملاقات محمد رضا و نه تنها امتناع نکردم بلکه پذیرفتم ولی با تعجب گفتم شدنی است شدنی نیست . قرار شد از مجموع افرادیکه چهل نفر یا پنجاه نفر بودند یکی از آنها نرود ومن بجای اوآنموقع بروم چرا؟ دلیل آن ساده است . یک نفر را مامور کنید برود لیست آنانیکه آنروز یعنی بیست ودوم فروردین سال ۱۳۴۱ آمدند و رفتند ببینید اگر اسم من در آن لیست بود، من بنام یک فرد بنام میرزا حسن رفتم آنجا آنوقت خودم را جازدم .آقایان عزیز پرسیدندچطورمیشود باتعجب گفتم شدنی نیست قرار شد هنگام خواندن اسم یکی از انها من حاضربگویم که این کار را هم کردیم من حاضرم برای صدق گفتارم یک نفر مامور شود و اسامی بیست ودوم فروردین سال ۱۳۴۱ که قطعا درآن اداره موجوداست ببیند اگر اسم من بود من خودم ،کناره گیری خودم را اعلام میکنم . کسیکه شکنجه های دوران پهلوی را بوسیله مامورین همچون شهریار نام لمس میکرد اگر کسی کالهش یادش هیرفت بگیرد توی جوال م یانداختش گربه هم می انداخت یک شلاق میزد به جوال ،و گربه به سروصورتش می پرید و تازه عروص ها را از پشت پرده ها برای بیگاری میاوردند من که بجه آن منطقه بودم آنوقت چطور میوانستم یک رابطه سوء داشته باشم . ولی در آخر باید دید که آیا با دیدن این رنج های مردم بنده در فروردین ۴۱ رفته بودم وزیر بشوم. رفته بودم وکیل بشوم. رفته بودم مقام بگیرم ؟ نه نه بخدا، با اینکه هنگام ، رفتن سرهنگی از من قول گرفته بود فقط پاسخ سوالها راجواب بگویم واز این موقعیت استفاده کردم، پشت بلند گو رفتم تملق نامشروع الان ندارم آنقدر بیباکانه فجایع نابسامانی منطقه را بازگو کردم که بلندگو را حین سخنان من قطع کردند وبا بی اعتنائی به من شروع کردند به بازدید از کشاورزان ، قبلا هم به دست عده ای ارزن داده بودم هنگام ملاقات که می رفتند میگفتندخوراک ما این ارزن است شاهدان این مساله هنوز هم زنده اند تنها یکی دو تا ده تا نیستند درحدود شاید قریب به صد نفر بودند آنهم املاک اختصاصی خودش را تقسیم کرده بود مرا مواخذه کرد ، فروردین ۴۱ بود فوق العاده ناراحت شد ولذا پس از ختم جلسه سرهنگ قبلی مرا مواخده کردولی با اصرار مردم رهایم کردند برخورد من با مخمد رضا نه تنها نقطه تاریک زندگی من نیست بلکه دلیل بردرستی و صحت عمل من است، دلیلش هم کارهائی است که انجام داده ام . ادعا نیست اگر کسی کوچکترین نقطه ضعفی درمدت بیست ویکسال در تهران سراغ دارد از رسانه های گروهی ورادیو اعلام و بازگوکند چون زندگیم درتهران بوده است. دختری در پانزدهم خردادبرایم به دنیا آمد من یک ذره از این انقلاب کنار نبودم زیرا به افتخار روز پانزدهم خرداد ۴۲ دخترم را نهضه السادات نامگذاری کردم، شناسنامه اش هست که در دبیرستان علائی طالقانی ناحیه ۱۵ دراین انقلاب پرچمدار بود وگاهی از روی پشت بامها فرارش میدادند که خانم طالقانی که دبیر آنجا است نمیدانم آن خانم طالقانی ! خواهر خانم اعظم طالقانی یا خواهر زاده ایشان است واز موضوع اطلاع دارند بعد ازپانزده خرداد با رئیس فرهنگ بنام رکنی بخاطر توهین به روحانیت و حادثه مدرسه فیضیه قم دعوا کردم که دفتر بازرسی آنجا حاکی است که بمدرسه آمد و عذرخواهی کرد. با رئیس دیگری بنام رهبر درناحیه شش روزی من در دارالفنون دبیر بودم . در دبیرستانها ی با هم دبیر بودم مثل دارالفنون، دکتر خزائلی ضمن اینکه در مدرسه قطرانه ها ی جنوب شهر شانزده سال در گود عربها بودم و در عین حال همان ساعتی که میدیدم بچه ای سیب را از لجن برمیداشت و با آستینش پاک میکرد ومیخورد در همین لحظه در شمیران میدیدم که سیب اگر به زمین میافتاد بچه آنجا عارش میامد با دست بردارد وبانوک پایش پرت میکرد آیا بادیدن این صحنه ها و با این امکانان من ...؟
