مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۱۳۱
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی – اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
سال هفتم – شماره ۱۷۹۱
۱شنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۳۳۰
دوره شانزدهم مجلس شورای ملی
شماره مسلسل ۱۳۱
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۱۳۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۳۰ نشست ۱۳۱
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورتمجلس
- ۲- بیانات قبل از دستور - آقایان: کهبد - فرامرزی - حائریزاده - اردلان - شوشتری
- ۳- قرائت نامه بانک ملی راجع به تاریخ اجرای قانون تعویض اسکناس
- ۴- طرح برنامه دولت آقای علاء نخستوزیر
- ۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مجلس ساعت ده و پنج دقیقه صبح بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
- تصویب صورت مجلس
ویرایش۱- تصویب صورت مجلس
رئیس-صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود. (بشرح ذیل قرائت شد) صورت غیبت و دیر آمدگی آقایان نمایندگان در جلسه صبح ۱۸ فروردین ماه ۱۳۳۰
غائبین با اجازه- آقایان: اورنگ. پالیزی. ظفری. دکتر علوی. امیر نصرت اسکندری. حاذقی.
غائبین بدون اجازه آقایان: خاکباز. محمودی. دکتر مصباحزاده. قبادیان. موسوی. مرتضی حکمت. منصف. موقر. قهرمان. خسرو قشقائی. ابریشم کار. گنجه. ملک مدنی. دکتر معظمی. گرگانی. ناظرزاده. تولیت. صفائی. شهاب خسروانی. اسلامی. دکتر سید امامی. حمیدیه. قرشی. عماد تربتی. صدرزاده. محسن طاهری. سالار بهزادی. رضوی. دکتر طاهری. هراتی. پیراسته. امیر افشاری. رستم گیو. مکی. جمال امامی. طباطبائی. خزیمه علم. معینزاده.
دیر آمدگان بی اجازه- آقایان: حسن اکبر. سلطانی
رئیس-آقای اسلامی.
اسلامی- بنده روز جلسه گذشته غیبت داشتم چون دیشب از عتبات عالیات مراجعت میکردم (یکی از نمایندگان –زیارت قبول) ولی از آقایان اجازه میخواهم باندازه یک ثانیه ببنده اجازه بدهند که یک نکتهای را تذکر بدهم (چند نفر از نمایندگان- بفرمایید) بنده از چهار کشور عربی دیدن کردم مسائلی بود که دیشب همانطور پس از مراجعت یک سر آمدم مجلس چون برنامه در مجلس مطرح بود آمدم اسم نویسی کنم مطالبی را صحبت کنم متأسفانه آقایان زودتر از بنده آمده بودند موفق نشدم ولی یک نکته را میخواستم عرض کنم که دولت باید توجه کند در خارج از ایران بقدری راجع به ایران مسائل و صحبتهای عجیب و غریب هست که اصلاً ایرانیها که هیچ مردم آنجا هم نگرانند و مأمورین وزارتخارجه هم اطلاع ندارند چند نفرشان تلگراف کردند بتهران که آیا موضوع صحت دارد کسی جواب نداد و بنده و آقای مکی در آنجا وقتی روزنامهها با ما مصاحبه کردند و بمجالس لبنان و آنجاها رفتیم خودمان تکذیب کردیم در مجالس شخصی و خصوصی هم که صحبت میشد خودمان تکذیب میکردیم بنده استدعا میکنم از دولت که فوراً دستور بدهند که رادیوی خراب شده یک سلسله تکذیب درباره این مسائل که در خارج منتشر شده منتشر بکند که عموم مردم بخصوص ایرانیهای بیچاره که در خارج هستند از این موضوعات مستحضر بشوند با اینکه در خارج نمیشود نه روز نه شب از رادیو تهران استفاده کرد ما که نتوانستیم استفاده کنیم البته بنده صحبتهایم را در موقعش عرض میکنم چون این موضوع خیلی مهم بود در اینجا جسارتاً عرض کردم، بعداً هم عرض میکنم
فرامرزی- کار صحیح است
رئیس-دیگر نظری نسبت بصورت مجلس نیست (گفته شد خیر) صورتمجلس تصویب شد
- بیانات قبل از دستور آقایان کهبد – حائریزاده – اردلان و شوشتری
ویرایش۲- بیانات قبل از دستور آقایان کهبد- حائریزاده – اردلان و شوشتری
رئیس- چند نفر از آقایان تقاضای نطق بفرمایید
کهبد- قبل از دستور کردهاند آقای کهبد بطوریکه نمایندگان محترم استحضار دارند دولت جناب آقای علاء در جلسه قبل بمجلس شورای ملی معرفی و یکی از مواد برنامه ایشان توجه و اصلاح امور اقتصادی و کشاورزی کشور است بنده در این مورد لازم دانستم تذکراتی بدهم مخصوصاً در مورد تصویب نامهای که اخیراً راجع به منع صدور پشم و پنبه صادر شدهاست و مشکلاتی فراهم و زیان جبران ناپذیری که بر اثر اجرای این تصویب نامه برای کشور مشهود است توضیحاتی بعرض برسانم و چون بحسن نیت و وطن پرستی و بی غرضی آقای نخست وزیر و افراد کابینه ایشان که اغلب مجرب و لایق و وطن پرست هستند معتقد هستم خواهش کنم عرایض مرا که با نهایت صداقت و خلوص نیت و بصرفه و صلاح دولت و کشور است مورد توجه مخصوص قرار بدهند. قبل از ذکر بیان مطلب این نکته را بعرض برسانم که اینجانب چه مستقیم و چه غیر مستقیم وارد معاملات پنبه و پشم نبوده و نظر خاصی با کارخانجات و صادر کنندگان پشم و پنبه ندارم عقیده و علاقه شخص بنده مثل سایر آقایان محترم تشویق صادرات و حمایت از مولدین امور کشاورزی و تهیه کار جهت بیکاران و اصلاح امور معیشت کشاورزان است و با هر تصمیم و تصویب نامه کهبه امور تولید و صادرات کشور لطمه وارد کند شدیداً مخالفم. بطوریکه در مجلس شورای ملی و محافل مختلف و نزد مقامات موثر بکرات اظهار عقیده و بیان داشتهام اصلاح امور اساسی کشور را فقط و فقط در سایه امنیت و عدالت اجتماعی و از طریق اصلاح و توجه امور اقتصادی و تولیدی کشور میدانم و بس و اگر این دو قسمت اصلاح شود تمام بدبختیها از این کشور رخت میبندد. متاسفانه دولتهای وقت نخواسته یا نتوانستند یک روش و سیاست اقتصادی که بحال کشور مفید باشد و این کشور را از فقر اقتصادی نجات بخشد اتخاذ نمایند. تصمیمات خلق الساعه طوری رشته امور اقتصادی این کشور را از هم گسیخته و چنان هرج و مرجی ایجاد نموده که هیچ بازرگان و کشاورزی جرئت اقدامبه امور تولیدی را ندارد و این عمل چنان موجب یاس و سلب اعتماد و اطمینان را از افراد نموده که هیچکس قادر نیست دست باین گونه امور بزند و بالنتیجه موجب این همه بدبختی را فراهم نمودهاست دولت از طرفی تصویب نامه صادر میکند و وعده میدهد که بدون مشورت با شورای عالی اقتصاد و محافل مطلع و خبره گان امور اقتصادی در امور اقتصادی تصمیمی اتخاذ نکند از طرف دیگر تحت تاثیر عده معدودی منفعت پرست قرار گرفته و بدون تامل و تعمق و مشورت بر خلاف مصالح عمومی کشور مبادرت بصدور تصویب نامه مینماید که میلیاردها موجب ضرر و زیان کشور است. آقای نخست وزیر آقای وزیر دارایی آقای کفیل وزارت اقتصاد یک سری به بازار بزنید و به چشم خودتان به بینید چه وحشت و اضطرابی سر تا سر محیط صادراتی را فرا گرفتهاست (صحیح است) و هر تاجر و پنبه داری منتظر سر نوشت درودی یعنی اتحار و خودکشی میباشد شما که یوسف دریده نیستید چرا دهان خود را با عدم تعمق آلوده میکنید امروز در ذهن غالب تجار این فکر جا افتادهاست که دولت علاء هم تعمداً وضع اقتصادی کشور را مخصوصاً وضع مالی کشاورزان را از خراب بخراب تر میکشاند اگر همچه نظری نیست همین امروز بایستی تصویب نامه مربوط به منع صدور پنبه و پشم را ملغی کنید (صحیح است) والا پیش خدا و وجدان و جلوی رأی عام مشغول خواهید بود. در مورد تصویب نامه اخیر شرحی از طرف عده از بازرگانان و محترمین و خبره گان امور اقتصادی به مجلس شورای ملی عرض شده پس از قرائت عیناً تقدیم مقام ریاست میکنم و از دولت جداً و مصرا تقاضا و تمنی میکنم اولا بفوریت تصویب نامه مورد بحث را لغو و در این موقع که کشاورزان مشغول کشت و زرع محصول هستند آنها را دلسرد نکنند ثانیاً هر تصویب نامه یا تصمیمی مربوطبه امور اقتصادی را بدون مطالعه و مشورت با شورای عالی اقتصاد که از مردمان مجرب و حتی وزیر دارایی و وزیر اقتصاد و رئیس بانکهای وقت و سایر خبره گان و از اشخاص بی نظیر و مصالح تشکیل شده و همچنین اطاق بازرگانی و کمیسیون اقتصاد مجلس شورای ملی اتخاذ نفرمایند که موجب اینهمه زیان و خسارت کشور فراهم شود دولت باید متوجه باشد که جهات ارزی و سیاسی دنیا موجباتی فراهم نموده و قادر متعال هم عنایت فرموده که پنبه و پشم و صادرات ایران در دنیا خریداری پیدا کرده و ما باید بدون جهت این فرصت را از دست داده و موجب از دست دادن و موجب از بین رفتن این صادرات مهم بدست خودمان و بخیال موهوم باشیم صادرات پنبه مصر در حدود ۶۰۰ هزار تن در سال میباشد در صورتی که تمام محصول ما در سال قریب ۴۲ هزار تن بالغ میشود و با این زمینه که فراهم شدهاست شاید محصول امسال به ۱۵۰ تن بالغ گردد همچنین صادرات پشم سال گذشته قریب ۵ هزار تن پشم صادر شدهاست و امسال در نتیجه این ترقی قیمت شاید محصول پشم به دو یا سه برابر ترقی نماید و اگر در اینخصوص موجب دلسردی فراهم شود بعید نیست سازمان اغنام و احشام که در مرزهای ایران هستند از ترس این اشکالات اغنام خود را به آن طرف مرز برده و موجب ندامت و ضرر کشور فراهم شود سوم دولت باید تمام توجه خود را صرف امور اقتصادی و تولیدی نموده و از هر قسم کمک و مساعدت نسبت بمولدین و صادرکنندگان فروگذار نکند و دولت باید امور اقتصادی را در رأس تمام مسائل قرار دهد چون وقت نیست بیش از این مزاحم نمیشوم بعداً انشاءالله اگر مجالی شد مطالب مفصلی در مورد امور اقتصادی بسمع اولیاء امور خواهم رساند در خاتمه عرایضم توجه دولت و سازمان برنامه را به اوضاع ساوجبلاغ و شهریار معطوف و خواهش میکنم در این مورد دستورات اکیداً صادر فرمایند.
- ۱- راجع به راه شهریار و ساوجبلاغ متأسفانه بسیار بد و کوچکترین توجهی نشدهاست استدعا دارم وزارت راه در این خصوص اقدام شایسته بفرمایند.
- ۲- در مورد بهداری متأسفانه وضع بهداری آن حدود بسیار بد دوا و طبیب بقدر کافی نیست تمنی میکنم وزارت بهداری موجب رفاهیت اهالی را از حیث دوا و طبیب فراهم کند.
- ۳- وزارت بهداری در دو سال قبل با کمک بنده مقداری گرد د- د- ت با نفط برای از بین بردن مالاریا پاشید نتیجه مفیدی هم بدست آمد ولی متأسفانه سنه گذشته سازمان برنامه مقداری گرد د-د- ت فاسد با آب پاشید و نتیجه بدست نیامد و موجب عدم رضایت اهالی فراهم شد مالاریا جان هزاران نفر را مورد تهدید قرار دادهاست تمنی میکنم تا موقع نگذشته اقدام عاجلی بفرمایند
- ۴- وزارت کشاورزی کوچکترین توجهیبه امور کشاورزی و مبارزه با آفات نباتی نمیکند و هر قدر مردم فریاد میزنند گوش نمیدهند از شخص آقای وزیر کشاورزی خواهش دارم در اینخصوص اقدام بفرمایند ضمناً سوالی راجع باعتبار ۴ میلیون ریال برای دفع ملخ شده که تقدیم مقام ریاست میشود
- ۵- وضع توزیع قند وشکر اهالی شهریار و ساوجبلاغ نامرتب و موجب عدم رضایت مردم است و قریب ۷ ماه است که سهمیه به اهالی شهریار نرسیده توجه جناب آقای وزیر دارایی را در این خصوص جلب میکنم عرایض خود را خاتمه داده و از خداوند متعال توفیق میطلبم بقیه وقتم را هم به آقای فرامرزی میدهم، هفت دقیقه ماندهاست این عریضه تجار است و کشاورزان که مفصل نوشتهاند تقدیم مقام ریاست میکنم
رئیس - آقای فرامرزی
فرامرزی - بنده عرض زیادی ندارم برای اینکه من اول آمده بودم در برنامه دولت اسم بنویسم و حرف بزنم طبعاً هم وقتیکه دولتی رئیسش آقای علاء باشد و هیأتش این آقایان طبعاً جزو موافقین اسم مینوشتم ولی چون ما یک فراکسیونی داریم باسم فراکسیون جوان که فراکسیون جوان (چند نفر از نمایندگان- شما که جوان نیستید) من رفتم آنجا ثابت کنم که من جوان هستم، چون فراکسیون ما هنوز تصمیمی نگرفتهاست بنده در دولت حرفی نمیزنم فقط در جواب فرمایشهای آقای آشتیانیزاده و دو کلمه عرض میکنم و آن این است که ایشان حرفهائی که راجع به آقای علاء زدند یادم آمد که وقتی بایزید بسطامی را تکفیر کردند و از شهر بیرون کردند گفت خوش بحال شهری که کافرش من باش، خوش بحال مملکتی که خائنش علاء باشد (احسنت) و این هیأت دولت که الحمدالله هیچکدامشان نمیشود ایرادی گرفت بیش از این حرف نمیزنم برای اینکه فراکسیون ما تصمیمی نگرفته نمیخواهم در موضوع دولت عرضی بکنم فقط خواستم راجع بملخ جنوب تذکری بدهم بدولت که این هیأتی که فرستادهاند و وسائلی ندادهاند وملخ در این نواحی جنوب و مخصوصاً لارستان معرکه میکند و باید فکری کرد. دیگر اینکه راجع به آقای کهبد تذکری دادهاند من نمیدانم این راه شیراز بلار چه نفرینی بهش شده که دولت هر خرجی بکند باید همیشه نزدیک لار از هر سه اتوبوسی که برمیگردد میآید شیراز دوتایش بیفتد و آنوقت هم لار بلنگه هم هر قدر پول خرج میکنند هیچوقت درست نمیشود (شوشتری- مثل راه رشت و قزوین) نه قربان از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است شما اگر لار را ببینید راه آنجا که شما میگویید شانزلیزهاست یکی هم راجع باین قسمت صادرات پنبه و پشم است آقایان دولت برای حمایت آزادی نیست (صحیح است) دولت برای بستن مزارع بنفع چند تا سرمایه دار نیست شما فکرش را بکنید مدیر عامل شرکت پنبه را میخرد باسم خودش، دولت را مجبور میکند که قیمت پنبه را نگاه دارد پنبه صادر نشود کیلوئی سه قران دو قران این میخرد باسم خودش بعد کیلوئی دو تومان یا سه تومان یا ده تومان پای صاحب سهم حساب بکند این راهزنی است که اول راه صاحب سهام خودش را میزند پشم هم همینطور یعنی چه دولت نه پنبه مردم را میخرد نه اجازه میدهد که صادر شود و اداره توسعه پنبه اینکار را میکند چرا اسمش را اداره حمایت دزدهای کارخانه نمیگذارند و اسمش را اداره توسعه پنبه میگذارند؟ اینکه پنبه را محدود میکنند، اینکه پنبه را میکشد (احسنت. صحیح است) پس همانطور که مدیر کارخانه جنسش را بزارع میفروشد با قیمتی که خودش میخواهد زارع هم باید جنسش را بصاحب کارخانه بفروشد با قیمتی که خودش میخواهد (صحیح است احسنت) یعنی بقیمت بینالمللی همانطوریکه آنها رعایت اینرا نمیکنند این هم نباید بکند اگر میگوییم کارگر را سر میدهد بخیابان اگر زارعین قیام کردند چکار میکنید؟ همینطور قسمت پشم بیش از این هم اینجا تذکر لازم نمیدانم برای اینکه اگر در خانه کس است یک حرف بس است هیچ کس حق ندارد دیگری را اسیر و لخت کند (صحیح است) و بنامهای مختلف خودش را مسلط باو بکند، (نمایندگان-صحیح است، احسنت) (کشاورز صدر- احسنت) باید تصویبنامه منع صدور پشم و پنبه ابطال شود آقای نخست وزیر این برای چهار تا کارخانه چی گردن کلفت محتکر است
رئیس- آقای حائریزاده بفرمایید
حائریزاده-امروز برای اسم نویسی در برنامه دولت آمدم، دیدم کسانی که دیروز و دیشب تشریف آوردهاند پنج شش نفر جلوتر از من هستند و ممکنست هفتم هشتم باشم، از این جهت از یکی از رفقا خواهش کردم که اجازه نطق قبل از دستور بمن بدهند که برای چند موضوع مطالب مختصری بعرض برسانم یکی موضوع سئوالهائیست که نمایندگان از دولت میکنند این سوالها معوق و معطل میماند تا موقعش میگذرد پنجماه ششماه طول میکشد و من کراراً این موضوع را عرض کردهام که اگر هفتهای یکروز دولت و مجلس فقط صرف جواب سوالها بکند این نطقهای قبل از دستور قهراً از بین خواهد رفت برای اینکه دردهای بیدرمان که میرسد وکلا را مجبور میکند که بیایند پشت این تریبون و ناله موکلین خودشانرا بسمع دیگران برسانند ولی اگر سوال و جواب شد و این یک روز برای جواب سوالات منظم باشد این مطالب بصورت سوال مطرح میشود، دولت جواب میدهد و یک قضایائی حل میشود و یک صورتی پیدا میکند و این دولت جدید امیدوار هستم که این نظر را موافق باشد و هفتهای یکروز اختصاص داشته باشد بسوال و جواب من در ظرف یکسال و کسری که بمجلس آمدهایم شش سوالل از وزارت خارجه کردهام و آنجناب وزیر خارجه که من معتقدم وزارتخارجه را با ایشان باید همه اش را منحل کرد برای اینکه یک شاهی برای مملکت فایده ندارد ایشان نمیآمدند برای جواب سوالها گاهی پشت پرده میرفتند آنجا حکومت فلسطین درست میکردند گاهی نمیدانم چکار میکردند؟ هر روز یک بازی بود ولی جواب بسوالات را نمیآمدند بدهند شش سوال من داشتم که حالا تجدید میکنم برای دولت جدید که آن سوالهائی که از دولت سابق شدهاست آقایان مطالعه بفرمایند و زودتر تشریف بیاورند برای جواب سوالها. از وزارت دادگستری دو موضوع من سوال کرده بودم. یکی راجع بارتباط مالک و زارع یک قانونی در زمان شاه سابق گذشته بود و احاله شده بود اجرای این قانون بتنظیم آییننامهای که حقوق زارع و مالک مشخص و معلوم باشد که تخطی بحقوق یکدیگر نکنند. البته مملکت خیلی وسیعی است و هر ناحیهای یک وضعیت خاصی بین مالک و زارع هست و ارتباطشان متفاوت است. در نقاط ییلاقی در نقاط قشلاقی متفاوت است در نقاطی دیم است، از مازندران که آب و زمینش را هر دو خداوند در تحت اختیارشان گذاشته نباید شخصی آب یا وضعیت اراضی را متحمل بشود این نقاط مختلف است در بهره برداری و باید حدود و حقوق مالک و زارع روشن و مشخص باشد. و این آییننامه همینجوری معوق ماندهاست. من نمیدانم چرا باید یک طبقه زحمتکش مملکت همین طور دستخوش هوی و هوس حوادث نامطلوب باشد. البته قانون اسلام بهترین اصول را برای ارتباط زارع و مالک قرار دادهاست (صحیح است) و آن اصل توافق و رضایتی است که برای اینها هست (احسنت) ولی چون طبقه زارع از قسمت علم و کمال وسیلهای که مجهز باشد نداشته و اغلب در جهل و نادانی هستند. طبقه مالک و سرمایه دار میتوانند از مستشارهای حقوقی هم استفاده بکند و شرایطی در اجاره نامه و مقررات بگنجاند که بالاخره منتهی به نیستی و نابودی این طبقه زارع بشود. یک مالک عمدهای در خراسان داریم که اگر اجاره نامههای او را ببینید خواهید فهمید وضعیت زارعی که با این آدم معامله میکند از برده هم بدتر است چون آن زارع بدبخت وسایل ندارد علمش را ندارد راست است که روی رضایت است ولی جریان او را مجبور میکند که بیک همچو چیزهائی رضایت بدهد. رضایت بدهد بچیزهائی که بضرر خودش است، باید یک قانونی در این موضوع که قانون هم گذاشتهاست آییننامه مانده این آییننامه را هم باید وزارت دادگستری با نظر وزارت کشاورزی تنظیم بکند. البته این کار آسانی نیست که چهار تا ماده بنویسند. نقاط مختلف مملکت فرق دارد و از حیث برداشت و کشت و زحمات مالک و زارع خیلی متفاوت است. باید یک آییننامه جامع و صحیحی، حتی برای نواحی مختلف ممکنست آییننامههای مخصوص تهیه شود، برای نواحی خوزستان یکجور، برای مازندران یک جور، اراضی قشلاقی یک جور آنجائیکه قنات است یک جور، رودخانه یکجور، تمام اینها باید پیش بینی شود راجع باین سوال هنوز جوابی بمن داده نشده، یکی راجع بوضع زندانیان است که خود بنده افتخار همکاری با این زندانیان را چندی پیش داشتم. منتهی بنده در مریضخانه بودم و راحت تر زندگی میکردم. هر وقت میرفتم در داخله زندان آنهم در تمام بندها من نرفتم، خیلی وضعیت آنها بد بود اخیراً که دادستان دیوان کشور که همش را صرف دیدن زندانها کردهاست یک قضایائی نقل میکرد که حقیقه تأثر آور بود و این جا حقیقه باید یک توجه مخصوصی بشود راجع بقضایای زندان من یکروز گفتم که دوره استبداد فکرشان برای اصلاح امور جامعه با آنکه هیچ چیز نبود فقط یک شاهی بود فرمانروای مطلق طبقاتی برای عذاب دادن برای تنبیه قائل میشدند برای تنبیه نمیشود همه را مثل هم قرار داد یک عده مقصرین سیاسی را میفرستادند باردبیل، میفرستادند بکلات ولی در آنجا آزاد بودند بعضی دیگر که وزیر بود مورد غضب شاه که واقع میشد اینرا میگفتند که برود حاکم کاشان بشود این یک توهینی بود که تنبیه بشود که کار غلط نکند ولی اگر اشخاص تحصیلکرده اشخاص فاضل بعنوان مقصرین سیاسی اینها را بگذارند آنجائیکه چاقو کش و دزد و جیب بر و اینها هستند اینها همه را با اسم و با یک چوب برانند این بر خلاف اصول است، بر خلاف مصلحت است (صحیح است) و این زندانها یک کلاسهائی برای تهیه کردن مجرمین است و یک مرگ تدریجی است برای یک طبقه و باید اینها در آییننامه و در مقرراتش تجدید نظر اساسی بشود و این اصول باید بکلی اصلاح بشود و وزارت کشور و وزارت دادگستری باید در این موضوع با دقت بیشتری بوضعیت این بدبختها توجه بکنند و وسیله تربیت و ترقی این طبقه را فراهم بکنند در بعضی نقاط هست که حقیقه دولت کلاس باز کرده یکی زندانست باید کلاسی باشد که مجرم وقتی آنجا میآید اخلاق حسنه تحصیل بکند بیاید بیرون نه این که یک شخص بیگناهی را ببرند آنجا مثل آقای آزاد ۱۴، ۱۵ سال بلا تکلیف این آقای آزاد حبس نبود ۱۴، ۱۵ سال در مجلس برای تعیین تکلیف مانده بود از این طبقه ما خیلی داریم در مجلس که برای تعیین تکلیف اشخاص را بردند اینها یک مدتی ماندند کم کم خوی بد هم نشین در آنها اثر کردهاست اگر مردمان صالحی بودند خراب هم شده اند، حالا آقای آزاد اگر با ما همنشین شدهاست خراب شدهاست این بحث دیگریست این موضوع را باید مخصوصاً وزارت کشور و وزارت دادگستری توجه بکنند بنده افتخار دارم که من را دعوت کنند چون هم در دادگستری بودم هم در مجلس میتوانم یک نظریاتی بدهم به آقایان یک راه اصلاحی باشد و این بیچارهها نجات پیدا کنند یکی این وزارت کار است که ما چندین سوال کردیم راجع بکارگیری نفت وضعیت مسلولیشان وضعیت اخراج دسته جمعی آنها و برای جواب هیچکدام حاضر نشدند دسته دسته آمدند در مجلس متحصن شدند و بعد رفتند و حالا یک نغمههای دیگری هم اضافه شدهاست و من خیلی متأسفم که یک جملهای را باید بگویم که مأمورین دولت بجای اینکه از طبقه ایرانی و کارگر و عمله خودمان حمایت بکنند وقتی اقتدارات به آنها داده شد حکومت نظامی در آنجا اعلام کردند آنها منافع خارجیها را حمایت میکنند و کارگرهای ما را تحت فشار قرار میدهند یک محمدی بختی است این را من میشناسم این آدم که آنجا نماینده کارگرها بود در آبادان موقعی که نماینده بخارج میفرستادند دو تیپ بودهاند تودهایها نمایندهای داشتند این نماینده ضد تودهایهای کارگرهای کمپانی نفت بوده از وقتی که رفته آن جا مدافع حقوق کمپانی غاصب نفت نبوده مدافع حقوق کارگرهای کمپانی بوده این دفعه که رفت آنجا او را مورد بغض قرار دادند و دیگر نگذاشتند در آنجا کار و زندگی بکند و از آنجا بیرونش کردند در اهواز تحت تعقیبش قرار دادهاند بشوفری هم راضی شدهاست نمیگذارند کار بکند اخیراً هم که وارد هیچ جریانی نبوده باز در این حکومت نظامی شنیدهام که این بیچاره را