رهبر گفت در دارالفنون مراسم نیایش است، تهدیدم کرد زیربا رنرفتم میشود یکفنربیست ویکسال در فرهنگ تهران باشد وبرای یک بار درمجالس آنوقت مدرسه آنها دعا گو نباشد، از چوب آخوند میتراشیدند . من که د رمدرسه بودم من که گوینده بدی هم نبودم و میتوانستم برای همه شان حرف بزنم بارئیس دیگری بنام صدیقی در ناحیه ( زنگ رئیس - سکوت نمایندگان ) درمدرسه میرداماد که شاید جناب وزیر که دراینجا هستندبدانند درآنجا درگیزشدم چه بود؟ اتفاقا درروزنامه جمهوری اسلامی امروز به آن مساله برخورد کردم . یک خانم بی حجاب سوال کرد آیا در رژه خانمهای با حجاب هم بیایند؟ شروع کرد به فحش دادن وتوهین کردن آن جنان رسوایش کردم که گفت حسینی به خدا دردامن حجاب پرورش پیدا کرده ام حرفم را پس گرفتم بیست سال متقاضی کشور عراق و کشورهای عربی بودم ولی موفق نشدم.
رئیس- آقای حسینی پنج دقیقه فرصت دارید که صحبتتان را بفرمائید (حسینی –من نیمساعت دیگر میباید صحبت کنم ) خیر اینطور نیست پنج دقیقه فرصت دارید از خودتان دفاع کنید (حسینی – من یک ساعت میبایستی از خودم دفاع کنم اگر میخواهید مرا محکوم کنید میروم) خیر وقتتان تمام نشده پنج دقیقه فرصت دارید (حسینی – تقاضا میکنم ، استدعا میکنم ، اجازه بدهید مطالبم را بگویم )
رئیس- پنج دقیقه وقت دارید حرف تان را بزنید.
حسینی – آقایان همکاران فرهنگی ام میدانند شرط ارتقاء به گروه ده آوردن امتیاز است از سال ۱۳۴۳ من لیسانسیه بودم دوازده امتیاز کلاس کارآموزی را دیده بودم ولی یک تشویق نامه نداشتم .اگریک تقدیرنامه از وزیرداشتم هزارتومان حقوقم تفاوت داشت (آنهائیکه اداری هستند ،میدانند )ندادن گروه ده بمن فقط بخاطر تقدیر نداشتن است .میشود یک کسی یک ذره وابستگی داشته باشد ورئیسی ازاو تقدیر نکندوبعد نگوید متشکرم ؟ اگر درتمام مدت خدمت به جزحقوق ،صناری کم یا بیشتر دریافت کردم وابستگی من ثابت میشود.شانزده سال درگودعربها دریک کاروانسرا چهل شاگرد داشتم آقایان نمایندگان تهران، اگر درمجلس بودم از وجودم استفاده کنید برای اینکه تمام گوشه وکنار تهران را به خوبی میدانم مخصوصا شانزده سال درگود عربها زندگی میکردم اگر در تمام مدت خدمتم به جزحقوق خود توجهی نداشتم مردم ابن الوقت از کوچکترین ارتباط استفاده میکردند. میشود یک کسی عکس شاه را داشته باشد آقای قائمی ، که شانزده سال مدرسه من بودی یکبار عکس کوچک وبزرگ درمدرسه من دیدی ؟ انهائیکه به خانه من آمدند دیدند اگر من ابن الوقت بودم ، باید یک عکس به دیوارمیزدم و همه را تحت الشعاع قرارمیدادم درسال هزار وسیصدوچهل وسه در وحیدیه مسجد جامع منبرمیرفتم شب عاشورا رئیس ژاندارمری ازمن خواست دعا کنم هنگام مصیبت از منبر پائین امدم سال چهل وپنج هنگامیکه عازم مکه معظمه بودم جزء ممنوع الخروج ها بودم اگر کوچکترین وابستگی داشتم در مینودشت موقع تقسیم اراضی یک وجب زمین زراعی یا غیر زراعی داشتم اما یک مساله را باید اینجا اقرار کنم که چه شد که مرا انقلابی کرد؟ و مرگ و زندگی برای من مساوی شد از آن ببعد تصمیم گرفتم که باید بمیرم آیا میدانستم که در این یکی دوسال چنین وقایعی پیش میاید که من این بهره را باید ببرم یا برای پسر یا فرزندانم این مبارزه را میکردیم این مساله ای است که میدانیم بعد از توهین به رهبر در روزنامه اطلاعات وکشتار وقیام قهرمانانه ملت شریف قم تمام افراد خانواده ام تصمیم به مبارزه علنی را شروع کردیم آیا من و شما میدانستیم به این زودی درمجلس خواهیم بود یا باید فدا شویم وفرزندان مان از میوه وثمره مبارزات ما بهره مند شوند همکاران فرهنگی درناحیه پانزده تهران شاهد وناظربودند که تنهاروحانی فرهنگ یناحیه بودم یعنی در مبارزات روحانیون ناحیه دیوانه وار دراجتماعات چند هزارنفری آنان فجایع را بازگو میکردم علیه گنجی اعلام جرم کردم ،رئس وقت ادعا میکرداگر یکنفر ناراضی باشد کنار میروم ثابت کردم همه ناراضی هستند روزنامه درآوردم و گفتم آقایان فرهنگیان این همه تبریکات را که گفتید آیا راضی هستید ؟ فریاد زدند نه گفتم توکه میگوئی یکنفرناراضی نیست . همچنین درناحیه پانزده درمدرسة دکتر خزائلی لحطه ای ارامش نداشتم مرگ را لمس میکردم که الان باید ثابت شود. آن جوان که فکر کمونیستی داشت میامد به من میگفت حسینی توکه تصمیم بمرگ گرفتی به زن و بچه ات رحم کن . اما مینو دشت ، در منطقه مینودشت همه درخواب بودند اصلا جرات سخن گفتن نداشتند بخصوص بنده که از طرف ژاندارمری گنبد شدیدا تحت تعقیب بودم روزی به یکی از روحانیون گنبد تلفن کردم تنها رئیس شهربانی کهدر مملکت تقدیر شده است درگنبد بود، با عصبانیت گفت ،بهتر است شما که به اوضاع آشنا هستید ولی تصمیم علنی خود را ازسال پنجاه وشش گرفتم شب وروز در منطقه سخنرانی کردم . بخصوص در ماه رمضان و محرم و صفرگاهی هفت منبر میرفتم گاهی که تخت تعقیب بودم با وانت ها چون ماشین سواری نبود و چون رودخانه بود وانت ها را میگذاشتند از این وانت به آن وانت سریع در میشدم بایک وانت دیگر گاهی پنچ تا وانت را عوض میکردم تا از منطقه دور بشوم چون کوهستانی بودمحل به محل که اگر با شماره اولی درتعقیب من بود متوجه نشوند شب جهاردهم محرم تصمیم داشتند مرا بگیرند از طریق شاهرود فرار کردم تا مبادا برنامه هائی که دارم از بین برود، روی همین فعالیت ها بود که بعد از انقلاب با اصرار مردم از دفتر امام مرا به قم احضار کردند و شخصا خود رهبر امضا ی خود رهبر است که شاید درآن منطقه کسی نبوده این امضاء واین هم خط رهبرو فرمان رهبر شاید درآن منظقه کمتر کسی هست که خط وامضاء رهبر را داشته باشد مرا به آنجافرستاد ایا گناه من فقط صداقت من است ؟ با هفتادو پنج درصد آراء هیچگونه اشکال انتخاباتی نداشتم . حال برای اینکه کاری که در سال چهل و یک انحام گرفته و هیچ مانع قانونی هم ندارد ، باید با حیثیت صد و چهل هزار رای دهنده بازی شود آیا کسی به فکر آبرو بردن من است که نظرش گفتم همان دو نفری که در آنجا منفورند و گروه خاصند . من از آقای خلخالی گله ندارم . اولین کسی هستم که از ایشان سپاسگزارم اگر این کار را ایشان امروز نمیکرد ممکن بود سال دیگر میکردند آن موقع رسوائیش برای شما و من بیشتر از این بود و حالا که این کار باید بشود نهایت سپاسگزاری را از این جهت از جناب آقای خلخالی دارم لوین کسی که بعد از انتخاب مرحله دوم بمنزلم آمد رقیب من بود دیگر میدانم وقت خیلی گذشته است اگر اجازه بدهید فقط تلگرافش را من میخوانم رقیب من است که رقیب ها میدانید که چه است ؟
معادیخواه – متن فرمان امام را بخوانید .