گرفتهاند و توقیف کردهاند شنیدهام که چند نفر دیگر امثال اینها را گرفته و توقیف کردهاند این فشاری است که بطبقه کارگر ایرانی وارد میاید در صورتیکه امروز این بازیهائی که در کمپانی نفت هست این اعتصابها من معتقدم که صدی صد محرک و مسببش خود کمپانی غارتگر نفت است شب عید نوروز میایند صدی سی حقوق کارمند و کارگر را کم میکنند قهراً که ناراضی میشود و سر و صدایشان بلند میشود و برای اینکه در خارج تبلیغات سوئی علیه ایران بکنند و برای آنتریک زمینهای درست بکنند که مثلا فلانکس زد توی گوش حسنعلی جعفر اینجا امنیت نیست اینجا چنین نیست و یک بدنامیهائی برای ما درست بکنند مقدمه اش تهیه همین زمینههای اعتصاب و دردسرهائی است که ایجاد میشود من اگر مطمئن بودم که مأمورین ما که میروند آنجا مدافع حقوق ایران و کارگر هستند و جلو آنتریک و تقلب مأمورین کمپانی را میگیرند تقاضا میکردم که یکی دو لشکر دیگر هم بروند بخوزستان برای اینکه ما راجع به نفت خیلی کار داریم و غارتهائی که کمپانی نفت از ایران میکند باید دستش را کوتاه بکنیم باید مهیای خیلی مبارزه باشیم باید قوای دولتی در آنجا بروند جلوگیری بکنند هر فرد انگلیسی را در آنجا باید مواظبش باشند که یک کارهائی برای تخریب نکنند باید ایتنها را دولت خیلی مواظبت کند تا در کمیسیون نفت تعیین تکلیف نفت بشود این یکی دو ماهی که تعیین تکلیف نفت در کمیسیون نشده و دنیا هم با ایران مساعد است که ملی شدنش را زودتر عملی بکنند درست تخریب در کار است این اعتصاب و این بازیها و هیاهوئی که کمپانی درست کرده برای تخریب این دستگاه و بد نام کردن ملت ایران است در صورتیکه ملت ایران یک ملتی است که روزگار متمادی فشارهای زیادی دیده تجارب زیادی آموخته و حس مقاومتش شدید است در مقابل شداید با صبر و حوصله مقاومت میکند یک ملتی نیست که یک کارهای بیربط و وحشیگری بکند وقتی که آنها وحشی بودند و صید ماهی راه معاششان بوده تمدن در این مملکت بوده در همین خوزستان آثار تمدن قدیم هست و بیک همچو ملت قدیمی دارند در دنیا رادیو و روزنامه هائیکه با پول کمپانی اداره میشوند هی حمله میکنند و توهین میکنند و وزارت خارجه مرده ما ساکت و صامت نشسته و هیچ مدافعه نمیکند یک کلمه حرف نمیزند من این وزارت کار را فکر میکنم که منحلش بکنیم برای اینکه مدافع کمپانی است عملش بنفع کمپانی است حقوقشان را بروند از کمپانی بگیرند و ما صرفه جوئی بکنیم و در مملکت از شر اینها راحت باشیم یک موضوع دیگری را هم که میخواهم عرض بکنم موضوع حکومت نظامی مرحومست مرحوم حکومت نظامی موقعیکه روی کار آمد روزنامه هائی را که قبل از حکومت نظامی یک چیزهائی نوشته بودند که ممکن بود مورد تعقیب واقع بشوند ائ آمد برای حرفهای گذشته اشخاص را گرفت در صورتیکه خارج از صلاحیت حکومت نظامی بوده حکومت نظامی برای این است که اگر بلوائی انقلابی جریان پیش آمد جلوگیری بکند نه اینکه انتقام بگیرد که تو پریروز به فلان کس فحش دادی حالا من میخواهم پس گردنت بزنم حق نداشت حکومت نظامی این عمل را بکند در همان روز اول ودوم عید بود که جوانی آمد منزل من گفت من رازانی هستم روزنامهای دارم و نمیگویم که روزنامه من معصوم است کار غلط کردم ولی قبل از حکومت نظامی عمل شده حکومت نظامی فرستاده پدر من و برادر من را گرفته و حبس کرده شما اگر میتوانید اقدامی بکنید من خودم میروم بمحبس آنها را ولشان بکنند گفتم من ارتباطی با حکومت نظامی ندارم و حکومت نظامی را قانونی نمیشناسم که وارد مذاکره بشوم این بود که تلفن خدمت آقای وزیر دادگستری کردم ایشان هم اظهار مرحمت کردند و آمدند آنجا این موضوع را هم خدمتشان عرض کردم شرحی آن شخص نوشتهاست بوسیله جناب آقای دکتر شایگاه به مجلس شورای ملی در تاریخ پانزده فروردین راجع بهمین جریان نوشته ولی پریروز که مجلس تعطیل شد من منزل رفتم بخوابم دیدم تلفن صدا کرد برداشتم گفت من رازانی هستم برادر من که بیگناه بوده او را بشش ماه حبس محکومش کردند چون حکومت نظامی که ملغی شده بود دیگر وحشتی نداشتم رفتم در شهربانی که احوال برادرم را بپرسم بامر حکومت نظامی مرحوم پلیس مرا گرفته و آورده حبس کرده من نمیدانم به کی مراجعه بکنم حکومت نظامی اعلام شده که ملغی است ولی بامر اوامر گرفتهاند و الساعه در توقیف گاه هستم و من از آنجا بشما تلفن میکنم که شما سابقه وضعیت مرا که میدانید کمک کنید که بکارم رسیدگی بکنند من گفتم که شما بوزیر دادگستری و آقای دادستان مراجعه بکنید من چکار میتوانم برای شما بکنم این از آثار شوم حکومتهای بی مطالعه و خودسر است در این مملکت باید در این قسمت دقت بشود و جلوگیری بشود که نظایر پیدا نکند من این کاغذ را بمقام ریاست تقدیم میکنم و دولت هم لابد توجهی باین قسمت میکند در موضوع این تصویب نامههای اخیر هم من یک عرایضی داشتم که از موقع استفاده میکنم عرض میکنم امور اقتصادی یک اموری است خیلی دقیق مثل حساب و ریاضی است یک ریاضی خیلی قوی که هر کس نمیتواند مسائل مشکل را حل بکند و باید علمای بزرگی باشند که آنرا حل بکنند در زمان شاه سابق آمدند به انحصار تجارت معتقد شدند و بدولت اختیاراتی دادند ولی همیشه از این اختیارات سوء استفاده میشود در کابینه سابق چندین دفعه تصویب نامه هائی صادر شد و با هر صدور تصویب نامهای اشخاص میلیونها متضرر شدند در این چند روز باز دو تصویب نامه صادر شد راجع بصدور پنبه وپشم که البته یک جماعتی در این کار حتماً متضرر میشوند ممکن است ورشکست بشوندجماعتی هم از این موضوع منتفع خواهند شد و این کارها بدون مطالعه دقیق اقتصادی بعقیده من مقتضی نیست و دولت باید هیئت علمی برای امور اقتصادی خودش دعوت بکند و اگر چه برای یکماه چهل روز دو ماه هم باشد استخدام بکند که اینها در این قسمتها مطالعه بکنند مثلا فلان کس جنسی را بار بندی کرده آورده در خرمشهر گذاشته و کشتیهای انگلیسی که آمده بارش را خالی کرده پنبه این را قبول نکرده مثل اینکه تعمدی است که مال التجاره صادراتی ایران بماند و گفته من در بصره کار دارم بار در آنجا انداخته این است جریان امر حالا هم یک تصویب نامه دولت صادر میکند که صدور پنبه ممنوع است البته دولت یک قسمت کارخانجات را در نظر میگیرد ما هم مخالف نیستیم ولی مصرف کارخانجات نسبت بزراعت و محصول پنبه خیلی کم است پنبه انواع مختلف دارد فقط یک نوع پنبه بومی است که طرف حاجت کارخانجات داخلی است کلیه پنبه را ممنوع الصدور کردن این البته بنفع یک طبقه و بضرر یک طبقه دیگر است و این بالا و پائین بردن سطح زندگی مردم بدون مطالعه مقتضی نیست این کارها بدون مطالعه دقیق از طرف اشخاصی که اطلاعات ندارند بهیچوجه صلاح نیست من که اطلاعات در این قسمت ندارم ومیدانم آقایان وزرائی هم که در اینجا تشریف دارند مثل من در امور پنبه وپشم بی اطلاع هستند باید اشخاص عالم و مطلعی باشند که بدانندکه چه بکنند نه بصرف اینکه دو نفر یا چند نفری که در اینجا منتفعند و برای صدور پنبه میآیند فلان آقای وزیر را ببیند و روی خواهش و تمنی که وضعیت چنین وچنان است یک تصویب نامهای صادر بشود و اینها استفاده کنندیکی از رفقا میگفت جمعی تعهد داشتند برای امور پنبه و نتوانستند اند تعهد شان را انجام بدهند نرخ پنبه بالا رفته بود قراردادشان ضرر میکرده در قراردادشان شرط بوداست در صورتیکه وضع فوق العاده پیش بیاید تعهدشان را انجام ندهند این تصویبنامه باین اشخاص منفعت میرساند چون پنبه را روی آن تعهدی که کردهاند باید بآن قیمت سابق پنبه را تحویل بدهند این تصویبنامه عذری میشود که آنها از زیر تعهد خود شانه خالی کنند و یک عدهای بزحمت میافتند و یک عده نفع میبرند اینها یک چیزهائی است که باید درش مطالعه شود چون وقت من تمام شده نمیخواهم زیاد وقت آقایان را بگیرم مطالب دیگر را میگذارم بموقع دیگر که برنامه دولت مطرح میشود امیدوارم اگر نوبت بمن رسید مطالبی را که دارم بعرض آقایان برسانم
رئیس-سوالاتی که آقایان نمایندگان از دولت پیش کردهاند اگر مایل باشند که دنبال بشود یک یاداشتی باداره قوانین بدهند تا بآقایان وزیران ابلاغ شود که برای جواب هر یک از سوالاتی که مایلند تعقیب بشود حاضر بشوند آقای اردلان بفرمایید
اردلان –بنده از آقای ارباب مهدی تشکر میکنم که وقت خودشان را تنصیف فرمودند و به آقای شوشتری و بنده مرحمت فرمودند بنده چند کلمه عرضی داشتم که میخواستم بعرض آقایان نمایندگان محترم و هیئت دولت برسانم البته مسائل گفتنی بسیار زیاد است و ما در موقعی که برنامه مطرح باشد اگر ببنده نوبت رسید بنده عرایض خودم را عرض میکنم فعلا مطلبی که بنده میخواستم عرض کنم این بود که در این ایام عید چند نفر از محترمین کردستان که بنده افتخار نمایندگی آنجا را دارم به تهران تشریف آورده بودند و از جناب آقای آصف و جناب آقای عباسی و سایر آقایان نمایندگان کردستان تقاضاهائی داشتند که امروز بنده مستدعیات آقایان را در اینجا بعرض میرسانم و از هیئت محترم دولت مخصوصاً مخاطب بنده جناب آقای سرتیب ارفع وزیر محترم راه خواهد بود که در این قسمت توجه بفرمایند (عده از نمایندگان – آقای سرلشکر ارفع نه سرتیب) بهبخشید آقای سر لشکر ارفع و انشاءالله سال دیگر سپهبدیشان را بنده خودم عرض خواهم کرد عرض کنم رئیس انجمن شهر کردستان و هم چنین شهردار آنجا اخیراً به تهران آمده بودند و راجع به قانونیکه از مجلس شورای ملی گذشته بود استدعا داشتند که دولت در این خصوص توجهی بفرمایند آقایان نمایندگان محترم مستحضر هستندکه در چند سال قبل یک قانونی از مجلس گذشت که مالیات نفت و بنزین را بگیرند برای اسفالت و این پول جمع شده در چند ماه پیش در یک تبصرهای ما به مجلس پیشنهادکردیم و مجلس شورای ملی هم تصویب فرمود که در صورتی که شاهراههای عمومی از وسط شهرها عبور بکند آن قسمتی که از شهر عبور میکند مشمول این قانون بشود و آنجا را اسفالت بکنند (صحیح است) یک شاهراه بزرگی است که از کرمانشاه شروع میشود و میرود به آذربایجان و از سنندج وسقز هم رد میشود این است که ما تقاضای اهالی کردستان را در این قسمت که یک تقاضای قانونی و مشروعی است بعرض میرسانم و بنده از جناب آقای وزیر راه تمنی میکنم که توجه بفرمایند که از این عایدات اسفالت قسمتی از این شاهراه که از سنندج و سقز عبور میکند اسفالت بشود ما سابقاً در این خصوص مکاتبه کردیم و در سال گذشته وزارت راه بموجب نامه رسمی که بخود بنده نوشته تعهد کرده در سال ۱۳۳۰ این قسمت را عملی بکند این است که من از جناب آقای تیمسار سر لشکر ارفع تقاضا میکنم که باین موضوع توجه بفرمایند و اما عرض دوم بنده هم که آنرا هم راجع بیک شاهراهی است که از کرمانشاه شروع میشود و میرود به آذربایجان به اسم راه کرمانشاه به میاندوآب و چندین سال است که ما راجع به این موضوع صحبت میکنیم هفت میلیون تومان برآورد این راه شده نقشه برداریش هم شده در خود شهر سنندج هم نقشه ساختمان یک پل بزرگی تهیه شده که قرار بود این راه از آنجا عبور کند و از داخل شهر عبور بکند بنده از جناب آقای وزیر راه استدعا میکنم و خودشان موقعیت کردستان را مسبوق هستند که یک حوزه سرد سیری میشود تصورش کرد و قسمت عمده راه سقز و بانه و سنندج در زمستان مسدود میشود تنها از حالا به بعد میشود در آنجا کار کرد اینستکه بنده استدعا میکنم توجهی بفرمایند که این قسمت شاهراه کرمانشاه به میاندوآب که از سنندج رد میشود همانطوریکه نقشههایش برآورد شده و تنظیم گردیده شروع بساختمان بشود که ما در مقابل موکلین خودمان لااقل سرافکنده نباشیم و ایام تعطیل عید که انشاءالله مجلس اجازه میدهد برویم کردستان و جناب آقای عباسی تشریف میبرند بسقز آنجا ما بتوانیم بگوییم که ما بدولت پیشنهادکردیم وجناب آقای نخست وزیر هم بجناب آقای وزیر راه سفارش فرمودند که این کار انجام شود
رئیس-آقای شوشتری
شوشتری-بسم الله الرحمن الرحیم. من یک شوخی هم میخواهم بکنم یک کسی نوشته بود که فلانی روضه خوانی کردهاست بلی افتخار میکنم اگر روضه خوان باشم و افتخار میکنم همانطور که عکس پهلوانی مرا توی روز نامه چاپ کرده بودند پهلوان باشم بلی پهلوان بودم ولی جام باده و لوله وافور دستم نبود که جزو ادبا محسوب شوم پهلوان بودهام و روضه خواندهام عرضی که میخواهم بکنم جناب آقای دکتر مصدق آقایان نمایندگان محترم هیئت دولت توجه بفرمایند ما یک رأیی باتفاق آرا در مجلس شورای ملی و مجلس سنا برای استیفای حقوق از دست رفته ملت ایران دادهایم و این رأ ی قوی و مستحکم و هیچ محفل و هیچ دولت و هیچکس در هیچ جای دنیا غیر از خود ایرانی حق ندارد درباره او اظهار نظر بکند. برای گرفتن نتیجه مطلوبه و رسیدن بآن غایت میل و منظوری که ملت ایران دارد ممکن است با تشنجات مخصوصی توأم بشود و نگذارند که ما در دو ماه استیفاء بکنیم و نقشه اساسی بریزیم از این جهت ناچارم از پشت این میز به آقایان ارباب جرائد تذکر بدهم که هر قدر نسبت بمن بی لطفی بکنند فرقی نمیکند بعد هذالیوم یوم بین من و هر کسی که بمن افترا میزند در آن وادی محاکمه میشود چه وکیل بشوم چه نشوم خلع لباس هم اگر بکنم باز سید محمد علی شوشتری هستم بشما میگویم آقایان ارباب جرائد. آقایان نماینگان محترم و هیئت محترم دولت دستهای مرموز میخواهند نگذارند ملت ایران از حق مشروع خود استفاده بکندچه میکنند؟ بنحوهای، بشکلی، بطرزی بر وفقی وارد میشوند که یدرک ولا وصف است آقا با حیات مملکت دارد بازی میشود اینکه آقای اسلامی میآیند میگویند که در بین النهرین یا در فلان جا فلان نسبت را بملت ایران بدولت ایران و ایرانیان میدهند همین حرفها باید با یک بیانی فصیح با یک صدای قوی پشت این تریبون گفته شود تشریح بشود موضوع پنبه و پشم بعقیده من یکی از آن مرموزات است این شاهکار روضه خوانی است چرا ما پارسال نه هزار و کسری تن پشم داشتیم جناب آقای وارسته وزیر محترم دارایی بشما ارادت دارم با شما رفیقم امسال روی حساب ۱۵ هزار تن پشم داریم کیلوئی دو دلار در خارج خریداری میشود تنش را حسابل بفرمایید چقدر میشود قیمتش را حساب کنید برای مملکت ۱۵۰ میلیون تومان میشود یا نمیشود؟ پریروز آقای اخوین یکی از تجار محترم بندر گز آمده بود تهران بمن اظهار کرد فلان مقدار پشم و ۴۸ تن پنبه را در اسفند ماه بخرم شهر بردم و آنجا خواستم بار بکنم روی این تصویب نامه در صورتیکه من ۱۵۰ هزار تومان تعهد بانک دارم و اینها قیمتش پانصد هزار تومان است من ورشکست میشوم چرا اینکار را میکنند امروز تجار محترم و نمایندگان اطاق بازرگانی تهران تشریف آوردند مجلس در هیئت رئیسه حضور جناب آقای رئیس مجلس این شرح را نوشته امضاء کردند بنده معتقد نیستم کارخانه خوابیده شود بنده معتقد نیستم کارگر کارخانه از کار بیفتد ولی این نکته را صریح میگویم که فلان کارخانه چی که شب میخواهد چند هزارتومان پول قمار بدهد پولش را ملت ایران نباید بدهد (صحیح است) آقا توجه بکنید اگر آنها میخواهند بقیمت عادله بازار بینالمللی پنبه مردم پشم مردم را بخرند بزور دولت کسی مانع نیست ولی با این ترتیب بصورتی در میآید که امسال سطح کشت گرگان را ببینید و الله یکدفعه دارد راکد میشود چرا؟ برای اینکه فلان کارخانه چی میخواهد جنس را بهر قیمتی که میخواهد بخرد فلان کارخانه چی چه میگویداگر راست میگوید اگر با ملت سر و کار دارد باید جنس مردم را ۳۰ درصد ۴۰ درصدش را در بانک تعهد بسپارد و روی قیمت عادله بخرد مردم را بیچاره نکند و سطح کشت مملکت را پائین نیاورید در این قسمت چون آقایان محترم مطالب را فرمودند و من در اطراف فرمایشات آقایان نمیبایستی توضیحی بدهم فقط بعنوان رمز تشنج در مملکت این مطلب را عرض کردم و چون جناب آقای علاء را شخصاً و سفراً و حضراً شناختهام و بایشان ارادت دارم استدعا میکنم توجه مخصوصی بفرمایند علاوه از لغو این تصویبنامه طوری بشود که کارخانهها هم اداره بشوند که نه سیخ بسوزد نه کباب این نامه را هم تقدیم مقام ریاست میکنم (احسنت)
- قرائت نامه بانک ملی به تاریخ اجرای قانون جمع آوری اسکناس
ویرایش۳ - قرائت نامه بانک ملی به تاریخ اجرای قانون جمع آوری اسکناس
رئیس - نامهای از بانک ملی رسیده که قرائت میشود (بشرح زیر قرائت میشود) ریاست مجلس شورای ملی بطوریکه استحضار دارند در جلسه مورخه ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی طرحی بقید سه فوریت راجع بجمع آوری اسکناسهای پانصد هزار ریالی و تعویض آنها با سایر اسکناسها در ظرف مدت ۳ ماه بتصویب رسیدهاست که تاریخ اجرای آن تصریح نشده از اینجهت بانکملی ایران هنگام اجرای قانون مزبور با اشکالاتی مواجه شدهاست با توجه به مفاد طرح لایحه دلت که در آن قید شده بود «از تاریخ تصویب این قانون تا…» اسکناسها از جریان خارج خواهد شد و لایحه مزبور هم حتی بتصویب کمیسیونهای دارایی و اقتصاد رسیدهاست و با امعان نظر باینکه در جلسه سه شنبه مورخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۲۹ مجلس موقع طرح لایه اجازه انتشار اسکناس طی سایر پیشنهادات مدت تعویض شش ماهه لایحه پیشنهادی دولت بچهار ماه از تاریخ تصویب تقلیل داده شده و آنهم بتصویب رسیدهاست و با در نظر گرفتن مذاکرات نمایندگان مجلس در جلسه مورخ اسفند ماه ۱۳۲۹ که از فحوای آن فوریت قضیه و تسریع در اجرای متن قانون مستفاد میشود تقاضا دارد برای رفع محظورات بانکملی بهر وسیلهایی که مقتضی میدانند اقداماتی معمول فرمایند که تاریخ قطعی اجراء لایحه قانون مزبور معلوم و معین شود تا بانک ملی بتواند تاریخ انقضای مهلت قانونی را باطلاع عامه برساند بانکملی ایران کشاورز صدر - کی نوشته؟
رئیس - بانکملی نوشتهاست کشاورز صدر - بانک حق ندارد بنویسد من اخطار قانونی دارد
رئیس - آقای فولادوند
غلامرضا فولادوند - اشکالی که برای بانک پیش آمده روی پیشنهادی است که یکی از نمایندگان دادند که از تاریخ تصویب ظرف چهار ماه و آن پیشنهاد رد شد بعداً قانون گذشت که درظرف ۳ ماه اسکناسهای پانصد ریالی و هزار ریالی جمع آوری بشود بدون قید اینکه از تاریخ تصویب باشد اما ماده ۲ قانون مدنی تکلیف این کار را بطوریکه استحضار دارید روشن کردهاست و این ماده را بنده عیناً قرائت میکنم ماده ۲ میگوید که «قوانین در تهران ده روز پس از انتشار و در ولایات بعد از انقضای مدت مزبور باضافه یک روز برای هر ۶ فرسخ ماسفت تا تهران لازم الاجرا است مگر اینکه خود قانون ترتیب خاصی برای موقع اجرا مقرر کرده باشد» (صحیح است) چون ترتیب خاصی برای این قانون مقرر نشدهاست این قانون مطابق ماده ۲ قانون مدنی بایستی اجرا شود یعنی بعد از تصویب مجلسین و توشیح ملوکانه و انتشار در روزنامه ده روز بعد از انتشار در تهران و در ولایات بعد از این ده روز بفاصله هر ۶ فرسخ یکروز قابل اجرا است (شوشتری - خارج از کشور چطور؟) آقای شوشتری هر کس بهر یک از شعب بانکملی ایران بخواهد پولش را تحویل بدهد بعد از انتشار و پس از ۱۰ روز در تهران و در ولایات بعد از همان ۱۰ روز باضافه یکروز برای هر ۶ فرسخ (تیمورتاش - آقا این غلط است ممکن است بگوید در لندن بودم دو سال بعد بیاورد) بعنوان این که بگوید اسکناس من در لندن بودهاست به او وقت نمیدهند چون خارج از کشور است و خارج کردن اسکناس از کشور ممنوع است
چند نفر از نمایندگان - آن اصلا قاچاق است
رئیس - اگر آقایان موافقند همینطور جواب بانک را بدهیم
کشاورز صدر - اخطار نظامنامهای دارم
رئیس - طبق چه مادهای؟
کشاورز صدر - بر طبق مادهای که راجع به طرحها و لوایح و تفسیر است و اخطار بنده اینست که رئیس بانک ملی در مجلس عنوانی ندارد
رئیس - بر طبق ماده ۷۹ من خودم تشخیص دادم که لازم است این نامه قرائت شود
کشاورز صدر - عرض بنده هم همین است که تفسیر هم در مجلس به این کیفیت نمیشود کرد و نباید معمول شود و باید تفسیر هم همانطوریکه آییننامه مقرر داشته مطرح بشود موافق و مخالف حرف بزنند و نامه بانک هم جز بعنوان اینکه یکفرد عادی نامهای فرستاده اثری ندارد یا دولت چیزی بنویسد تا مطرح شود و یا نمایندگان بنویسند و الان این نامه مطلقا اثر ندارد و جواب فرستادن هم مورد ندارد
رئیس - بنده بر طبق ماده ۷۹ چون موضوع مهمی بود باطلاع مجلس رساندم و حالا هم بحثش بمیل مجلس است که بخواهد مورد بحث قرار بدهد یا نه چون بانک در یک وضعیتی قرار گرفته که نمیداند چه روزی را مبداء سه ماهه قرار بدهد اینرا باید مجلس تعیین بکند بهرحال باید این معین بشود اگر میل دارید امروز مطرح بشود یا بعد.
کشاورز صدر - قانون مدنی تعیین کردهاست
اردلان - برای بعد نمیشود قانون تکلیفش را معلوم کردهاست
رئیس - طرح میکنیم و نظر مجلس را به بانک ابلاغ میکنیم من مطابق ماده ۷۹ هر مطلب مهمی باشد باطلاع مجلس میرسانم. آقای کشاورز صدر متوجه باشید که طبق ماده ۷۹ این عمل شد
کشاورز صدر - بنده نظرم این بود که باید مطرح شود و الا بخواندن مراسله اعتراضی نداشتم
- طرح برنامه دولت آقای علاء نخست وزیر
ویرایش۴ - طرح برنامه دولت آقای علاء نخست وزیر
رئیس - برنامه دولت مطرح است و چون طبع و توزیع شدهاست دیگر قرائت کردن هم لازم نیست آقای آشتیانیزاده بفرمایید
آشتیانیزاده - خداوند بزرگ متعال را بشهادت میگیرم که در راه انجام وظیفه خطیر و مهمی که بمنظور حفظ حقوق ملت ستمکش ایران بر عهده گرفتهام تا آنجا که در ید امکان من است کوتاهی نکنم و تا پای مرگ نسبت به این اصل مقدس وفادار باشم آقایان محترم من از پشت این تریبون تنها شما را مورد خطاب قرار نمیدهم من میخواهم صدای ضعیف و ناتوان من از ستونهای ضخیم این تالار عبور کند و همراه امواج هوا بگوش میلیونها مردم فقیر و زحمتکش و بی پناهی برسد که چشم امیدشان در حال حاضر بما دوخته شده و از ما انتظار دارند که احساسات پاک و صمیمانه و میهن پرستانه آنها را مورد معامله قرار ندهیم و بنام دلسوزی و غمخواری ملت بر سر نعش او معامله نکنیم و همینطور که شروع کردهایم شرافتمندانه این مبارزه مقدس را تا آخرین لحظه برای ملا ایرن و برای استیفای حقوق مردم ستمکش ادامه دهیم و شهوت جاه و مقام چشمهای ما را ذخیره نکند اکنون در مجلس مجموع این وظایف سنگین که روزی بر دوش چندین نفر تقسیم میشد فقط باید بر دوش لاغر و ناتوان من بار شود و من از خداوند متعال مسئلت دارم که آنقدر توانائی بمن بدهد که بتوانم این بار وجدانی را بسلامت بمقصود برسانم (انشاءالله) در مقابل دولت حاضر اقلیت سابق و اکثریت هر دو سکوت موافقت آمیز دارند. آقای دکتر مصدق از دوست سی ساله خودشان یعنی آقای علاء اظهار تشکر میکنند که بعد از ارتکاب یک جرم یعنی اعلام حکومت نظامی در روزیکه مجلس بازمیشد و مسلماً این اقدام جنایتکارانه مورد اعتراض نمایندگان محترم قرار میگرفت از روی خدعه و تدلیس حکومت نظامی را لغو کردهاند اقلیت محترم سابق مجلس که فریاد ملت خواهی و اعتراضشان پشت خائنین را میلرزاند چنا با اعصاب آرام و خیال راحت این دولت مرموز و ماسک دار را استقبال کردند و چنا بآرامی از او استقبال نمودند که همه فهمیدند دولت آقای اعلاء آنچنان دولتی است که مسلمانش بزمزم شوید و هندو بسوزاند هم دکتر طاهری طرفدار اوست. و هم مورد تقدیر دکتر مصدق میباشد. یعنی ایندولت دولت ایده آل است و تمام امال کسانی که چند ماه جنگ کردند روی کار آوردن چنین حکومتی بود اگر حقیقتاً چنین است من عقیده ندارد که اقلیت محترم در عین حال که با دولت حاضر موافقت دارند تظاهر بمخالفت کنند بلکه خوبست علناً ورقههای سفید خود را بدولت بدهند و مسئولیت اعمال او را نیز بعهده بگیرند زیرا در حال حاضر از اعضای محترم جبهه ملی در هیئت دولت آقای علاء شرکت دارند و سکوت گرانبهای آقایان در مقابل دولت حاضر بسیار موفقیت آمیز است آنانکه به صد زبان سخن میگفتند آیا چه شنیدند که خاموش شدند در هر صورت مقصود من خدای نکرده ایراد بسبک کار آقایان محترم جبهه ملی نیست زیرا بنده همه آقایان را باستادی قبول دارم و امیدوارم در تشخیص کنونی خود نسبت بدولت آقای اعلاء مصاب باشند و این دولت همان دولت ایدا آلی باشد که تصمیم ملت ایران را دائر به ملی شدن صنعت نفت بموقع اجرا بگذارد. (جمعی از نمایندگان - آقای ملی شده) بلی ما اینجا نشستهایم و نفت هم دارد خارج میشود ولی گناه نیست که بنده جور دیگری فکر کنم و این تشخیص را قبول نداشته باشم و معتقد بفرمایش شهید کبیر سید حسن مدرس باشم مرقوم فرموده بود با عمله یهودی مسجد و با عمله مسلمان کلیسا نباید ساخت بنده عقیده ندارم که یک فراماسون که خود قرارداد ۱۹۳۳ بوده باتفاق کسانیکه عضویت فراماسونی دارند یا در مجلس تصویب قرارداد عضو کمیسیون امور خارجه بودهاند و یا مارک شخص انگلیسی به پیشانی مبارکشان هست بشود نفت را ملی کرد جناب آقای علاء جواب بفرمایید جزو هیئت امضاء کننده قرارداد بودید یا خیر؟
چند نفر از نمایندگان - بعداً جواب میدهند.