حسینی – جناب آقای معادیخواه اجازه بدهید دیگر مطلبی ندارم البته این تلگراف ها را که می بینید تمام روحانیت منطقه نوشته اند فقط رقیب من است که روحانیت کلاله ، مراوتپه و گالیکش و مینودشت . آخر من نماینده یک گروهی هستم ، ترکمن ها با سیستانیها مثل کارد و خیارند با جوی که در جنگ دوم یکی از برادرها دیگر اسمی نمی برم خجالت میکشم اما اینها امیدشان من بودم زیرا که من کسی هستم که هم مشکل سیستانی ها را می توانم حل کنم و هم مشکل ترکمن را میتوانم حل کنم و هم مشکلات محلی را هر کدام به این امید این تلگرافات که ملاحظه میفرمائید همینطور که ردیف است برای همه مقامات فرستاده اند که میخواهم ‹‹ با تقدیم احترام بعرض میرساند اینجانب خالق وردی دردی زاده کاندیدای مجلس شورای ملی مینودشت گالیکش ، کلاله ، مراوتپه که در مرحله اول با ۱۹ هزار رای به مرحله دوم راه پیدا کردم . در مرحله دوم با ۱۲ هزار رای داشتم و استادم جناب آقای سیدابوالحسن حسینی با اکثریت آراءمنتخب گردید و از هر جهت با سوابق درخشان و مبارزات فرهنگی و مبارزات طاغوتی ایشان اشنا هستم و مورد تایید و چون اعتبارنامه ایشان تایید نگردیده است با اطمینان کامل از سوابق گذشته ایشان بار دیگر پشتیبانی خود را از نامبرده اعلام میدارم خالق وردی ›› با ذکر جمله دیگر که قرائت نمی کنم . اینهم روحانی ترکمنها باز روحانی شیعه ها همینطور پشت سرهم نوشته شده .
کشفی – متن دستخط رهبر را بخوانید .
حسینی – البته این نامه مفصل است و نوشته اند تنها روحانی . . . .
نمایندگان – فقط دستخط امام را بخوانید .
ویرایشحسینی – بسیار خوب .
(به شرح زیر قرائت شد)
بسم الله الرحمن الرحیم ، بسمه تعالی . اهالی محترم شهرستان مینودشت
ایدهم الله تعالی
نامه آقایان محترم با امضاء زیاد واصل گردید ( نه اینکه فرهنگی بودم )در مورد اعزام جناب سیدالاعلام آقای سیدابوالحسن حسینی به آن ناحیه با آقای دکتر یزدی مذاکره شد و سفارش شد که جناب آقای حسینی ان شاء الله بزودی به آنجا خواهند آمد . انتظار میرود با همکاری آقایان محترم وظایف محوله به نحو احسن انجام شود. ادامه توفیقات همکاران را از خدای متعال خواستارم والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته .بتاریخ بیست وپنجم ربیع الثانی .