رئیس - آقای آشتیانیزاده صحبت تان را بفرمایید.
آشتیانیزاده - مگر آنکه خدای نکرده معتقد باشیم که ملی شدن صنعت نفت مساویست با قرارداد ۱۹۳۳… در هر صورت بنده در اظهار مخالفت نسبت به کابینه آقای علاء تنها هستم ممکن است عدهای از موافقین ایشان هم در ردیف مخالف اسم بنویسند ولی میدانم که در این مبارزه مشکل فعلا کسی با من نیست کسیکه عضو هیئت امضاء کننده آن قرارداد بوده حالا که نفت ملی شده باید نخست وزیر بشود؟ آقایان محترم اکثریت قاطع دارید میتوانید مانع از حرف زدن من بشوید میتوانید از اظهارات من جلوگیری کنید میتوانید در میان صحبت من شلوغ بفرمایید (عدهای از نمایندگان - ابداً) میتوانید مرا کتک بزنید سرم را بشکنید (بهادری - استغفرالله) از مجلس اخراجم کنید هزار نسبت ناروا بمن بدهید تمام اینها در قدرت شما هست و من هم هیچ وسیله دفاعی ندارم و با این وصف بمیدان آمدهام و از هیچ مخاطرهای نمیترسم و بهر کیفیت باشد آنچه میاندیشم بسمع ملت ایران خواهم رساند (حاذقی - نهایت آزادی است و خبری هم نیست) جنابعالی چهار سال است که اینجا هستید و میگویید هیچ خبری نیست و هر کس هم آمد فرمودید مبارک است. چون در جلسه پیش چند نفر زمزمه کردند که مخالفت من با کابینه آقای علاء بخاطر علاقمندی بزمامداری آقای قوام السلطنهاست (صحیح است) من صریحاً در اینجا اظهار میکنم که ابداً چنین نیتی ندارم وانگهی معقول نیست که آقایان یعنی اکثریت قاطع مجلس موافق ایندولت و مخالف قوام السلطنه باشید و من یکنفر بخواهم این دولت را ساقط کنم و دولت دیگری بیاورم. اگر قوام السلطنه یا دیگری بخواهند زمامدار شوند باز خود شما هستید که باید رأی بدهید و شاه مملکت است که باید به او فرمان بدهد. من ضعیف چکاره هستم که در مقابل این قدرت عظیف بخواهم ایستادگی کنم. اینست که خواهش میکنم عرایض مرا حمل بغرض شخصی نکنید و برای هو کردن من وسائل دیگری اختراع فرمایید (حاذقی - هو در بین نیست) دیروز روزنامه شاهد ارگان جبهه محترم ملی جواب بیانات روز یکشنبه مرا در مورد حمله به اعمال بی رویه دولت آقای علاء بصورت کنایه و مسخره در آورده بود (یکی از نمایندگان - چی نوشته بود) مرقوم فرموده بودند که من گفتهام با مخالفت با دولت میخواهم مثل دکتر بقائی وجیه المله شوم ولی با هر سبزی نمیشود قرمه سبزی درست کرد بنده کار ندارم که وجاهت ملی در اصطلاح روزنامه شاهد چه شد که در انحصار آقایان در آمد و اگر دیگران برای حفظ حقوق ملت صمیمانه فداکاری کنند از آن سبزی نخواهند بود و آقایان این کارها را بصورت دکانی بالای دکان خودشان تلقی میفرمایند بنده پشت این تریبون عرض میکنم که مقصود من از ذکر حقایق کسب وجاهت ملی نیست - این وجاهت ارزانی آقایان باشد و امیدوارم موفق شوند وجاهت خودشان را همیشه حفظ کنند - همچنین بنده میدانم که مخالفت با دولتیکه آقایان وجهای ملت طرف دار آن هستند کار خطرناکی است زیرا امروز اگر آقایان ماست را سیاه و ذغال را سفید بگویند عدهای باور خواهند کرد و گاهی تذکر اینگونه مطالب ممکن است با نیش چاقوی هواخواهان آقایان مواجه شود ولی همانطور که روزنامه محترم شاهد بکنایه مرقوم داشتهاند بنده یک تنه وارد میدان مبارزه میشوم و چشم داشتی هم بسرمایه و جاهت ملی آقایان ندارم و از خداوند مسئلت دارم که همیشه آقایان را در نبات خیر موفق بدارد گر چه بمن فحش بدهند مرا مورد عذاب و شتم قرار دهند. از روزنامه وزین شاهد و دوست محترم آقای دکتر بقائی هم ابداً نمیرنجم زیرا وظیفه روزنامه طرفدار دولت حمله بمخالف دولت است بعلاوه بقول شاعر شیرازی. فحش از دهن تو طیبات است نیش از قبل تو نوش داروست بنده با دولت آقای علاء مخالفم. مخالفت من با شخص ایشان و با دولتی که تشکیل دادهاند مبنائی جز علاقه بحفظ منافع مملکت و صیانت حقوق ملت ایران ندارد. هیچ سابقه کدورتی میان بنده و آقای علاء یا وزراء ایشان وجود ندارد و با غالب آقایان سوابق دوستی و ارادت دارم ولی هیچوقت دوستیهای شخصی را وسیله اغماض در خطاکاریهای سیاسی و مملکتی قرار نمیدهم. قضاوت من راجع به آقای علاء پیش از قبول مقام نخست وزیری تا این درجه تند نبود یعنی من متوجه نیات باطنی ایشان نبودم یکی دو روز بعد از ترور رزمآرا قبل از زمامداری آقای علاء از ایشان سوال کردم که جنابعالی چه نظری دارید؟ ایشان گفتند عاجز از قبول یک چنین مسئولیتی هستم و ضعف مزاج من هم اجازه قبول چنین کاری را نمیدهد بخیلی از آقایان دیگر هم که با ایشان صحبت کرده بودند وآقای علاء رد کردند من وقتی استنکاف آقای علاء را شنیدم خوشحال شدم و پیش خود گفتم لااقل در میان فراماسونها یکنفر پیدا شدهاست که سوابق اقدامات خود را فراموش نکرده و نمیخواهد بار دیگر موجب زیان بدی برای مملکت بشود. هنوز ۲۴ ساعت از این مذاکرات نگذشته بود که شنیدم آقای تقیزاده به آقای علاء تکلیف قبول زمامداری کردهاند و ایشان که حرف شاه را رد کرده بودند ناچار فرمایش مرشد خود را پذیرفتهاند و در جلسهایکه همان شب در حضور اعضای فراماسونری (شوشتری - آقا اصلا فراماسیون چی هست؟ فارسیش را بفرمایید) تشکیل شده بود تصمیم قطعی بر قبول زمامداری گرفته شد اینها حقایق است برای اینکه دانسته شود موضوع عضویت ایشان در تشکیلات فراماسونری اتهام نیست و حقیقت است کسانیکه علاقمند بتحقیق هستند میتوانند بمقاله محققانه آقای سعید نفیسی مراجعه کنند که در آن سوابق پدر آقای علاء یعنی مرحوم محمد علی علاء السلطنه را از شاگردی ملکم خان و عضویت در تشکیلات فراماسونری و مراحل ترقی و تعالی ایشان را در تمام ادوار زندگی سیاسی شان شرح داده و آقای میرزا حسین معین الوزراءیعنی همین آقای علاء را نیز حلاجی کردهاست آنچه بزمان همه ما نزدیک است عضویت آقای علاء در حزب ترقی یعنی شعبه علنی فراماسونری ایران میباشد که در رأس آن آقای حکیم الملک و آقای تقیزاده بودهاند. بنده اینجا وارد تفصیل نمیشوم و نمیخواهم وقت آقایان را تضییع کنم اینکه چرا آقای علاء نخست وزیری را با وجود اصرار شاه و سایرین اول قبول نکردند و بعد بنا بتوصیه تقیزاده و حکیم الملک قبول نمودند دلیل واضحی دارد و آن این است که ایشان از اجرای اوامر روسای لژ فراماسونی قدرت سر پیچی ندارند و ناچار باید اطاعت کنند. اینکه چرا آقای علاء را در چنین ایامی برای خدمتگزاری انتخاب کردهاند علتش آن است که جناب ایشان یکی از ذخائر معدود تشکیلات فراماسونی ایران هستند که هنوز سر زبانها نیافتادهاند و سالهای سال از محیط ایران دور بودهاند و تبلیغات کافی در غیاب بنفع ایشان شدهاست و بعنوان یک ماسک بخوبی میشد از وجود مبارکشان استفاده کرد در باب وطنپرستی و آزادیخواهی آقای علاء خیلی حرفها زده اند - بنده هیچ شکی ندارد که ایشان با همان مفاهیم تقیزاده و حکین الملک و ساعد مراغهای وطن پرست هستند آقایان محترم باید توجه داشته باشید که در صدر مشروطیت تقیزاده یکی از برجسته ترین احرار ایران بود اقدامات انقلابی او تشکیل کمیته ترور و تأسیس حزب دمکرات بکمک عده دیگر از آزادیخواهان همه زیان زد خاص و عام بود.
حکیمی - جفنگ میگویید آقا شما
فرامرزی - برنامه تقیزاده که مطرح نیست.
آشتیانیزاده – به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم. و این حکایت را آقای عبدالقدیر آزاد در روزنامه آزاد بعنوان بیانات سردار اسعد با یکی دیگر از بختیاریها چاپ کردهاند اینها تاریخ است تاریخ را که نمیشود عوض کرد
حکیمی - کی مینویسد این تاریخ را بی خود نوشتهاند.
آشتیانیزاده – پس هر کس هر چه نوشتهاست دروغ و بی خود است
بعضی از نمایندگان - آقای آزاد تشریف آوردند.
آشتیانیزاده - آقای آزاد راجع بجاسوسی آقای تقیزاده در برلن است یک عبارتی در اینجا بنده دارم و این حکایت را آقای عبدالقدیر آزاد در روزنامه آزاد بعنوان بیانات سردار اسعد با یکی از بختیاریها چاپ کردهاست (آزاد - صحیح است) باید بار آورد اول شست بعد توی سرکه ریخت درش را گذاشت چند وقت که ماند بشود بادنجان ترشی سی سال تمام طول کشید تا مردم ایران فهمیدند این سید انقلابی برای چه روزی در انبار فراماسونها ذخیره شده بود. در کابینه قرارداد ۱۹۳۳ غالب فراماسونها عضویت داشتهاند مرحوم فروغی از روسای لژ وزیر خارجه بود تقیزاده مدیر دارایی کاظمی وزیر راه نجم الملک مدیر کل وزارت دارایی علاء رئیس بانک ملی داور وزیر دادگستری (بعضی از نمایندگان – رئیس بانک ملی که عضو کابینه نیست) بانک از کابینه مهمتر است (شوشتری - مرحوم فروغی خدمت به ایران کرد) بلی اصلا پنجاه شصت سال است همه مشغول خدمت به این مملکت اند (شوشتری - خدمت فروغی روشن است) ما که بفروغی بد نگفتیم گفتم وزیر خارجه بود بنده خودم مرحوم فروغی را معتقدم مرد فاضل و ادیبی بود ولی در ۱۹۳۳ وزیر خارجه بودند (بعضی از نمایندگان - باشد) ابن زیاد هم خوب بود سر امام حسین را هم بریده باشد (شوشتری - چرا توهین میکنید آقا) من به فروغی توهین نکردم داور و علاء از طرف دولت مأمور مذاکره در جامعه ملل گردیدند و همانجا طبق دستور سرجان سیمون مقدمات آشتی را فراهم کردهاند و بنا به اعتراف تقیزاده حسین علاء یعنی این آقای رئیس الوزرای وجیه المله طرف شور و شخصاً موثر در انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ بودهاست (حاذقی - گفتند ما مجبور بودیم امضاق کنیم که تا بتوانیم ملی کنیم) من مردم را بشهادت میگیرم برای این حرفهای شما پس دعوایتان سر چیست پس این مبارزهها برای چیست؟ مقصود این است که فراماسونها برای انجام کارهای بزرگ همیشه اشخاص را ذخیره دارند که نامشان بزشتی معروف نشده باشد و مثل خود تقیزاده سی سال غلط مشهور میشود تا یک روز قرارداد را امضاء کند و چنانکه ملاحظه میکنیم هیچوقت هم این افراد بیکار نبودهاند تقیزاده و علاء و دکتر مصدق هر سه مخالف تغییر سلطنت قاجاریه بودند دکتر مصدق در حکومت پهلوی زندانی و تبعید شد ولی تقیزاده سفیر لندن و بعد وزیر دارایی و باز سفیر لندن و بالاخره استاد فارسی دانشگاه کمبریج گردید و بعد از شهریور نیز سفیر لندن شد تا آنکه از لندن یک سر به مجلس شورای ملی آمد (حاذقی - مردم تهران انتخابش کردند) (پناهی - از تبریز انتخاب شدند) بخدا این چیزها خجالت دارد اگر ما بگوییم ماست سفید است شما میگویید اینطور نیست برای اینکه آقا دلتان نمیخواهد اینجور باشد دلتان میخواهد آقای تقیزاده قرارداد ۱۹۳۳ را امضاء نکرده باشد خودش هم گفت من امضاء کردم پس خوبست پس باید نفت ملی شود اینکه جور در نمیآید اینکه با هم تطبیق نمیکند. علاء حتی یکروز بیکار نماند و پستهای سفارت لندن و پاریس و واشنگتن باجاره او داده شده بود مدتها رئیس بانک ملی بود با آنکه هیچگونه تخصصی در امور اقتصادی نداشت و بعد از او هم فرزین یکی دیگر از فرماسونها در این پست مستقر شد (حاذقی - خدمت کرد بمملکت) من تاریخ اینها را ول کن نیستم و تا آخر مجلس خواهم گفت تا وقتی که میخواهند مجلس را به بندند همین وزرای ملی مجلس را خواهند بست حالا خواهید دید همینها با این قیافههای پاک و تمیز مجلس را خواهند بست (حاذقی - مردم ورامین و شهریار واقف میشوند بانتخاب) شما حقتان است هر چه میخواهید بفرمایید شما موافق الدوله هستید عاشق حاکم عراق. تقیزاده و علاء از طرف همان سلسهای که مخالف سلطنت آن بودند در تمام مدت ماموریتهای سیاسی و اقتصادی مهم داشتهاند و علاء دو بار بوزارت دربار همین سلسله منصوب شد. چطور شد که مصدق السلطنه تبعید شد بخراسان و همیشه خانه اش تحت نظر بود و شما روزی بیکار نبودید همیشه سفیر کبیر بودید همیشه اینجور مخالف خوبست از این راهها برای ما هم پیدا کنید یاد بگیریم اینها هنر دارند اینها میآیند اینجا یک بلوف میزنند بعد بیست سال سفیر لندن و سفیر پاریس واشنگتن و اینها (محمد علی مسعودی همین رویه را ادامه بدهید میرسید) صحیح است آقای مسعودی در صورتی که دکتر مصدق در تمام مدت تبعید بود و مرحوم سیدحسن مدرس اعلی الله مقامه را با جرم مخالفت با تغییر سلطنت کشتند بلی وقتی که آقا در واشنگتن بودید مدرس را خفه کردند شما و مدرس هر دو مخالف بودید او را خفه کردند آقا سفیر کبیر شدید اینها را ما باید بفهمیم ملکالشعرای بهار در تمام مدت سلطنت پهلوی دچار حبس و تبعید و گوشه نشینی بود. این حقایق را از این جهت عرض میکنم که مردم ایران گذشته را بخاطر بیاورند و بدانند که چگونه این غلطهای مشهور را امپریالیزم ذخیره میکند تا یک روز که بوجودشان احتیاج دارد روی کار بیاورد هنر آقای علاء که از طرف فراماسونها درباره آن تبلیغ میشود این بودهاست که بدستور دولت ایران و بعنوان سفیر کبیر در شورای امنیت و سازمان ملل راجع بقضیه آذربایجان شکایت ایران را تعقیب کرد یعنی کاری که تقیزاده در لندن انجام میداد علاق در واشنگتن کرد (تیمور تاش - همین هنر بس است) (فقیهزاده - اگر علاء نبود آذربایجان رفته بود) عدهای بی اطلاع تصور کردند که علاء علی رغم دولت ایران مبادرت بیک چنین کاری کردهاست در صورتی که هر بچه ابجد خوان میداند که سفیر یک دولت بدون دستور دولت متبوع خود کاری نمیتواند انجام دهد و حرفها و نوشتههای او را در غیر اینصورت رسمیت ندارد و اگر بر خلاف دستور دولت مبادرت بیک چنین اقدامی کند فرا خوانده میشود. (سنندجی - خدمت علاء را نمیشود انکار کرد) اینها همه اش خدمت است (فرامرزی - خدمت نیست؟) قرارداد ۱۹۳۳ که خدمت است پس چرا به ساعد و گلشائیان فحش میدهید اگر قرارداد گس - گلشائیان بد است قرار داد آقای تقیزاده و داور و علاء که بدتر است این قرارداد ۱۹۳۳ که بدتر است تمام بدبختیهای این ملت ناشی از امضاء این قرارداد است سر چشمه بدبختیهای این مملکت آنجاست (اسلامی - صحیح است آقا حالا خاموش شده)(حاذقی - نفت باید ملی شود) نفت باید ملی شود ولی قرارداد خوبست. وطنپرستی آقای علاء در این مورد (اگر خارج از حدود وظیفه رسمی او مطالعه کنیم) مانند وطنپرستی تقیزاده و ساعد همه در کادر دستورات فراماسونری میباشد یعنی تقیزاده تا جائی که پای منافع انگلستان در بین نباشد ایرانی است و ایرانی بودن او هم مفهوم حفظ منافع انگلستان را میدهد ولی همینکه پای قرارداد ۱۹۳۳ پیش میآید تقیزاده مسلوب الاختیار میشود و بی اراده پای سند خیانت بوطن را امضاء میکند ساعد مراغهای هم چیزی شبیه بجناب علاء و تقیزاده بود در سال ۱۳۲۳ همه بیاد دارند که موقع مسافرت کافتارادزه چگونه وطن پرست شده بود و طرح تحریم امتیاز نفت به شوروی را بعنوان تصمیم کابینه خود در مجلس اعلام کرده بود ولی همین ساعد در سال ۱۳۲۷ قیافه واقعی خود را نشان داد و جائی که پای منافع ارباب بمیان آمد باز مسلوب الاختیار شد و قرارداد گس - گلشائیان را امضا کرد و میگویند پانزده هزار لیره هم انعام گرفت و به جیب زد اینطور میگویند العهده علی الراوی فقط همان آفتابه دزدها را باید بدار زد من تحسین میکنم آن زلفعلی آن دزد گردنه را که آنطور با شهامت از خودش دفاع کرد بلی آنها دزدند ولی این دزدهای با چراغ این فراماسونهای با ماسک همه وطنپرست و خادمند اسراری دارم که بعد بگویم (یکی از نمایندگان - همه را بفرمایید) نه همه را نمیشود گفت خرد خرد میگویم اکنون اوضاع و احوالی شبیه سال ۱۹۳۳ و شبیه سال ۱۳۲۷ در پیش است کمپانی نفت احتیاج بیک ماسک فریبنده و یک قیافه ساکت و آرام دارد که زیر آن قیافه بند و بستها کامل شود و آثار مبارزات ملت ایران خنثی گردد آقای حسین علاء عضو تشکیلات فراماسونری شریک عقد قرارداد ۱۹۳۳ دوست صمیمی آقای تقیزاده و حکیمالملک در یک چنین شرایطی بنا بدستور لژ فراماسون قبول زمامداری کردهاست در میان وزراء او کسانی که با ایشان هم مسلک و هم فرقه هستند وجود دارند اسم نمیبرم میگذارم وزرا را برای بعد چون وزراء همه شان ملی هستند بیشترشان ملی هستند عناصر ملی هستند هیچکدام تا حالا سر کار نبودند همه ملیند ولی اینها برای کار نفت بهترین اشخاص نعمالمطلوب همینها هستند. عامل قرارداد ۱۹۳۳ به انضمام اشخاص از همان قماش دور هم جمع شدهاند تا ریشه کمپانی نفت جنوب را قطع کنند! این را هر بچه دو سالهای میفهمد باور نمیکند (آزاد - مجلس قرارداد را لغو کردهاست و اینها عملی میکنند) نفت را ملی کرده قرارداد را لغو نکرده (فقیهزاده - یادداشت هم که دادند) آقایان محترم چهار سال تمام ملت ایران برای پاره کردن زنجیرهای اسارت اقتصادی و نجات از چنگال کمپانی نفت مبارزه کردهاست سراسر مجلس پانزدهم را تشنجات مربوط به نفت به استیضاحات عباس اسکندری که منجر به اعترافات تقیزاده شد و همچنین مبارزات اقلیت برای خنثی گذاشتن قرارداد گس - گلشائیان قرار گرفت مجلس شانزدهم با جنگ نفت افتتاح شد و ملت ایران این بار سهم خیلی موثری در مبارزات مزبور داشت مجموعه این مبارزات و مجاهدات آقایان وکمک حوادث بینالمللی بما مجال داد که رأی به ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران بدهیم من از آقایان نمایندگان مجلس که آیا با حلوا گفتن دهان شیرین میشود؟ آیا با رأی دادن به ملی شدن صنعت نفت صنعت نفت در ایران واقعا ملی خواهد شد؟ (بعضی از نمایندگان – بلی، البته) مجلس شورای ملی و سنا از لحاظ وظیفه قانونگذاری اصل ملی شدن را وضع کردند ولی اجرای این اصل باید بوسیله قوه مجریه بعمل آید (حاذقی - هنوز که کمیسیون نظر ندادهاست) معلوم میشود جنابعالی هم مدافع هستید باش تا صبح دولتت بدمد. من آقا سر سپرده این مرد هستم من سر سپرده به دکتر مصدق هستم و هیچکس باندازه من فدا کاری برای این مرد محترم نکرده ۸ تا تیر برای خاطر این مرد من خوردم (بعضی از نمایندگان - کجا) همین جا جلوی مجلس (جواد مسعودی - ولی اصابت نکرد) (شوشتری - تیر شهاب بوده) قوه مجریه مملکت باید فوراً برای تحقق این اصل اقدامات لازم را مبذول دارد باید فوراً صنعت نفت را بتصرف درآورد باید فوراً بعملیات کمپانی نفت خاتمه بخشد. قوه مجریه که در رأس آن دولت قرار دارد باید این وظیفه قانونی خود را در کمال حسن نیت بمرحله اجرا بیاورد. آیا اتفاق افتادهاست که یکی از حجج اسلام برای تبلیغ دین مبین و ساختن مسجد یک یهودی یا یک عیسوی را مأمور کند؟ آیا میشود تصور کرد یک کمونیست برای تحکیم مبانی سرمایه داری بکوشد آیا میشود فکر کرد که یک فاشیست برای تحکیم مبانی کمونیزم جانفشانی کند؟ مسلماً محال است. چرا؟ برای اینکه عامل اجراء اگر مومن و معتقد باجراء حکم و اصل فکر نباشد اگر صدیق و امین نباشد جز خرابکاری کاری نخواهد کرد وقتی در یک کشور رژیم تغییر میکند وقتی استبداد تبدیل بمشروطیت میشود مسلماً عوامل در رأس امور قرار میگیرد که حامی رژیم جدید باشد و اگر غیر از این بود محمد علی میرزا تا آخر عمر سلطان ایران بود. حالا که مجلسین رأی به ملی شدن صنعت نفت دادهاند باید دولتی بسرکار باشد که معتقد به بطلان قرارداد ۱۹۳۳ و مومن باستیفای حقوق ملا ایران و ملی شدن صنعت نفت باشد. اگر این اصل را قبول داریم پس آقای علاء مشاور و موثر در امضاء قرارداد ۱۹۳۳ صلاحیت زمامداری را در یک چنین شرایطی ندارد. هنوز سه روز از گرفتن فرمان نخست وزیری علاء نگذشته بود که در مصاحبه با مخبر یونایتدپرس آقای علاء نظریه صریح خود را راجع بقرارداد ۱۹۳۳ اظهار داشت این مصاحبه در تمام جراید تهران چاپ شد و عین جمله آقای علاء اینست که: ما سعی میکنیم تعهدات خود را محترم شماریم تعهدات آقای علاء و شرکای او و ذکر این تعهدات در موقعی که فقط جنجال نفت ایران بلند است جز قرارداد ۱۹۳۳ چه میتواند باشد اگر موافقت با قرارداد ۱۹۳۳ دلیل عدم صلاحیت علاء برای زمامداری و ملی کردن صنعت نفت نمیشود ممکن است آقایان بفرمایند پس چه دلیلی بر عدم صلاحیت سایرین از جمله تقیزاده ممکن است اقامه شود؟ پس چرا اینقدر به تقیزاده فحش میدهید؟ رئیس دولت عضو ثبت اسناد نیست که هر روزی هر دستوری به او دادند بدون چون و چرا اجرا کند علاء بنا به اعتراف تقیزاده طرف مشورت و یکی از شرکاء تنظیم قرارداد ۱۹۳۳ بودهاست در اینصورت دوست ۳۰ ساله آقای دکتر مصدق شایستگی و صلاحیت زمامداری ملتی را ندارد که علیه عاقدین قرارداد مزبور اعلام جرم کردهاست و همه آنها را خیانتکار بوطن شناختهاست عجب است که همکاران علاء غالباً دارای رنگ انگلیسی شخص و روشنی هستند دل آقای دکتر مصدق خوش است که وزراء رزمآرا از نظر آقای دکتر مصدق این بودهاست که چون در کابینه مدافع قرارداد داد گس - گلشائیان بودهاند پس صلاحیت نظارت ندارند. پس چطور آقای دکتر مصدق کسی را که باعتراف امضاء کننده قرارداد شریک و طرف مشورت و موثر در انشاء قرارداد ۱۹۳۳ بودهاست صالح برای مقام نخست وزیری تشخیص دادهاند همین حقایق است که موجب انتشار شایعاتی در میان مردم شدهاست و عدهای اظهار میدارند که آقایان جبهه ملی با دولت از زیر ساختهاند و راه حل کار نفت را بطوریکه نه سیخ بسوزد و نه کباب تضمین کردهاند. بنده نمیدانم تا چه اندازه این شایعات صحیح است ولی اگر خدای نکرده یک روز این پیشبینی درست درآید حساب ملت ایران پاک است ملت ایران بهیچ قیمت مایل نیست نفت خود را در انحصار یک دولت یا یک کمپانی خارجی قرار دهد (صحیح است) تأسیسات نفتی باید از طرف دولت ضبط شود و بحساب گذشته شرکت رسیدگی کنند و نفت تصفیه شده را بمزایده بگذارند هر دولت و هر کمپانی که بیشتر رعایت حال ما را کرد با این معامله خواهیم نمود بنده فعلا بیشتر از این در این باب توضیح نمیدهم تا وقتی که موضوع نظر کمیسیون نفت معلوم شود و آنوقت حقایقی را افشاء خواهم کرد که مجال هیچگونه بند و بست و سازشی را بر ضرر منافع ملت ایران برای کسی باقی نگذارد. اگر حقیقه جبهه ملی راه حلی برای نفت پیدا کردهاست و براستی درصدد ملی کردن صنعت نفت میباشد راه کار ساختن مخفیانه با دولت علاء نیست بلکه بهتر اینستکه آقای دکتر مصدق یا دیگری داوطلب زمامداری بشود و همه به او کمک کنند و مسئولیت مملکت را بعهده بگیرند و نظر مثبت خود را اعلام دارند در اینصورت هم خدمتی ممکن است بمملکت بشود و هم مسئول قضیه معلوم است والا با این سیستم که دولتی را بیاورند و چهار نفر عضو یا سمپاتیزان جبهه ملی در آن عضویت داشته باشند و تمام کارهای کابینه بنا بصواب دید آقایان باشد یک، دو، سه آقای مهندس زنگنه هم که عضو حزب ایران هستند و مسئولیتی هم در کار قبول نکنند و فحش و مسئولیت دولت هر دو نصیب اکثریت باشد و حکومت با اقلیت کار پیش نخواهد رفت بی مناسبت نمیدانم که برای رفع خستگی آقایان حکایت تاریخی را نقل کنم. عرض میشود که افسوس که آقای ملک مدنی اینجا تشریف ندارند چون مربوط بملایر است (شوشتری - شیره که نیست) شاهزاده شیخالملوک یا شیخالملوک میرزا یکی از پسران طرف توجه و محترم مرحوم فتحعلی شاه بودهاست و این والی و فرمانفرمای غرب آنوقت بودهاست و مقرش هم ملایر بود این یکشب آخر شب که امراء و بزرگان و محارمش دورش بودند بعدهای از محارم مخصوص از اشخاص که طرف اعتمادش بودند گفت شما بمانید من کار خیلی محرمانه و مهمی دارم خوب ماندند بعد از آنکه همه رفتند گفت درها را ببندید بیکی گفت پشت در نگاه کن توی راهرو کسی نباشد گفت خیر قربان کسی نیست گفت بیایید جلو آمدند جلو گفت جلوتر آمدند دور شاهزاده را گرفتند و شاهزاده دستی بریش کشید و گفت آقایان میخواهم یک موضوع خیلی مهمی را برای شما بگویم و این موضوع خیلی مهم و خطرناک است و از شماها خواهش میکنم که در هیچ جا از این موضع صحبت نکنید و این بین خودمان باشد گفتند بلی قربان بفرمایید گفت باید مواظب باشید که کسی نفهمد گفتند نخیر قربان گفت من تصمیم گرفتم شاه بشوم و باید اینکار درست بشود گفتند قربان چطور میخواهید شاه شوید گفت بلی میخواهم شاه شوم و تصمیم گرفتم و کار هم تمام است و باید شاه شوم یکی از آنها که خیلی صمیمی بود و خیلی فدا کار بود و رشیدتر هم بود گفت قربان این کاری ندارد امر بفرمایید همین الان سوار میشوم و با نوکرهایم میروم کرمانشاه و کردستان و ایلات را تجهیز میکنم بعد میرویم تهران و فتحعلی شاه خاقان را میگیریم حبس میکنیم و کاری ندارد بعد حضرت والا شاه میشوید گفت چطور؟ همین الان بنده میروم اینکار را تمام میکنم سی چهل هزار سوار تجهیز میکنم و بسیج میکنم تهران را میگیریم ارک را هم متصرف میشویم خاقان را هم حبس میکنیم گفت چطور اینکار را میخواهید بکنید؟ گفت بلی برای شاه شدن راه همین است و راه دیگری نیست و کسی که میخواهد شاه بشود باید اینطور شاه بشود باید برود و بگیرد و ببندد و جایش بنشیند و شاه شود و راهش همین است گفت نه نه من میخواهم شاه شوم اما شاه بابا نفهمد حالا با دولت ساختن اینجوری نمیشود یا باید گفت و آمد اینجا رأی سفید هم داد دفاع هم کرد گوش آتاک وحمله را هم باید داشت طاقت انتقاد را هم داشت و دست باصلاحات زد یا باید از زیر و رو با دولت زد غیر از این راهی ندارد بعقیده بنده این طرز اقلیت مبهم که بلی ما رأی سفید نمیدهیم ولی آقای علاء بهترین دولتها است این نمیشود برای اینکه ما و مردم میدانیم که اقلیت محترم مجلس که وجودشان برای مملکت لازم و مهم و ضروری است با این دولت ائتلاف دارد اگر خوبست چرا از رو با دولت همکاری نمیکنید (فرامرزی - سوال وکیل از وکیل همین است) بنده شنیدم که بعضی از پرتفویهای این دولت با آقایان محترم جبهه ملی از حالا نقشه انتخابات آینده را طرح کردهاند و قرار است کم کم مأمورین وزارت کشور را عوض کنند و انتخابات آینده را بدست بگیرند. این خبرحقیقه مایه خوشوقتی مردم است و امیدوارم این نقشه عملی شود و دوره آینده مجلس را وکلای یکدست جبهه ملی تشکیل بدهند و امیدوارم همانطور که شخصاً در انتخابات تهران به آقایان کمک کردم در این مقصود خیر نیز با ایشان همراهی کنم. بنده از اولین اشخاصی بودم که برفقای جبهه ملی عرض کردم و استدعا کردم که بیایید آقایان حزب تشکیل بدهید ما هم میآییم شعبه ازاین حزب میشویم یا هیچ چیز نمیشویم ولی شما حزب را تشکیل بدهید باید یک تشکیلاتی توی این مملکت باشد با تغییر این بخشدار آن قاضی و با تغییر آن والی ابداً غیر ممکن است این مملکت بجائی برسد تشکیلات میخواهد اگر جبهه ملی از روز اول ورود به مجلس تشکیل حزبی داده بود حالا مردم این مملکت آسوده بودند و میدانستند که یک تشکیلاتی هست و یک روز حکومت را بدست میگیرد. بطوریکه عرض کردم آقای علاء چون شریک در انشاء قرارداد ۱۹۳۳ بودهاست و آقای تقیزاده شرکت ایشان را در تنظیم قرارداد اعتراف کردهاند و ازطرف ایشان تکذیبی بعمل نیامدهاست و همچنین چون در مطلع زمامداری خود ضمن مصاحبه با مخبر یونایتدپرس قول دادهاند که تمام تعهدات دولت را محترم بشمارند و جزو این تعهدات قرارداد ۱۹۳۳ میباشد که ملت ایران بهیچوجه در آن تعهدی ندارد بنابراین آقای علاء فاقد صلاحیت زمامداری در چنین موقعی که موضوع نفت مطرح است میباشد. از میان وزراء ایشان آقای فرمند عضو حزب عامیون و تشکیلات فراماسونی ایران هستند (فرمند - تکذیب میکنم) بنده بهیچوجه مصلحت نمیدانم در موقعیکه ملت ایران میخواهد شخصیت خودش را بدنیا نشان بدهد و استقلال رأی خویش را اثبات کند دولتی برسر کار باشد که این داغهای باطله بر پیشانی آن خورده باشد. علاء اگر مرد وطنپرستی چنانکه ادعا میکند باشد باید فوراً استعفا بدهد و خودش بمرشدهای فراماسون بگوید که این لباس را برای قامت دیگری بدوزند. ایندولت برای ماست مالی کردن مبارزات ایران در راه استیفای حقوقش از منافع نفت روی کار آمدهاست. و کار دیگری ندارد. آقایان اینها را یاداشت کنید یادتان باشد. نقشه کار این است تا نتیجه کنفرانس واشنگتن معلوم نشده دست بدست کند و بعد که نتیجه کار کنفرانس معلوم شد آهسته به آقایان ابلاغ بفرمایند و آنوقت با یک چراغانی دیگر یک کلاه غالبی سر ملت ایران بگذارند. ایندولت دولتی است که مجلس را اگر مقاومت کند خواهد بست و زمینه را برای روی کار آوردن یک مجلس فرمایشی جهت تصویب قرارداد نفت فراهم خواهد ساخت. آقای علاء چیزی از ساعد کم یا زیاد ندارد. همان باریکه بر دوش ساعد گذاشتند و بنام او تمام جنایات را مرتکب شدند بر دوش این شخص خواهند گذاشت و خیانتهای بزرگی مرتکب خواهند شد. بنده راجع به برنامه دولت علاء جزء چند کلمه عرضی ندارم. چون برنامه جز یک مشت الفاظ چیزی نیست و همه میدانند که برنامه دولتها فقط روی کاغذ آنهم موقع رأی اعتماد آورده میشود. ولی برنامه دولت علاء این مزیت را دارد که ماهیت اعضاء کابینه و طرز تفکر آقایان را نشان میدهد ماده اول برنامه دولت علاء اینست:
((از بین بردن این روح تمرد و عصیانی که نسبت بقوانین و مقررات و انتظامات پیدا شده و امنیت و آسایش را تهدید میکند))
این ماده نشان عالیترین درجه انحطاط فکری و کهنه ترین طرز تفکر در دنیای قرن بیستم میباشد. این ماده چه معنائی دارد؟ شما با نوشتن این ماده اعتراف کردهاید که ملت ایران نسبت بمقررات و انتظامات شما روح عصیان دارد. از یکطرف شما برای جلوگیری از ابراز احساسات ملت ایران بر ضد اجانب حکومت نظامی اعلام میکنید و از طرف دیگر جبهه ملی یعنی دوستان شما مردم را تشویق میکنند که برای احقاق حق ملت در مورد نفت جنوب باید فداکاری کرد. مردم بدبخت بیخبر تحت تأثیر احساسات میهنپرستانه خود و بر ضد اعلام حکومت زور و قلدری طغیان میکنند و سربازان شما شکم مردم را در جلو بازار پاره میکنند. (یکی از نمایندگان - شکم کی را پاره کردند؟) جلوی بازار دستفروش بدبخت را زدند با سر نیزه خوب بحمدالله که آقای علاء آمدند و دولت ابد مدت ایشان هم دولت پاک و صالحی است. کارگران گرسنه اصفهان مطالبه حقوقشان را از صاحب کارخانه دارند سربازان شما بطرف آنها شلیک میکنند و شش نفر آنها را میکشند. (برومند - هیچ همچو چیزی نیست) راجع به این صدور پشم و پنبه که فرمودند صدور پشم و پنبه خیلی خوب است صادر بکنند ما هم موافقیم هرچه پشم و پنبه بیشتر از مملکت برود بهتر است اما این نباید موجب بشود که این سرمایه دارها و گردن کلفتهای اصفهان که در موقع جنگ ملیونها بجیب زدند و این مردم بدبخت را استثمار کردند و میلیونر شدند اینها بیست درصد سی درصد اجناسشان بکشند دولت باید دقت بکند. شرکت نفت سی درصد از حقوق کارگران را کسر میکند و کارگران دست باعتصاب قانونی میزنند و شما بجای آنکه عمال شرکت را موظف بپرداخت حقوق کارگران کنید سر نیزه بشکم کارگران محروم و گرسنه فرو میکنید و آنوقت در کمال بی شرمی انتظار دارید که وقتی سر نیزه شما شکم گرسنگان را پاره میکند زنجیرهای اسارت کمپانی بدست شما بر سر و گردن مردم ستمکش ایران بیفتد و حتی فریاد اعتراض از کسی بلند نشود. شما میخواهید بر قبرستان حکومت کنید روح تمرد و عصیان نسبت به بی عدالتیها و خیانتکاریها در یک ملت زنده وجود دارد. این روح تمرد و عصیان اگر در میان ملت ایران نبود امروز این سیل خروشان احساسات بر ضد غارتگریهای کمپانی نفت برنمیخواست و دنیا را تکان نمیداد. این روح تمرد و عصیان اگر در میان مردم زنده ایران نبود خادمین استعمار مانند عنکبوتهای مردنی خون مردم ستمدیده ایران را نمیمکیدند. این آرزو را بگور خواهند برد که بار دیگر روح تمرد و عصیان در مقابل بیعدالتی و قانون شکنی را در مردم ایران خفه کنند.. این آرزو را بگور خواهند برد که در مقابل یک مامور شیرهای شما مدرسها و فرخیها و عشقیها بخاک و خون بغلطند. آن ممه را لولو برد دیگر نمیشود از این حرفها که میزنیم و میبندیم و میکشیم اینها فایده ندارد نه با حکومت نظامی و نه با زور و نه با فشار نه با سر نیزه بمردم دیگر نمیشود حکومت کرد حکومت مردم باید حکومت عادل باشد و هر کس دارای هر عقیده و هر فکری هست بتواند آزادانه اظهار کند. اینجا قبرستان نیست که صدای اعتراض کسی در مقابل جنایات هیئت حاکمه بلند نشود. اینجا ایران است و یک ملت زنده و با خون در آن وجود دارد. این روح عصیان و تمرد ملت ایران است که منفور امپریالیزم و پست و فرومایه آن میباشد ممدوح وطن خواهان و آرزومندان ایران مستقل و مقتدر میباشد این روح عصیان و تمرد آنقدر تقویت خواهد شد تا ریشه حکومتهای فاسد شما را از بیخ کنده شود و ملت ایران حاکم برسر نوشت خویش گردد. این روح عصیان و تمرد مبتنی بر عدم عدالت اجتماعی و تجاوز بحقوق ملت ایران از طرف هیئت حاکمه و ناتوان فرومایه خارجی میباشد و تا وقتی که عدالت اجتماعی و تساوی حقوق و حکومت قانون برقرار نشود و دست نوکران خارجی قطع نگردد این عصیان و تمرد باقی خواهد بود این روح عاصی و متمرد این روح زنجیر گسل و شکننده در مردم ایران بیدار شدهاست و قیافه مضحک و ناتوان و انگشتهای شیطانی قادر بخفه کردن آن نخواهد بود آقای علاء در همانجائیکه شما نشستهاید یک روز هژیر و رزمآرا مینشستند و امروز دیگر اثری از آنها باقی نیست بدانید که پنجه انتقام ملت قوی و نیرومند است بدانید که چشمهای مردم تیز بین تر و روشن تر از آنست که خیال کردهاید. بدانید که ملت ایران با قیافه حق بجانب شما و این قبیل قائم موشک بازیها فریب نخواهد خورد و سر بزنگاه نفت گریبان شماها را خواهد گرفت و هنگامیکه در سکرات مرگ هستید فریاد لرزاننده ملت آخرین ضربت را بر پیکر حیات شما خواهد زد و حکم خائن روی پیشانی شما نقش خواهد بست. من ارواح شهداء آزادی و استقلال ایران را در این مکان بشهادت میطلبم و بحقیقت سوگند یاد میکنم که در آنجه اظهار داشتم شائبه غرض شخصی وجود نداشتهاست من به آقایان نمایندگان مجلس خطاب میکنم و میگویم. آقایان شما که با دادن رأی به ملی شدن صنعت نفت ذخیره نام نیکی برای خود کردهاید بدولتی که رئیس آن بر ضد منافع مملکت در قرارداد ۱۹۳۳ شرکت داشتهاست رای ندهید مسئولیت حوادث آینده و خلافهائی که این دولت مرتکب شود بعهده همه شما خواهد بود.