روح الله الموسوی الخمینی
تکبیرنمایندگان
غفورخلخالی- خیرمقدمی را که درپیشگاه شاهنشاه آریامهر گفتید آنرا هم بخوانید(همهمه نمایندگان)
حسینی- ازروزنامه ها بگیرید و بخوانید چقدر خوبست یکنفرماموریت پیداکند ازخانه من دیدن کند. مدت پنجسال است که هنوز نتوانسته ام برایش پله بسازم مردم که یک روز خانه مرامایه ننگ میدانستند وقتی که فهمیدند کسانیکه از طرف آقا قضاوت می کنند پول زیاد دارند حالاخانه مرا مایه افتخار خودشان میدانند آیا هرگز فکر کردید… آخرین حرفم آیا هرگزفکر کردید که من وچه دیگران بایک کلمه مخالفت م-خ-الف- لام- ف-ت- چه سرنوشتی وچه وظیفه ای وچه مسوولیتی رابعهده دارید درپایان عرایضم میخواهم بگویم اگر دشمن ها دست بدست هم میدادند ومیخواستند مجلس را لکه دارکنند آیا بیشتر از این برایشان امکان داشت؟
خلخالی- آقای سخابی ،چون آقای حسینی آنجا هستند خواهش میکنم اجازه بفرمائید که آقای دکتریزدی نامه سپاه پاسداران را که نوشته اند بخوانند ودرهمانجا آقای حسینی پاسخ دهند و همینطوراقای سلامتیان هم مطالبی دارند.
رئیس- خوب ایشان فرصت دارند.
حسینی – یک تقاضای عاجزانه دارم. ممکن است من دیگر درجمعتان نباشم ولی این حرف من است . بیائید تصمیم بگیریم ویک تقاضا از رهبر انقلاب بکنیم هرهفته دوتا استان، دونماینده اگر شده یکربع بیست دقیقه حق داشته باشند حضورامام برسند آنچه که دراستان میگذرد که درمجلس میگذرد.
رئیس- خوب ایشان فرصت دارند.
حسینی- خوب یک پیشنهاد من حرف زیاد دارم ولی نمیزنم روزنامه ها و مدارکی دارم که چه بوده است ،۲۵۰۰ روحانی را درگنبد کاوس بوسیله گروه ضربت گفته میشودکه اینها یا ساواکی هستند…
کریمی –قرآن برای چه بوده است .(زنگ رئیس )
فوادکریمی – آن موقع که ایشان قرآن میبردند مادرزندان بودیم .
رئیس- آقا بفرمائید بنشینید وسط صحبت دیگری خواهش میکنم صحبت نکنید آقای حسینی مطلبتان تمام شد ؟
حسینی –باتفاق یکعده از کشاورزان که فردای آنروزروزنامه ها حاکی است که بایدمیرفت امریکا، آنوقت این قران را داده ام اصلا من میگویم آنروزچاپلوسی کرده ام اصلا درآنروز آمده ام اما حالا چرا بعد از هفده سال…
رئیس- صحبتتان تمام شد آقای حسینی ؟
حسینی – البته صحبت دارم ولی خیلی طول کشید.
منشی – شما یکساعت وقت داشتید والان ده دقیقه دیگر وقت دارید که صحبت کنید.
حسینی –خیردیگر صحبت نمی کنم وکوچکترین گله وناراحتی هم ندارم .تشکرهم میکنم.
توکلی- بنده تذکر آئین نامه ای دارم (زنگ رئیس )
سلامتیان – ایشان بگویند که کشوردرفروردین ۱۳۴۱ از لحاظ سیاسی چه وضعی داشته است . چون در فروردین ۴۱ چند صد نفراز دانشجویان درزندانها بودند وارتش شاه مثل لشگر مغول دربهمن ماه ۱۳۴۰ دانشجویان رامی کوبید .
توکلی – تذکر آئین نامه ای من اینست که هیچ کسی غیرازشخصی که اعتراضی کرده وشخصی که متهم است نمی تواند صحبت کند،
رئیس- صحیح است.
توکلی- ما دراینجا جمع شده ایم که برای مردم قانون بنویسیم واگر خودمان مقررات را رعایت نکنیم چگونه می توانیم اینکار را انجام دهیم. و دراین مورد فقط خود متهم وشخص معترض می تواند صحبت کنند. چرا دیگران دراین مورد صحبت می کنند.
منشی –درضمن مانمایندگان اعتراض داریم که ایشان مسوولیتی را که امام بهشان داده بودندبعنوان سندتزکیه خودشان استفاده کردند.
خلخالی- حرف من تمام نشده ، شمابا این کارتان آبروی مجلس را نبرید مردم باید مطلع شوند بهرحال من حرفم تمام نشده اگرنامه سپاه پاسداران را نمیخوانید بدهید بنده بخوانم (همهمه نمایندگان – زنگ رئیس) بهر حال اگر نخوانید من می خوانم.
منشی – آقای خلخالی شما نظم مجلس را رعایت کنید آئین نامه مجلس حاکم برمجلس است.
دکترولایتی – آقای خلخالی حق ندارد صحبت کند.
رئیس- تذکری که دادند صحیح بود فقط مخالفی که با اعتبارنامه مخالف کرده است مینواند صحبت کند درعین حال شما هم صحبتتان را کردید .
منشی – اعلام رای کنید.
خلخالی- من گفتم نامه سپاه پاسداران را بخوانید (زنگ رئیس )
رئیس- اقای خلخالی خواهش میکنم توجه بفرمائید آنقدرمطالب را درهم داخل نکنید بگذارید روشن بشود.
خلخالی- نامه سپاه را که علیه ایشان است بدهید بنده بخوانم.
منشی – آقای خلخالی این برخلاف آئین نامه است.
رئیس- شما همانوقت که آمدید پشت تریبون میخواستید نامه را بخوانید .
خلخالی – نامه باید خوانده شود یعنی چه ؟ ادعا می کند چریک بوده خودشان را بیخودی چریک قالب کرده و حالا هم از این طرف میخواهد به مجلس قالب کند من صحبتم در این مورد تمام نشده . . . .
منشی – از آقای خلخالی تقاضا میکنم برخلاف آئین نامه داخلی مجلس توقع نداشته باشند برای اینکه بعدا نمایندگان بما اعتراض می کنند که شما آن بالا برای چه نشسته اید ؟ خواهش می کنم که آقایان خودشان رعایت آئین نامه داخلی مجلس را بکنند و جناب آقای سحابی به وظیفه آئین نامه ای خودشان عمل کنند و رای بگیرند و اینطور نباشد که کنترل مجلس دس یکی از نمایندگان باشد و هرجور که خواسته باشند طبق دلخواه بگردانند .
خلخالی – محترمانه نامه سپاه را بخوانید .
رئیس- مخالف و موافق صحبت خودشان را کرده اند آقایان باید اظهار رای بنماید بنابران نسبت به اعتبارنامه آقای حسینی اعلام رای میکنم .
ضمنا نتیجه رای گیری راجع به اعتبارنامه آقای کشفی از تبریز و اصطهبانات را اعلام میکنم تعداد رای دهنده ۱۷۷ رای که سه نفر کمتر هستند موافق ۱۶۵ رای ممتنع ۱۲ رای و مخالف هم نبود بنابراین اعتبارنامه آقای کشفی تصویب میشود ( تکبیر نمایندگان )
حمیدی – خواهش میکنم تذکر بدهید که این آراء مربوط به نماینده قبلی بوده نه آقای حسینی ( زنگ رئیس )
رئیس- بعد از استماع مخالفت و موافقت با اعتبارنامه آقای حسینی از مینودشت آقایان اظهار رای بفرمائید . و مثل نوبت گذشته کتبا موافقت و مخالفت خود را مرقوم فرمائید .
(در این هنگام اخذ رای بعمل آمد )
غلامرضا دانش – طبق آئین نامه تعداد نمایندگان حاضر میبایستی ۱۸۰ نفر باشد .
رئیس- بلی ، در ابتدای جلسه ۱۸۰ نفر بودند اشکالی ندارد . آقایان توجه بفرمائید یکی از موارد دستور جلسه امروز گزارش هیاتی است که با موافقت مجلس به لیبی رفته بودند و اینک مراجعت کرده اند و آقای موسوی گزارشی که در ضمن اینکه آراء جمع آوری میشود و آراء موافق و مخالف هم شمارش میشود به سمع مجلس میرساند آقای موسوی بفرمائید .
منشی – آقای موسوی در جلسه حضور ندارند .
یکی از نمایندگان – هنوز گزارش تهیه نشده است .
رئیس- بسیار خوب ، هیات نظار مشغول رسیدگی و شارش آراء جمع آوری شده هستند و چون گفته شد که آقای موسوی در جلسه نیستند که گزارش سفر لیبی را بدهند این مورد را به جلسه بعد موکول میکنم . از آقای دکتر یزدی خواهش میکنم تشریف بیاورند و گزارش دیگری را قرائت کنند و بعد از آن جلسه را ختم میکنم .
دکتر یزدی ( مخبر کمیسیون تحقیق ) – بسم الله الرحمن الرحیم ، گزارش کمیسیون تحقیق درباره اعتبارنامه آقای امید نجف آبادی نماینده اصفهان .
پرونده انتخاباتی اصفهان و اعتبارنامه آقای امید نجف آبادی که بعلت اعتراض و مخالفت آقای حیدری به کمیسیون تحقیق ارجاع شده بود در کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت . آقای حیدری موارد اعتراض و مخالفت خود را کتبا همراه با مدارک به کمیسیون ارائه دادند . در جلسه مورخه ۳۱ خردادماه این اعتراضها مطرح گردید و آقای نجف آبادی در جلسه حضور بهمرسانیدند و از خود دفاع نمودند کمیسیون تحقیق پس از بررسی دقیق مدارک و استماع و دفاعیات آقای نجف آبادی اعتبارنامه ایشان را باتفاق آراء تصویب نمود .
باتشکر – مخبر کمیسیون تحقیق
رئیس- آقای حیدری تشریف بیاورید ( منشی – آقای امید نجف آبادی در جلسه حضور ندارند ) آقای امید نجف آبادی نیستند ؟ ( اظهاری نشد ) البته در جلسه باشند تا دفاع کنند بنابراین طرح اعتبارنامه آقای امید نجف آبادی به جلسه فردا موکول میشود . ضمنا قبل از اینکه آقای دکتر یزدی گزارش دیگری را قرائت کنند نتیجه استخراج آرای مربوط به اعتبارنامه آقای حسینی را اعلام میکنم عده حاضر هنگام اخذ رای ۱۷۹ نفر موافق ۱۱۴ رای مخالف ۲۸ رای ممتنع ۳۷ رای ، بنابراین اعتبارنامه آقای حسینی از مینودشت تصویب شد ( تکبیر نمایندگان ) گزارش بعدی را قرائت بفرمائید .
دکتر یزدی ( مخبر کمیسیون تحقیق ) – بسم الله الرحمن الرحیم ، گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی گرگان و اعتبارنامه آقای محمدی .
پرونده انتخاباتی گرگان و اعتبارنامه آقای محمدی که توسط شعبه نهم به کمیسیون تحقیق ارجاع گردیده بود در کمیسیون مورد بررسی دقیق قرار گرفت کمیسیون تحقیق بعد از استماع توضیحات آقای محمدی و شهادت شهود معتبر در جلسه مورخه اول تیرماه ۱۳۵۹ صحت انتخابات گرگان و اعتبارنامه آقای محمدی را با اکثریت آراء تصویب نمود .
با تشکر – مخبر کمیسیون تحقیق
رئیس- این پرونده از ابتدا مخالفی نداشته است فقط بعلت نقص پرونده بوده و گزارش شعبه به علت نقص مقدمات رد شده تلقی شده بود و به کمیسیون تحقیق فرستاده شده بود و چون مخالفس نداشت ، مع ذلک اگر آقایان نظری دارید و یا مطلبی در این خصوص دارید میتوانید توضیح بدهید و مطرح بفرمائید . آقای معادیخواه موافق هستید یا مخالف ؟
معادیخواه – اگر در مورد وضع انتخابات آنجا توضیحی لازم باشد چون من در شعبه ۹بودم . . .
رئیس- اگر یکی از آقایان مخالفتی ابراز کند جنابعالی در جوابش میتوانید صحبت کنید .
معادیخواه – من بعنوان دفاع نمیخواهم صحبت کنم . فقط میخواهم روشن کنم که شعبه ۹این پرونده را به چه کیفیتی رد کرده است .
رئیس-فکر نمیکنم لازم باشد اگر خود آقایان نخواهند . چه لزومی دارد صحبتی بشود آقایان درباره انتخابات گرگان نظر مخالفی اظهار نفرمودند .
منشی – خود آقای محمدی میخواهند صحبت کنند .
محمدی – آقای دکتر اجازه بدهید ، بسم الله الرحمن الرحیم ، آنچه که در کمیسیون تحقیق از من پرسیدند ارتباطی به انتخابات نداشت خواهش میکنم آقای دکتر یزدی . . .
رئیس- آقای محمدی احتیاجی به توضیح نیست اگر نمایندگان مخالفتی داشته باشند و توضیحی بخواهند جنابعالی می توانید جواب بدهید .
محمدی – جناب آقای دکتر سحابی توجه بفرمائید . . .
دکتر یزدی – آقای محمدی عذر میخواهم ما در گزاش کمیسیون تحقیق کل صورتجلسه را در اینجا مطرح نمی کنیم که چی و کی سوال کرد ؟بعد از استماع تمام توضیحات جمع بندی کمیسیون را که بصورت گزارش به رئیس داده شده ما به مجلس محترم میدهیم .
محمدی – این مساله ، مساله ساده ای برای من و حوزه انتخابیه من نبوده تمام مدتی که من در کمیسیون تحقیق بودم یک سوال در مورد مساله انتخابات از من نکردند . مساله برمیگشت باینکه محمد محمدی صلاحیت نمایندگی مجلس را ندارد . چرا اصل مساله کمیسیون را مطرح نمی کنید چرا این حرف ها را مطرح کردید ؟در این جا بگوئید . اصل مسائل را برای مردم بگوئید . مردم گرگان و حومه ز شما در این خصوص سوال دارند پاسخ بدهید شما که از مردم وحشت ندارید پس مطرح کنید که چرا مرا در کمیسیون تحقیق خواستید ( زنگ رئیس ) ( معادیخواه – تذکر دارم )
رئیس- آقای معادیخواه چه تذکری دارید ؟
معادیخواه – آقا خلاف آئین نامه عمل میشود اگر مخالف صحبت کرد ایشان هم حق دارند بیایند و از خودشان دفاع کنند .
رئیس- این را که من گفتم خیلی واضح است خودم این را متذکر شدم آقای محمدی بفرمائید احتیاج به این توضیح ندارد ( محمدی – آقای دکتر اجازه بدهید ) آقا نمیشود الان در این خصوص اعلام رای می شود بفرمائید بنشینید .
محمدی – بیست روز است مردم گرگان و حومه نگران این مساله هستند چرا بمن ارتباط ندارد ؟ ( زنگ رئیس )
رئیس- بفرمائید بنشینید ( محمدی – من در کمیسیون بودم باید این موضوع روشن شود . . . شما میفرمائید بنشینم این مربوط بمن است ) ( زنگ رئیس ) .
طباطبائی – مساله ایست مربوط به آقای محمدی که باید حرفش را بزنند چرا بنشینند کمیسیون تحقیق میباید مساله را روشن میکرد و در گزارش خود اشاره میکرد که به چه دلیل . . .
محمدی – از حق خودم که میتوانم دفاع کنم .
رئیس- مخالفی که نیست من که نگذاشتم مطرح شود .
منشی – آقای محمدی بفرمائید بنشینید چون مخالفی صحبت نکرده شما بفرمائید بنشینید این برخلاف آئین نامه است .
محمدی – این همان آئین نامه ای بوده که در تمام مدت اینهمه مسائل را بوجود آورده است . کدام آئین نامه به شما اجازه میدهد ؟ ( زنگ رئیس ) .
رئیس- بنشینید آقا .
محمدی – یعنی چه بنشینم ؟ آقای دکتر سحابی من از مجلس میروم بیرون . . . چرا حقایق را نمیگوئید .
پایان جلسه
ویرایشرئیس- جلسه را ختم میکنم .
( جلسه ساعت یازده و بیست دقیقه پایان یافت )
رئیس سنی مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی ایران – دکتر یدالله سحابی [۱]