رئیس - آقای آشتیانیزاده وقت شما تمام شد. (بعضی از نمایندگان - بیاناتشان هم تمام شد) آقای ارباب
ارباب - شانس بنده همیشه آخر وقت میرسد امروز هم نوبت بعد از نمک پاشیهای آقای آشتیانیزاده به بنده رسیده میترسم آقایان توجه نکنند بعرایض بنده (نمایندگان - بفرمایید) عرایض بنده روی مصالح عمومی است روی نظر خاص شخصی نیست تمنی میکنم آقایان توجه بفرمایند رنگ رخساره خبر میدهد از سر ضمیر نجابت و اصالت و وطنپرستی از قیافه آقای نخست وزیر مشهود و هویدا است امیدوارم یک مقداری بر شهامت خودشان افزوده و در اول کار متاثر نشوند و و وظیفه سنگینی را که بعهده دارند با نهایت شهامت انجام و اجرا نمایند آقایان اگر کسی در موقع حساس در کشور بیگانه بنحو احسن انجام وظیفه کردهاست و ما بخواهیم امروز آن خدمات را بدون توجه باوضاع و احوال سوء تفسیر کنیم من نمیدانم کی و بچه اتکاء میتواند در آتیه به این مملکت خدمت کند و باید بچه اصلی متکی باشد همین حالا موقعی است که دولت وطن پرست با کمال شهامت وظایفی را که بعهده دارد و در تاریخ کمتر بعهده دولتی قرار میگیرد ایفا نماید (بعضی از نمایندگان - اکثریت نیست) (بعد از چند دقیقه اکثریت حاصل شد)
رئیس - بفرمایید
ارباب - اگر بخواهیم با تهمت و بعضی حملات ناروا دولت را تضعیف کنیم بفرمایید کی باید بیاید و این وظایف را از عهده برآید …
رئیس - آقای ارباب تامل بفرمایید اکثریت نیست (بعد از چند لحظه اکثریت حاصل شد)
بعضی از نمایندگان - تنفس بدهید
ارباب - اگر تنفس بدهید خیلی متشکر میشوم
رئیس - تنفس حالا بمنزله ختم جلسهاست بفرمایید آقای ارباب
ارباب - بعضی از ما همیشه نسبت بزمانی قضاوت میکنیم که مشکلات و اوضاع و احوال آن زمان فراموش شدهاست و موجود نیست ما بخودی خود هیچ زمان قادر باجرای منویات ملی در وضع بین الملل نبودهایم برای وطنپرستی هر ایرانی همین بس که هر موقع وضع بینالمللی اندکی مساعد شد آنچه مقدور بود در حفظ حقوق ملی کوشیدند و کوشیدیم. بنده تصور نمیکنم جناب آقای علاء در عمر سیاسی خود از هیچ فرصتی غفلت کرده باشند و چون همه اذعان به این اصل داریم بنده در این اصل اجازه میخواهم دیگر چیزی عرض نکنم! اما در قسمت دولت جناب آقای علاء انصافاً در انتخاب همکاران خود کمال سلیقه و موقع شناسی را بکار بردهاند عناصری را بهمکاری دعوت کرده که دارای حسن شهرت و مورد علاقه اغلب نمایندگان محترم مجلس هستند که چنانچه بخواهم در اطراف یک یک آقایان و وصف سوابق هر یک عرایضی بکنم ممکن است باعث ریا شود در موقع ابراز تمایل این بنده نیز موافق بودهام و حالا هم موافق دولت هستم مشروط بر اینکه تذکراتی که در اینجا از لحاظ اصلاح امور مملکت در حدود تشخیص خود و بعرض هیئت محترم دولت میرسانم یاد داشت فرمایند، توجه فرمایند تا تعقیب و در اصلاح آن کوشش فرمایند آقایان تصدیق میفرمایند کشور ایران تنها تهران نیست و مردم ذیحق ایران هم تنها اهالی تهران یا صاحبان چهار کارخانه یا عده مأمور دولت یا کارگر نخواهند بود در نقاط دور از مرکز هزاران هستند که در تمام سال یک لقمه نان گندم بذائقه آنها آشنا نمیشود و در نقاطی مسکن دارند که طبیب سال بسال بطور سیار هم عبور نمیکند. یک قرص دوا وجود ندارد آن طبقه از مردم که اکثریت ایران را تشکیل میدهد مواجه با هر بلا و وضعیتی میشوند هیچ زبان عصیان دراز نمیکنند دست عصیان دراز نمیکنند مطیع محض هستند، ایرانی هستند، در ایران بسختی میگذرانند و میمیرند و خلاف مصلحت کشور قدمی برنمیدارند و حرفی نمیزنند، هیئت محترم دولت امیدوارم شما هم خود را بیشتر مصروف بآن طبقات بفرمایید که اجر دنیا و آخرتی که معتقد هستید در بر خواهید داشت در این موقع گفتنی زیاد است اما آییننامه مجلس شورای ملی فرصت عرض تمام عرایض را که در نظر دارم ندادهاست
رئیس - یکساعت وقت دارید - آقای فرامرزی تأمل کنید تشریف نبرید
فرامرزی - اجازه بدهید آقای ارباب یکدقیقه تأمل کنند تا من دو سه نفر بیاورم (خنده نمایندگان عده کافی نبود) (پس از چند لحظه عده کافی شد)
رئیس - آقای ارباب اکثریت هست بفرمایید صحبت کنید
ارباب - سر لوحه برنامه دولت موضوع امنیت قضائی است بنده عرایضی را خواهم کرد علاقمند بودم که در همین قسمت و در قسمت اقتصادی باشد و بعد بطور اختصار تشریح اجمالی نسبت بوضع حوزه انتخابیهام که جزء لاینفک ایران و برادران ما در آنجاها زندگی میکنند که فاقد تمام مزایای حیاتی است بکنم (شوشتری - بحرین را میفرمایید؟) بحرین هم جزء لاینفک ایران است در بحرین اگر یک آدم معتدی متجاوزی هست یک کمکی بمردم میکند ما جاهائی داریم که آنهم مثل بحرین جزء خاک ایران است و کسی کمک نمیکند بیشتر خوشبینی اینجانب نسبت به برنامه تقدیمی دولت اینست که از الفاظ خودداری شده و برئوس اصلاحات پرداختهاند که از جمله از بین بردن روح تمرد و عصیان است اقدام به این امر مستلزم ایجاد محیط مساعدی است برای دستگاه قضائی کشور و تربیت قاضی باشهامت و فداکار. تا در این کشور کیفر برای خائن و پاداش برای خادم مفهوم پیدا نکند هیچیک از این اصلاحات بعقیده من عملی نخواهد بود (صحیح است) مگر بطور موقت که هیچ چیز موقت هم برای آتیه کشور سعادتی در بر نخواهد داشت اگر این اصل مسلم شد قاضی فداکار هم خیلی داریم که حاضر بفداکاری حتی جانبازی خواهند شد اگر زندگانی سخت و مشکلی را بگذرانند اقلا مطمئن هستند که اگر در راه انجام وظیفه جان سپردند یک دستگاهی هست که عائله و اعقاب و احفاء آنها را نگهداری کند اما اگر این اطمینان را نداشته باشند و محیط هم مساعد نباشد آقایان از این دستگاه چه میخواهیم؟ یک قاضی بی بضاعت که سرمایه اش حق گزاری است لابد اولاد، زندگی، عائله دارد، مرعوب و متزلزل میشود وقتی متوجه میشود که عائله او را فردا کسی نگاهداری نمیکند یا اگر خائن جای خادم را بگیرد آن حس فداکاری تقویت نخواهد شد و ایجاد محیط مساعد شرط اول اصلاحاتی است که دولت در سرلوحه عمل خود قراردادهاست. استقرار امنیت قضائی که سر منشأ تمام اصلاحات است سالهاست از قالب حرف خارج نشده و تا این اصل مسلم و عملی و مستقر نشود تمام نقشههای اصلاحی موقتی و نقش بر آب است. چاره گرسنگی و بیکاری و عمران و آبادی کشور و استفاده از مخازن طبیعی جلب سرمایه خارجی و هرگونه اصلاح دیگری منوط بایجاده مفهوم واقعی این اصل است که امنیت قضائی باشد یکی از عواملی که این اصل را متزلزل کرده وجود داد گاههای اختصاصی است (صحیح است) (اردلان - نظر صحیحی است) یک نفر یعنی یک خانواده مظلوم بیچارهای که در دادگاه دادرسی دارایی طرفشان بانک کشاورزی است مکرر به بنده مراجعه کردهاند تحقیق کردهام وکیل دولت صریحاً قاضی را تهدید میکند و تا بحال برای این موضع بخصوص سه قاضی را عوض کردهاند آقایان، اینست امنیت؟ دادگاههای ما باید تبدیل بدادگاه عمومی بشود (صحیح است) دادگاه دیوان کیفر کارکنا دولت، دادگاه دارایی، و دادگاه دیگری که خلق الساعه تشکیل میشود اینها تمام باید جزو دادگاهای عمومی باشد دادگاه اختصاصی اصل امنیت را متزلزل کرده وقتی در مرکز ایران یک خطاهائی علناً در جریان است چه انتظار دارید در اقصی نقاط کشور ایران حقوق مردم محفوظ بماند؟ بنده موافق دولت هستم مطالبی را که عرض میکنم مربوط به این دولت نیست از لحاظ تذکر و جلب توجه دولت عرض میکنم سوء تعبیر نشود (کشاورز صدر - مربوط بآندولتهائی است که هی به آنها رأی دادید) ما اول هر دولتی که میآید صالح میدانیم بلکه خدمت بمملکت بکند و خلافش را اگر ببینیم بعد خواهیم گفت ما با نظر سوء ظن بهیچ دولتی نمیتوانیم نگاه بکنیم. در تهران، پهلوی خیابان شاهرضا یک زردشتی ملکی دارد دارای سند مالکیت است، یک افسر ارتش علناً صریحاً قباله صادر میکند غیر رسمی و ملک مردم را تحویل میدهد و درش خانه ساختمان میکنند، سه سال است مالک این بهر کجا شکایت کردهاست و هرکس مأمور تعقییب قضیه شده خود او هم رفته با آن افسر شریک شده حالا شده یک محلهای (یک نفر از نمایندگان - محله اسمش چیست؟) همین اول خیابان شمیران است و سند مالکیتش اینجاست. بنده این را میدهم خدمت جناب آقای وزیر دادگستری که بنده به بی نظری ایشان کمال اعتقاد را دارم توجه کنند. آقا خانه شما را میآیند تویش خانه میسازند شما نمیتوانید بیرونش کنید مأمور دژبانی مأمور میشود او هم میرود پائینش میسازد مأمور کلانتری مأمور میشود او هم میشود شریک او و یک گوشهای را میسازد (جمال امامی - پس حالا وزیر دادگستری شریک نشود) من استدعا میکنم جناب آقای وزیر دادگستری این موضوع را شخصاً توجه بفرمایند، شخصاً رسیدگی کنند ببینند آیا این سند جعل است، این شخص مالک نیست؟ هست، آیا اگر کار بر این قرار شود کی دیگر تأمین دارد؟ ما میخواهیم سرمایههای خارجی را جلب کنیم و معادن ایران را کشف بکنیم: ما محتاج بملیونها نفر هستیم علاوه از عدهای که درکشور ایران موجود است برای کانهائی که در ایران زیر زمین خفته و روی زمین پنهان است، با این اصل که نمیشود (کشاورز صدر - ولی نتیجه زحمت آنها را پنج نفر ده نفر نبردند این را هم بفرمایید) آقایان وزارت دادگستری از وزارتخانه هائی است که وقتی یک شخصی با شهامت صالحی را که تشخیص دادید این را بصورت یک نوع کنتراتی باید پنجساله به او داد و اصلاحات را از او خواست و مزاحمش هم نشد والا غیر از این مسیر نیست یک قدم اصلاحی اگر برداشته شد و یکماه بعد پای او را بستند، دست او را بستند این بنتیجه نمیرسد. اگر قانون در مملکت خوب و بیطرفانه اجرا بشود این مصائب موجود یکیش وجود ندارد. اینها تمام ناشی از سوء جریان قضائی است که ناچار هم هستند قاضی بچه اتکائی خودش را بخطر بیندازد؟ پاداش هست؟ نه بعد از بیست سال میگویندش فراماسون بودی یا یک نوع دیگری میشود. من نمیفهم، اینطور درست نیست. دولت هم، این دولت صالح هم که بنظر بنده واقعاً صالح است اگر وضع بدین منوال باشد حکم یک آسیرینی دارد که مریض وقتی خورد موقه احساس درد نمیکند، بعد شدیدتر میشود دردش (در این موقع عده برای مذاکره کافی نبود و بعد از چند دقیقه کافی) (کشاورز صدر –آقا خلاصه بفرمایید) بنده باید بقیه اش را جلسه بعد بگویم با اجازه جناب رئیس چون مطالبی راجع بحوزه انتخابیه خودم دارم.
رئیس - آقایان چرا جلسه را شلوغ میکنید؟ تأمل بفرمایید. آقای ارباب تقریباً ۳۵ دقیقه صحبت کردند. جلسه هم سه ساعت است. وقت هنوز تمام نشده و میتوانند صحبتشان را بکنند.
فرامرزی - آقا اجباری نیست که آدم یکساعت تمام حرف بزند.
ارباب - اگر ممکن است تنفس بدهید
رئیس - بیست ودو سه دقیقه بآخر وقت مانده ایشان میگویند تنفس باشد که این ۲۰ دقیقه وقتشان را در جلسه آینده حرف بزنند. ارباب - الان یکربع ساعت از وقت بنده را یا عده کافی نبوده در مجلس و یا صحبت شده این را استدعا میکنم مقام ریاست توجه بفرمایند یکی از دادگاهها دادگاه ارز است بنده عرض نمیکنم که این دادگاه خوبست یا بد است ولی عملی که به او ارجاع میشود بسیار بی رویهاست اولا موضوعاتی که ارجاع میشود غالباً مربوط بآنکسی که سهم او را تشخیص میدهند نیست. ثانیاً یک صادر کننده در موقع مقرر حاضر میشود ارز خود را بفروشد ارز خود را بفروشد، بانکهای مجاز برای واریز نمیخرند و میگویند ما ارز این کشور را نمیخریم مطلب میماند بعد از ۶ سال در موقعی اینها را به دادگاه میکشند که در آنموقع دولت ارز زیاد دارد میخواهد بفروشد، نمیتواند. از آن طرف با فشار به دادگاه میکشند که بیا ارز بده، دستگاهیکه هم آهنگی ندارد همیشه همینطور است بنده در این قسمت هم توجه جناب وزیر دادگستری را جلب میکنم در این سفری که برای بررسی بداخله بلوچستان رفتم و گزارش آن را استدعا میکنم که آقایان اجازه بفرمایند که فردا بعرض برسانم چون بیک موضوعی برخوردم زیرا آقایان که خوش ندارند توجه کنند
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
ویرایش۵ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
رئیس - جلسه را ختم میکنیم. جلسه آینده روز پنجشنبه ساعت ۹، بیست دقیقه هم از وقت آقای ارباب باقی ماندهاست. (مجلس ۴۰ دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت