مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۴۲

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ تیر ۱۳۲۹ نشست ۴۲

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۵۶۵

مدیر سیدمحمد هاشمی

۵شنبه ۱۵ تیر ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۴۲

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۴۲

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۵ شنبه ۸ تیر ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

  1. تصویب صورت مجلس
  2. اخطار نظامنامه‌ای آقایان: دکتر مصدق – جمال امامی – آشتیانی‌زاده – تصویب ورود در دستور
  3. طرح برنامه دولت آقای رزم‌آرا نخست وزیر
  4. تعیین موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

مجلس دوساعت وده دقیقه قبل ازظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

- تصویب صورت مجلس

ویرایش

رئیس – صورت غائبین جلسه گذشته قرائت میشود .(بشرح زیرقرائت شد )

غائبین بااجازه – آقایان : صفوی ،اورنگ جوادعامری – عدالحسین مجتهدی – ابوالقاسم امینی – امیرنصرت اسکندری – ابوالفضل حاذقی – طباطبائی –دکترراجی – ابوالحسن رضوی – حائری زاده – صدرمیرحسینی

غائبین بی اجازه – آقایان : دکتر مصباح‌زاده – ابوالفتح قهرمان- حسن اکبر- دکتر احمد سیدامامی – لطفعلی معدل – جواد مسعودی

دیر آمدگان بااجازه –آقای اقبال یک ساعت

دیرآمدگان بی اجازه – آقایان : تولیت یکساعت و ۳۰ دقیقه ابریشم‌کار ۳۰ دقیقه

رئیس - نسبت بصورت مجلس نظری نیست؟

شوشتری – در عرایض بنده لغت در بوته اختفا را در بوته اختصار نوشته‌اند استدعا دارم که اصلاح شود ضمناً از مقام ریاست استدعا دارم سؤالاتی که ازدولت راجع باراضی اطراف تهران سؤال کرده‌ام سابق برای این دولت بفرستند که زودتر جوابش داده شود

رئیس – دیگر نسبت بصورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد – خیر )

اخطار نظامنامه‌ای آقایان: دکتر مصدق – جمال امامی – آشتیانی‌زاده – تصویب ورود در دستور

ویرایش

دکتر مصدق – اخطاردارم

آشتیانی‌زاده – من اخطاردارم

جمال امامی – بنده اخطار دارم

رئیس – آقای دکتر مصدق بفرمایید

دکتر مصدق - اخطار بنده روی ماده ۲۰۱ است ولی بایک توضیحاتی دردوره پنجم تقنینیه در کمیسیون دادگستری عده‌ای بودیم که مشغول تجدید نظر در قانون جزائی بودیم مرحوم مشیرالدوله هم بودند و هنوز دیکتاتوری به تمام معنی شروع نشده بود و مقدماتش شروع شده بود در اطاق نشسته بودیم دیدیم که جمعیت می‌آید، جمعیت می‌آید. من به مرحوم مشیرالدوله گفتم برویم گفت این ماده را تمام می‌کنیم بعد می‌رویم نشستیم ماده را تمام کنیم جمعیت ریخت توی مجلس و بطور کلی همه وکلا را زدند مرحوم مشیرالدوله فرارکرد به سوی کتابخانه و در آنجا دچار توهین واقع شد ما هم از همین طرف در بالا رفتیم امروز هم این وضعیت عیناً مشاهده می‌شود یک جمعیت چاقوکش را شهربانی اجازه می‌دهد که در محوطه مجلس واردبشوند و زنده باد بگویند زنده باد برای اشخاصی بگویند که باید برای آنها مرده باد بگویند آن روزی که ما گفتیم باید شهربانی رئیسش منفصل نشود و موازنه سیاسی برقرارباشد برای این بود که ارتش دخالت در کار مملکت نکند و ارتش برود به وظیفه نظامی و ارتشی خود عمل بکند نه اینکه ارتش رئیس شهربانی را بردارد و یک ارتشی و یک افسری را در آنجا بگذارند که به تمام معنی تابع حکم ستاد ارتش باشد نظر ما این بود امروز هم آن مقدمات دارد تجدید می‌شود رئیس شهربانی جزو ارتش رئیس راه‌آهن جزو ارتش معاون نخست‌وزیر جزو ارتش سیم مستقل ریاست وزراء با ستاد ارتش مستقیماً برقرار است خدا شاهد است اگر ما را بکشند. پارچه پارچه بکنند، زیربار حکومت این جور اشخاص نمی‌رویم وحدانیت نیت حق خون می‌کنیم، خون می‌کنیم، می‌ریزیم، و کشته می‌شویم (باعصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامی‌ترم می‌کشم همینجا شما را می‌کشم.

رئیس – اولاً اخطار فقط راجع به آن چیزی است که مخالف آیین‌نامه جریانی پیدا بکند امروز بنده (دکتر بقائی – نظم مجلس را باید مراعات کرد) نظم مجلس را باید آقایان مراعات کنند (پس اینها که بودند ریختند توی مجلس؟) عده‌ای دیختند توی مجلس و من دستور دادم آنها را بیرون کردند و چند نفر را هم توقیف کرده‌اند (آزاد – اسم آنهائی را که گرفتند بگویید) اگر آقایان نمایندگان از آیین‌نامه و مقررات آن انحرافی مشاهده کنند می‌توانند اخطارکنند شما آقای امامی اخطاردارید بفرمایید.

امامی – بنده اخطارم دوقسمت است یکی اعتراض به مطبوعات است یک اعتراض به آقایان نمایندگان جبهه ملی (مکی – نماینده به نماینده حق اعتراض ندارد) (رئیس – درحدود آیین‌نامه باشد) در حدود آیین‌نامه‌است (مکی – ماده را بفرمایید) ملاحظه خواهید فرمود اخطاری که راجع به مطبوعات دارم ازطرف کلیه آقایان است (مکی – آقا ماده‌اش را بگویید) اخطارم راجع به آقای دکتر بقائی است (دکتربقائی- این اخطارنظام‌نامه‌ای است؟) بله عرایض بنده را تحریف کرده‌اند (دکتربقائی – بنده اخطاردارم) (آزاد – منهم اخطاردارم) (رئیس – این اخطارنیست ممکن است بیرون یکی هزار جورتهمت بزند این اخطار نمی‌شود) نه قربان آقای دکتر بقائی مطالب من را تحریف کردند (رئیس – آقای امامی شما راجع به روزنامه اینجا توضیح ندهید وقتی که نطق قبل از دستور باشد می‌توانید راجع به روزنامه‌ها بفرمایید این سابقه را نگذارید، بفرمایید) امربفرمایید مطبوعات گفته نمایندگان را به میل خودشان تحریف نکنند این منطبق با آزادی نیست این جرم است (دکتر بقائی – اگر تحریف شده بنویسید تاچاپ شود) آقای دکتر بقائی من ازآقای دکتر مصدق تعجب می‌کنم مجلس جای استدلال وبحث است نه جای منازعه و مشاجره و فحش اگر جای فحش بود خوب بود چند نفر چاله میدانی می‌آمدند اینجا (دکتر بقائی – آمدند آقا) ما حرف حسابیمان را باید بزنیم آقا بما فحش دادند هم به جنابعالی توهین کردند هم به ما

رئیس – من مجلس را منظم می‌کنم (همهمه نمایندگان) اصلاً خدا شاهد است من اصلاً نمی‌شنوم که چه می‌گویند (نمایندگان – صحیح است) وشما هم آقای امامی خواهش می‌کنم اگر راجع به آیین‌نامه اخطاری دارید بفرمایید

جمال امامی - بله قربان توهین کرده‌اند (رئیس – شما طبق ماده ۹۰ می‌توانید صحبت کنید) در دوره ۱۴ یک عده گمنام بنام فراکسیون توده اینجا بود اینجا نشسته بود هرکس جزئی تخلفی با اراده آنها می‌کرد فحش و ناسزا بود که از آسمان می‌بارید ما گمان کردیم که آنها رفته‌اند ولی اثر ایشان باقی است آقا آمدیم اینجا می‌نشینیم که بحث بکنیم مشاوره بکنیم نه اینکه جارو جنجال کنیم این مشروطیت را برمی‌چیند (بقائی – برچیده شده) گوش بدهید آقا حالا آقا دکتر مصدق اجازه ندهید که آقای عبدالقدیر آزاد و آقای دکتر بقائی به من درس وطن‌پرستی و آزادیخواهی بدهند (دکترشایگان –بهترین اجازه‌ها همین است) (آزاد – چاقوکش‌های شما توی مجلس هستند) (رئیس – آقای آزاد بلند نشوید بشما تذکر می‌دهم) (آزاد – من مطابق ماده ۹۰ اخطار دارم) (شوشتری – آقای رئیس عصبانی نشوید) (رئیس – آقا شما بمن درس ندهید خودتان ساکت باشید) آقای دکتر مصدق قصاص قبل ازجنایت چرامی‌کنید ما چه می‌گوئیم شما چه می‌گویید ما می‌گوئیم یک شخصی بنام سپهبد ‌رزم‌آرا لباس سیویل هم پوشیده‌است و آمده‌است اینجا (رئیس – آقا این منطبق باماده ۹۰ نیست) توهین کردند آقا (رئیس- من نشنیدم و نمی‌گذارم صحبت کنید بفرمایید) آقا مگر نشنیدید (رئیس – بخدا قسم والله من نشنیدم) شما چه می‌گویید ما چه می‌گوییم اصلاً یک شخصی آمده اینجا لباس سیویل هم پوشیده به شما تعظیم هم می‌کند (بقائی – این شخص به دستور انگلیس و آمریکا آمده‌است اینجا) (رئیس- بگذارید احترام مجلس برقرار بماند صرف این اباطیل نشود)

دکتر مصدق - آقای امامی تو وکیل ملتی این حرف‌ها را نزن

رئیس - آقای جمال امامی بفرماید بنشینید

آشتیانی‌زاده - من اخطار دارم

رئیس – مطابق چه ماده‌ای؟

آشتیانی‌زاده - مطابق ماده ۱۴۱ اول می‌خواستم عرض کنم که ۰۰ (رئیس- بفرمایید اینجا صحبت کنید) از همین جا می‌گویم (رئیس – مانعی ندارد) می‌خواستم بگویم که (عده‌ای از نمایندگان- ما نمی‌شنویم بلندتر بفرمایید پشت تریبون)

آشتیانی‌زاده – مطابق ماده ۱۴۱ هر طرح فوری (برنامه دولت را بایستی مانند یک طرح فوری تلقی بشود) در موقع تقدیم بایستی طبع شود و بعد از ۲۴ ساعت به دست وکلا برسد برنامه کابینه جناب آقای ‌رزم‌آرا ببنده دیروز ۲ ساعت بعد از ظهررسید (جمعی ازنمایندگان – دیروز صبح توزیع شد) مطالعه کرده‌ام مخالفت خود را هم ثبت کرده و بحث هم خواهیم کرد ولی البته بایستی رعایت مواد نظامنامه و آیین‌نامه برای هر دولتی یکسان باشد و ثانیاً به خود آقای رئیس من اخطار دارم که چرا می‌گذارید که آقای جمال امامی که من کمال ارادت را به ایشان دارم...

رئیس – جنابعالی هم بفرمایید بنشینید و اخطار نکنید شما حق اخطار به من ندارید باید تذکربدهید.

آشتیانی‌زاده - اخطاردارم.

رئیس – مطابق چه ماده‌ای؟

آشتیانی‌زاده – مطابق ماده ۱۰۹

رئیس – ماده ۱۰۹ را قرائت کنید (بشرح زیر قرائت شد) لوایح قانونی بایددر جلسه علنی مجلس شورای ملی به توسط یکی از وزراء یا معاونین پارلمانی آنان تقدیم گردد.

رئیس – این ماده که ربطی به موضوع ندارد

آشتیانی‌زاده – ببخشید مطابق ماده ۹۰

رئیس – ماده ۹۰ مال وقتی است که نطق کسی تحریف شده باشد مگرشما نطق کرده‌اید؟

آشتیانی‌زاده – بنده بله به همان دلیلی که آقای امامی صحبت کردند.

رئیس - من نگذاشتم ایشان صحبت کنند شما هم خواهش می‌کنم بفرمایید بنشینید سه نفر ازآقایان تقاضای نطق قبل ازدستور کرده‌اند چون مطابق آیین‌نامه می‌شود بماند برای بعد از دستور اجازه آقایان برای آخر مجلس محفوظ است (مکی – بنده مخالف با ورود در دستورم باید توضیح بدهم) شاید شما با مجلس مخالف باشید اینکه نمی‌شود باید آیین‌نامه اجرا شود.

مکی – وقتی مخالفی باشد باید توضیح بدهد تا مجلس اجازه بدهد.

رئیس – بفرمایید آقای مکی چرا مخالفید

مکی – وقتی مخالفی باشد باید توضیح بدهد تا مجلس اجازه بدهد

رئیس – بفرمایید آقای مکی چرا مخالفید

مکی – نوبت دوم مال بنده است وقت هم گرفته‌ام شب در این مجلس مانده‌ام و ثبت نام هم کرده‌ام یعنی چه نطق قبل از دستور نشود و وارد دستوربشویم من مخالفم و باید توضیحم را بدهم

رئیس – بسیارخوب آقای مکی بفرمایید توضیح بدهید

مکی – بنده دیشب از نصف شب آمده‌ام مجلس و ثبت نام کرده‌ام و نوبت دوم هم مال بنده‌است و لازم است که مطالب مهمی را به عرض ملت ایران و مجلس شورای ملی برسانم بنده به موجب مواد ۲۰۱و ۲۰۴ و ۲۰۶ و ۷۵ آیین‌نامه مجلس شورای ملی می‌توانستم اخطاربکنم و مطالبم را بگویم ولی چون خواستم بعنوان آیین‌نامه و اخطار نظامنامه‌ای عرایضم را کرده باشم لذا دیروز ساعت ۱۰ بعد از ظهر آمدم برای اینکه مطالب مهمی دارم و اگر مهم نبود از دیشب نمی‌آمدم آقای رئیس در مجلس بخوابم برای این آمده‌ام که مطالبم را به ملت ایران و آنهایی که دعوی دموکراسی و آزادی در دنیا می‌کنند و می خواهند ما را به زیر شلاق دیکتاتوری بیندازند بگویم اینست که خواهش می‌کنم اجازه بدهید آقای رئیس که همانطوری که سیره و سابقه معمول بوده و قبل از دستور مطالبی گفته می‌شود گفته شد

رئیس – اولاً قبل از شما یک نفراسم نوشته بعد هم می‌شود آخر مجلس مذاکره کرد ماده ۸۳ قرائت می‌شود ملاحظه بفرمایید من مکرر گفته‌ام که عیب کار اینست که هرکس می‌خواهد آیین‌نامه را به میل خودش تفسیر کند (ماده ۸۳ بشرخ ذیل خوانده شد: هریک از نمایندگان که مطلب مهمی داشته باشد و بخواهد به استحضار مجلس برساند می‌تواند قبل از شروع به دستور و یا آخر جلسه با اجازه رئیس و رعایت نوبت بعنوان نطق قبل از دستور یا بعد از دستور مطلب خود را اظهار نماید.

مکی – شما می‌خواهید ترور کنید نطق ما را و نگذارید صحبت کنیم

رئیس – مطابق آیین‌نامه نطق قبل از دستور می‌ماند برای آخر جلسه

مکی – چرا تا بحال نمی‌ماند آقا. این نشانه دیکتاتوری است

رئیس – جلسه پیش اکثریت مجلس گفتند که وارد دستور شویم و نطق قبل ازدستور نشود با اینکه سه نفر ازآقا این مخالف قبل ازدستور اسم نویسی کرده بودند اجازه داده شد الان ۲ نفر از موافقین اسم نوشته‌اند من می‌گویم مطابق نظامنامه می‌ماند برای آخر جلسه هروقت من از آیین‌نامه تخطی کردم بگویید تذکر بدهید من از مجلس رأی می‌گیرم حالا هم چون بنده می‌گویم باشد برای بعد از دستور و حالا باید وارد دستور بشویم از مجلس رأی می‌گیریم هرطور مجلس رأی داد عمل می‌شود آقایانی که با ورود در دستور موافقند قیام فرمایند (اکثر نمایندگان – قیام نمودند) تصویب شد

طرح برنامه دولت آقای ‌رزم‌آرا نخست‌وزیر

ویرایش

رئیس – برنامه دولت مطرح است آقای دکتر بقائی بفرمایید

دکتر بقائی - آقایان نمایندگان محترم: تظاهر شدیدی که از طرف ما نمایندگان جبهه ملی طی جلسه سه شنبه ششم تیر ماه یعنی از اولین لحظه‌ای که حکومت تحمیلی جدید در ساخت مجلس شورای ملی و خانه ملت ایران رخنه کرد به عنوان مخالفت به بروز پیوست مظهر و نموداری از مخالفت باطنی و حسی و قلبی ملت ایران با این دولت نظامی و حکومت غیرقانونی بود طرز مخالفت ما بنحوی که در آن جلسه انجام شد هیچگونه منطقی جز منطق دل و احساسات ملت ایران نداشت و نشان داد که ملت ایران از صمیم قلب با هر گونه حکومت مطلقه مخالف است اگر آن مخالفت به صورت ابراز احساسات مخالف انجام شد برای این بود که ما آنچه از طریق اصولی و پارلمانی و خارج و داخل مجلس ممکن بود از لحاظ جلوگیری اجرای نقشه کنونی بعمل بیاوریم کردیم نطقهای اصولی و مستدل ما درمجلس و مقالات روزنامه‌های وابسته به جبهه ملی شاهد این موضوع می‌باشد لیکن امروز که بر خلاف افکار و احساسات عمومی مردم ایران و برخلاف مصلحت مملکت و بر خلاف کلیه اصول پارلمانی سکوت اکثریت مجلس اجازه داده‌است که این دولت به ریاست تیمسار سپهبد ‌رزم‌آرا رئیس سابق ارتش ستاد ارتش با آن همه سوابق قانون‌شکنی و آزادی‌کشی وضد عدالت و با ماسک زره عدالتخواهی و احترام به آزادی و قانون‌پرستی قدم جسارت درمجلس شورای ملی بگذارد و برنامه خود را مطرح نماید امروز مخالفت ما با برنامه روی اصول منطق واستدلال واسناد ومدارک مثبته ومحققه می‌باشد لذا ازمقام ریاست مجلس شورای ملی وازمقام نمایندگان محترم تقاضا داریم اجازه بفرمایند بیانات وانتقادات واعتراضات ما درمحیطی آرام وبارعایت احترام اقلیت انجام گردد ودرحفظ ورعایت انتظامات مجلس جنبه رعایت بیطرفی کامل اتخاذ گردد ازتماشاچیان وارباب جرائد ه مدوستانه وصمیمانه تقاضادارم ازاحساسات له وعلیه نسبت به دولت ومجلس واقلیت واکثریت جداً خودداری فرمایند (نمایندگان – صحیح است) تا این لحظات خطیری که سرنوشت مملکت ما سیر می‌کند دچارتشنجات نامطلوب نگردد اینک وارد اصل مطلب یعنی اعتراض (مکی – مأموریت مأمورین کارآگاهی ورکن دوم ستاد را فراموش کرده‌اید) آنها اگر مأموریت داشته باشند که مجبورندفعلاً وارد اصل مطلب یعنیاعتراض اصولی وقانونی به تشکیل دولت و نخست‌وزیری جناب آقای ‌رزم‌آرا وبرنامه ایشان می‌شویم وبنای سخن را برپایه اصل نزاکت وادب کامل قرار می‌دهیم تا نگویند که مادنبال ماجرا می‌رویم وقصد ما کارشکنی می‌باشد مبارزه ما اصولی ومنطقی است وهیچگونه غرضی جزصلاح ملک وملت وسعادت آتیه نسلهای ایرانی درپیش نداریم آقایان نمایندگان محترم کسانیکه ازشما دردوره پانزدهم دراینمجلس تشریف داشتند به خوبی اطلاع دارند و به خاطر دارند که اساس استیضاح من ازدولت آقای ساعد برای اعتراض و به منظور جلوگیری ازهمین مصیبتی بود که الان به این مملکت واردشده واین صندلیهای جلو مجلس را اشغال کرده‌است بنده برای اینکه به طول وتفصیل نپردازم فقط یک صفحه از آن استیضاح آن روز خودم را که نتیجه مقدماتی بود به عرض میرسانم این از متن کتاب است که می‌خوانم آقایان محترم رفتیم یک حکومت دیکتاتوری در حال تکوین است این صحبت روز ۳ شنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۳۲۸ است و ما امروز درهشتم تیرماه ۱۳۲۹ هستیم یک سال و۴ ماه ازتاریخی که این عرایض پشت این تریبون گفت هشده گذشته و می‌بینید که چطور پیش‌بینی‌های من جامه عمل پوشیده‌است گفتم یک حکومت دیکتاتوری در حال تکوین است علائم وآثار اولیه آن الان مشهود است و غیر قابل انکار اگر کسی الان منکر آن بشود مثل اینست که منکر وجود و روشنایی روز گردیده باشد ولی من ازاینجا به آنانی که چنین خیالاتی در سر می‌پرورانند و چنین آرزوهایی دارند خبر می‌دهم که عاقبتشان نظیر عاقبت سایر دیکتاتورهایی خواهدبود که تاریخ اسمشان را ثبت کرده از قیصر رم گرفته تا ناپلئون و از ناپلئون گرفته تا هیتلر و موسولینی و غیره من برای عاقبت دیکتاتور و یا دیکتاتوری‌های خودمان بیمناک نیستم خودشان می‌دانند چه می‌کنند و حتماً مانند سایر دیکتاتورها خود را از دیگران ممتاز تصور می‌کنند ولی من دلم به حال ملت ایران می‌سوزد که بعد از نابودی این دیکتاتورها باید کفاره گناهان آنها را بدهد به حال ملت ایران، این ملت بیچاره و صبور و پرطاقت و زیاد نجیب می‌سوزد که باید با ذلت وبدبختی خو دوبارنج وعرق جبین خود وبازحمت ومشقت خود حس خود خواهی وخود پرستی وقدرت طلبی وخلاصه تمام تمایلات وشهوات دیکتاتور و ایادی و ریزه خواران خوان نعمت او را ارضاء کند و بعد که دیکتاتور به همان سرنوشتی دچار شد که همه دیکتاتورها گرفتار شدند، غرامت آن راهم باید ملت ایران بپردازد. دیکتاتورها به ملت رحم نمی‌کنند و فشاری که وارد می‌آورند نتایج آتی که باید برای ملت تحصیل نمایند توجه نمی‌کنند. دیکتاتور به خودش به بستگان خودش رحم نمی‌کند، آنوقت چطور می‌خواهید به مردم رحم کند؟ دیکتاتور اینطور است وهمیشه اینطوربوده وتا آخر تاریخ دنیا هم همینطور خواهدبود. ممکن است دیکتاتوری پیدا شود که حسن نیت داشته باشد، ممکنست وطن‌پرست باشد. ممکنست واقعاً ذلت و بدبختی مردم محرک اولیه‌اش برای استقرار حکومت متمرکز مستبدانه باشد، ولی، ولی حکومت یک نفر هرقدر هم که آ یک نفر به فرض محال یک طینت و عالی فطرت و نوع دوست باشد، بالاخره منجر به حکومت یک باند و یک دسته بله بله گو، یک دسته (خاطر مبارک آسوده باشد) گو، یک دسته غارتگر و چپاولگری می‌شود، آنها را دیده‌ایم، شما آقایان هم دیده‌اید و هر کس که تاریخ خوانده باشد می‌داند، این تحول غیرقابل اجتناب است آقایان توجه داشته باشید، این صحبت‌ها مال ۱۶ ماه پیش است، راه موفقیت هیتلر را سرمایه‌داران امریکایی‌ها وانگلیسی هموار کردند برای جلوگیری از کمونیسم. و بعد همان سرمایه‌داران با کمونیست‌ها همدست شدند و سر هیتلر را کوبیدند. نه تنها هیتلر با این ترتیب موفق نشد. بلکه تمام دیکتاتورها به دست همانهایی که علم شده بودند لگدکوب شدند و برای همین است که دیکتاتورهای عاقبت اندیش.... و من این جمله را اضافه می‌کنم که تیمسار ‌رزم‌آرا یکی از مردان بسیار باهوش و بسیار عاقبت اندیش است (صحیح است) و برای همین است که دیکتاتوری‌های عاقبت اندیش اول کاری که می‌کنند، آن پله هایی که سبب شده‌اند که اینها به اوج عظمت برسند، آن پله‌ها را صاف و نابود می‌کنند (مکی –انشاء الله) دنیای امروز دیکتاتوری نمی‌پسندد (صحیح است) نمی‌تواند قبول کند که یک عده معدودی خودراپشت سریک نفرمخفی نموده و خون ملتی را بمکند و به آن ملت افاده بفروشند و وطن‌پرستی را انحصار خود بدانند (صحیح است) و هر مخالفی را به بهانه مصالح عالیه مملکتی، وطنی، به افتخار نیاکان که البته در انحصار آنهاست خفه کنند، هیچکس نمی‌تواند از دیکتاتوری دفاع کند، آن دیکتاتوری در اینجا به فرمایش خودشان برای حفظ منافع و مصالح عالیه مملکت و ملت خودشان برپا نموده باشند. خودشان مقصود انگلستان است، مقصود نفت است، برای چند صباحی چشم می‌پوشند، بلی همان‌هایی که خبر رادیوی خودشان را تکذیب نکردند. می‌دانید خبرمربوط به مجلس مؤسسان و مذاکرات بوین و نوری اسفندیاری بود که را دید لندن گفت و تکذیب نکرد و بعد از شش ماه در مملکت ما عملی شد. در حالی که دولت ما تکذیب کرد بعد از مدتی که چشم پوشیدند و گفتند انشاءالله گربه ‌است، همانها ناگزیر خواهند شد در برابر افکارعمومی دنیا که این دیکتاتوری را برای خدمت بخودشان ایجاد شده بود، از بین برود. آقایان این کار شده و باز هم خواهدشد و اکنون این پیش‌بینی ۱ ماه پیش من هم عملی شده: کسانی که می‌خواهند شاه محبوب ما، شاهنشاه مهرپرور، شاهنشاه محبوب ما را به اسم مصالح عالیه کشور که همواره با مصالح عالیه خودشان تطبیق می‌کند، وادارکنند که از راه دموکراسی خویش منحرف شوند، اینها به قدری بخود بیایند، گفتم دنیا دیگرنمی پسندد و می‌پذیرد که کسی همه چیز داشته باشد و کمترین قیمتی برای دیگران، برای ستمکشان و بدبختان و تیره‌روزان قائل نشود، این صفحه را من ازمتن استیضاح پارسال به عرض آقایان رساندم. آقایانی که در این مجلس تشریف داشتند بخاطردارند که از پشت همین صندلی آقای ساعد به من گفت: این حرفها برای تو گران تمام خواهد شد و گران هم تمام شد. ولی خدا نخواست به آن گرانی که آنها تصمیم گرفته بودند تمام شود. بخواست خداوند وبه پشتیبانی ملت رشید وفداکار تهران، ما ودوستان ما موفق شدیم پس از دو مبارزه انتخاباتی به این مجلس بیاییم و به شکرانه این نعمتی که خدا به ما ارزانی داشته وبشکرانه محبت وپشتیبانی که مردم تهران ازما کردند ماباید تا آخرین نفس ازآزادی دفاع کنیم آقایان این عرائض امروز من ودوستان مرا به خاطر بسپارید. یکعده الان می‌دانند که منافع شان تأمین شده ومی‌شود وچیز دیگری نمی‌خواهند یکعده دیگر دراشتباه هستند وهمان حرفهائی که دربعضی روزنامه‌ها نوشته می‌شود، باور می‌کنند. ولی همه شماها خواهش می‌کنم این کلمات وعرایض مرا بخاطر بسپارید تا آن روزی که دیگر ما نبودیم و شما هم در شرف نابودی بودید بیاد خودتان بیاورید. ممکنست سانحه کرده و زد خورد قوای کمونیست وقوای تحت الحمایه امریکا که ازیک دوروزبه اینطرف جراین دارد جهانی کمونیست وقوای تحت الحمایه امریکا که ازیکی دوروزبه اینطرف جریان دارد وصورت مسأله جهانی به خود گرفته‌است دوبلوک جهانی کمونیست وغیرکمونیست را مقابل هم قرار داده ومنجر به جنگ جهانی سوم بشود. ممکنست ما دچار زلزله‌های عظیم و بلاهای بزرگ آسمانی بشویم، لیکن این همه دلیل نمی‌شود که ما ازشارع مقدس حق و حقیقت شاهراه مستقیم حکومت ملی وآزادس سیاسی که در آن رفاه ضعفا و سعادت هیأت اجتماع می‌باشد، منحرف شویم ما برای این هدف و این مقصود بزرگ در آستان ملت ایران به قرآن کریم قسم خورده‌ایم صرفنظر از مقتضیاتی که این دولت را بوجود آورده‌است، این دولت دولتی است غیر قانونی و غیرپارلمانی. دولتی است که طلیعه حکومت مطلقه و استبداد را در مقابل انظار ملت ایران مجسم می‌سازد چند سطر از یکی از روزنامه‌های جبهه ملی، روزنامه کشور راجع به جریان اوضاع این دو روزنامه‌های جبهه ملی، روزنامه کشور راجع به جریان این دو روزه را به عرض آقایان میرسانم:در ظرف دو روزی که از عمر کابینه جدید می‌گذرد اعمالی که صورت گرفته شبیه به کودتای سفیدی است و انتصاباتی که به عمل آمده میرساند که یک افراد لایقتر و مورد اعتماد تری جای مسئولین سابق را نگرفته و حتی پاره‌ای از انتصابات برخلاف افکارعمومی بوده‌است و به احساسات مردم هیچگونه ترتیب اثری داده نشده. این کابینه که نخست‌وزیر آن را کابینه کار و عمل خوانده از قماش همان کابینه‌هایی است که بارها آمده و رفته‌اند، با این تفاوت که رئیس‌الوزرا نظامی در رأس آن قراردارد با مشاهده انتصابات جدید حتی مشهود می‌گردد که رئیس دولت دارای یک دسته زبده و افرادی که هم آهنگی و وحدت نظرداشته باشند نیست و با تمام اصرار نخست‌وزیر نظامی به این که کابینه او قانون اساسی و دموکراسی را حفظ خواهد کرد پاره‌ای انتصابات خلاف این اظهارات را نشان می‌دهد و مثل اینست که با افکار مردم سرستیزه و جدالی هست و این جمله را هم تأیید می‌کند، مگرنه در مورد شخصی که در موقع تبعید غیرقانونی حضرت آیت‌الله کاشانی احساسات و عواطف دینداران و آزادیخواهان را جریحه دار ساخته چه اصراری است که اکنون دارای یک پست مهمی شود و در وقتی که این پیشوای روحانی بزرگ تنبیه تبعید کننده خود را ازمجلس شورای ملی به نام حفظ مشروطیت و حقوق اجتماعی می‌خواهد، مقام بهتر و بالاتری به او بدهند آقایان اگرمراجعه به اخبار روزنامه‌ها و انتصابات جدیدی که به عمل آمده‌است بکنند صحت نوشته این روزنامه کاملاً برای ایشان آشکار خواهد شد. همین شهربانی را که در این مثال زده‌اند رئیس شهربانی همان کسی است که نصف شب ریخت به خانه کاشانی و این پیرمرد محترم را با آن اهانتها و وضعی که همه اطلاع داریم به نظمیه بردند (مکی – به دژبانی بردند) و با آن ترتیبی که می‌دانید تبعیدش کردند و آن وقت معاون شهربانی همان کسی است که صفحات روزنامه‌ها مداخلات او را که به دستور و امر همین جناب آقای نخست‌وزیر صورت می‌گرفت یعنی آن آقای سرتیپ‌زاده همان شخصی را که ناگزیر شدند از شهربانی بعد از آن افتضاحات دورکنند دوباره به شهربانی برگرداندند با یک پست بهتری (اعظم زنگنه و غضنفری – سرتیپ دفتری بسیارمرد شریفی است) این فقط و فقط برای اینست که افکار مردم را تهییج کنند و نقشه‌های لازم را به موقع اجرابگذارند ما نمی‌گوییم که آقای نخست‌وزیر رکن دوم ستاد ارتش را یک لانه عقرب و کژدم برای جاسوسی مدام این مملکت کرده‌اند، ما نمی‌گوییم که توطئه قتل مسعود با اطلاع ایشان بوده‌است، ما نمی‌گوییم که در پانزدهمین بهمن خیلی چیزها کشف نشد، ما نمی‌گوییم که درمورد قتل دهقان تلاش‌های زیادی برای انحراف پرونده وجود دارد، ما کار به این نداریم که همان شب انتصاب ایشان، دادستان تهران عوض می‌شود و دیوان کشور را تحت نظر خود می‌گیرند و رئیس شهربانی همان شخص معلوم‌الحال را معین می‌کنند برای اینکه راههایی را که حقیقت قتل دهقان را ممکن بود کشف بکند بهم بریزند و یک پرونده جعلی نظیر پرونده محمد مسعود بسازند، اما اینها را نمی گوییم به سابقه کاری نداریم ولی از لحاظ وظیفه ملی ناگزیریم اعلام کنیم که روز دوشنبه گذشته ساعت پنج بعد از ظهر زنجیر اسارت و بندگی به نمایندگان ملت و افسوس به قانون اساسی هم سرایت خواهد کرد همان قانون اساسی که منشور آزادی سیاسی و ضامن رژیم حکومت مشروطه ملی می‌باشد. جناب آقای حاجیعلی ‌رزم‌آرا نخست‌وزیر امروز و رئیس سابق ستاد ارتش به وسیله سیاست انگلیس صریحتر بگویم سیاست شرکت فخیمه نفت برای نخست‌وزیری این مملکت تهیه شده بود و امروز ظاهراً به اتکای محافل سیاسی امریکا و برخلاف افکارعمومی به ملت ایران تحمیل شده‌است و قدر مسلم اینست که سیاستهای خارجی ایشان را برای مصالح ایران با این تردستی و سماجت تهیه نکرده و به زمامداری نرسانده‌اند قدر متیقن اینست که جناب نخست‌وزیر فعلی در طی طریق ناگزیرند نظریات و دستورات سیاست بیگانه را اگر چه برخلاف مصالح حقیقی مملکت و برضد سعادت ملت ایران باشد انجام دهند یکی از نمایندگان – خدا نکند) (دکتر طبا- آقای دکتر نگویید این حرفها را، رئیس‌الوزرای مملکت هستند) آقای دکتر طبا شما خواهید دید اینها را گوش بدهید و بعد هم جواب بدهید. این حرفها باید در تاریخ ثبت شود (زنگ رئیس) یکساعت وقت بدهید تا من بگویم.

رئیس - مطالبی را که برای مجلس موهن است شما نباید بگویید – اینجا مجلس شورای ملی ایرانست مرکز حکومت ملی ایران است نباید چیزهایی را بگویید که به ضرر شرافت ملت ایران است.

دکتربقائی – کدام شرافت ملی آقای رئیس؟

رئیس – سرنوشت دولت به دست این عده‌ای است که اینجا نشسته‌است. نگویید این حرفها را. یک ورقه عدم اعتماد اگربدهند کسی نمی‌تواند اینجا بماند شما نباید حکومت ملی ایران را متزلزل کنید (مکی- آقای رئیس شما که وقت ایشان را دارید می‌گیرید) من وقت ایشان را نمی گیرم اگرپنج‌دقیقه از وقت ایشان را بگیرم ده دقیقه وقت به ایشان می‌دهم.

دکتر بقائی - یکی از اشخاص که در این مملکت سابقه‌اش برهمه مکشوف است و یک پست مهم دولتی دارد و از رکن دوم ستاد و شهربانی هم حقوق می‌گیرد و جزو حامیان تیمسار سپهبد ‌رزم‌آرا است این افتخار برای خاندان ایشان است که شاهنده‌ها و سرهنگ یمینیها حامی ایشانند. در روزنامه‌اش یک آیینه‌ای نوشته‌است که بنده می‌دهم خودتان قرائت بفرمایید (روزنامه را تقدیم مقام ریاست نمودند)

رئیس - بنده خوانده‌ام آقا، تعقیب قانونی کردم، کرامت نفس من این است که تعقیب قانونی کنم و به آقای دادستان هم نوشته‌ام که اگر حق با او نبود مجازاتش کنند.

دکتربقائی - آقای رئیس باورتان می‌شود تعقیبش کنند خواهید دید این شخص در این مملکت وزیرخواهد شد

رئیس - خواهید دید او را تعقیب می‌کنند. نظر شخصی با کسی ندارم آن قاضی که مرا محکوم کرده‌است الان بهترین دوست من است، شما پسر بهترین من هستید از اظهاراتی که در جلسه قبل نیست کردید یقین دارم روح پدرشما با غیظ به شما نگاه و از شما ناراضی است.

دکتر بقائی – در اینجا یک سال و نیم پیش برای سردارفاخر من مطالبی را اینجا گفتم و گفتم این شخصی که برخلاف تمام موازین قانونی رتبه به او داده شد با آن سابقه مجلس تصدیق کرد مرام آن اشتراکی است این شخص را حالا کردند معاون نخست‌وزیرشد بعد دیدند خیلی افتضاح است، اربابان بهشان که این را برش دار، بعد بیاور توی کابینه وزیر دادگستری بشود. حالا عجله نداشته باشید همه ما می‌دانیم به روزنامه‌ها مراجعه کنید آقای سرهنگ مهتدی ابتدا برای معاونت نخست‌وزیری گرفته شده بودند، در روزنامه‌ها نوشته شد و دولا لبش را تو گذاشته‌اند دیدند که خیلی افتضاح بود و اینها خیلی زیاداست آقای رئیس، خیلی فرصت نیست شما به این کابینه نگاه کنید جز یک عده خیلی معدودی از اینها....(محمد علی مسعودی – آخر اینها اکثرشان آقای دکتر به شرافت و درستی معروفند) تک تک شان بیایند پشت این تریبون و بگویند پرونده ندارند تا من بگویم (محمدعلی مسعودی –آقای دکتر جزایری چه فایده‌ای دارد؟) من فرصت ندارم، دزدی فقط مال و منال و بیت‌المال نیست، بلکه بزرگترین تعدی به حقوق اساسی و حقوق معنوی مردم است دست‌اندازی به حیثیت و شرافت هیأت اجتماع است. اکثریت اعضای این کابینه یا دزد بیت‌المالند (همهمه نمایندگان) یا دزد حقوق مردم


دکتر بقائی – آقای شهردار تهران با آن پرونده‌های دیوان کیفر، شما دیگر حرف نزنید (پیراسته- دیگرحرف نزن) شما افتخار کنید که قتل مسعود را لوث نمایید. آقایان بدانند که پشتیبان نخست‌وزیر مصلح دادستان پرونده مسعود و ابتهاج شهردار تهرانست (همهمه شدید نمایندگان – زنگ رئیس) (ابتهاج – فضولی موقوف) دیگر چیزی نمی‌گویم.

رئیس – نباید شلوغ کرد آقایان، نظم جلسه را رعایت کنید

دکتر بقائی – شما ۱۰ تا پرونده دارید، این پرونده‌ها را کی درست کرده؟ شهردار سابق تهران به من می‌گوید فضولی نکن، من افتخارمی‌کنم ابتهاج شهردار سابق تهران بمن می‌گوید فضولی موقوف من افتخار می‌کنم ابتهاج شهردارسابق تهران پشتیبان ‌رزم‌آرا است (ابتهاج – من نوکر شوروی نیستیم) (دکترشایگان – نوکر انگلستان است) (خنده نمایندگان) نوکری تمام بیگانگان مایه ننگ است تنها نوکری شوروی ننگ نیست هرکس نوکر هر بیگانه‌ای باشد ننگ است (صحیح است) بله آقای دوهرعضو درجه سوم سفارت امریکا برای نخست‌وزیری این شخص پادویی می‌کرد (یکی از نمایندگان – کی این حرف را می‌گوید؟) من خودم، خودم ملاقاتش کردم خودش از من وقت خواست و با من آمد صحبت کرد نمی‌خواهم این حرفها را من بگویم، آقایان من یکسال و نیم پیش گفتم نمی‌خواستم حالا پشت این تریبون تکرارمی‌کنم نمی‌خواستم افشا کنم پشت این تریبون، نمی‌خواستم بگویم که بین انگلیس و امریکا توافق نظر حاصل شده‌است که سیاست انگلیس در خاور دور تابع سیاست امریکا باشد و در عوض سیاست امریکا در خاورمیانه تابع سیاست انگلستان باشد هر کاری که می‌خواستند بکنند. برای من شرم‌آور است این حرفها را بزنم ولی شما مرا مجبور کردید آقایان بگذارید من بقیه صحبتها بکنم نگذارید بقیه چیزهایی که به صلاح نیست، پشت این تریبون گفته بشود ابتهاج که خانواده‌اش نوکر انگلستان است حق ندارد به پسر میرزا شهاب کرمانی توهین کند، حق ندارد بگوید فضولی نکن، این دزد که برادرش بانک ملی را تیول خود کرده‌است (ابتهاج – خدمت او در بانک ملی اسباب افتخار اوست) خانواده‌اش نوکر انگلیس است نباید این حرف را به من بزند، من نمی‌توانم تحمل کنم که یک دزد مسلم این حرفها را به من بزند (ابتهاج – خاک برسرت) (مکی – دزد مارکدار انگلستان حق ندارد به دکتر بقائی توهین کند) (زنگ رئیس) (ابتهاج – آقای رئیس ملاحظه بفرمایید) (‌رئیس – شما از ماده ۹۰ استفاده کنید) من افتخار می‌کنم که ابتهاج شهردار سابق تهران این نسبتها را به من بدهد. (همهمه نمایندگان)

رئیس – آقایان اینقدر شلوغ نکنید، هیچ رعایت نظم مجلس را نمی کنید ماده ۱۰۰ قرائت می‌شود. (ماده ۱۰۰ به شرح زیربوسیله آقای صدرزاده (منشی) قرائت شد)

ماده ۱۰۰ – توبیخ مؤکد در موارد ذیل به عمل خواهد آمد:

۱- اگر نماینده‌ای پس ازتوبیخ عادی در همان جلسه مجدداً از دایره نظم خارج شود.
۲- اگر نماینده‌ای به یک یا چند نفر از وزراء و معاونین توهین یا آنان را تهدید نماید.

رئیس – آقای دکتر بقائی بیاناتتان را بکنید ولی توهین نکنید.

مکی – توهین به دکتر بقائی نکند تا توهین نکنند

رئیس - ساکت باشید آقا (زنگ رئیس)

مکی – کسی که بابایش را آتش زدند حق ندارد توهین کند، کسی که پدرش را در بندرپهلوی آتش زدند حق ندارد به دکتر بقائی توهین کند (زنگ رئیس)

دکتر بقائی – بعد از ۱۶ ماه، این کلمه توهین به گوش من خورد ما با این کلمه سوابق زیادی داریم خوشبختانه حضار آنچه را من گفتم شنیدند آنچه را هم که سایرین گفتند شنیدند و می‌شنوند ولی برای ثبت در تاریخ عرض می‌کنم که جناب آقای ابتهاج شهردار سابق تهران کاندید بندرپهلوی و نماینده لاهیجان برادر جناب آقای ابتهاج مدیرکل بانک ملی ایران به بنده فرمودند بی‌شرف و من افتخار می‌کنم که این نسبت را ایشان به من دادند.

رئیس – آنهم بیمورد بوده و هیچ نماینده‌ای به نماینده‌ای نمی‌تواند توهین بکند و هیچ نماینده‌ای نمی‌تواند به وزیر یا معاون وزیر توهین بکند.

دکتر بقائی – ما آقا پیه‌اش را به تنمان مالیده‌ایم اینها چیزی نیست، ما از این بالاترهایش را انتظار داریم اینها که چیزی نیست من افتخار می‌کنم. برای خانواده من و دوستان منهم افتخار خواهد بود که آقا ابتهاج رئیس سابق شهرداری تهران به من می‌فرمایند بی‌شرف افتخارمی‌کنم آقایان من در آستان ملت ایران فریادمی‌زنم که این دولت ساخته و پرداخته عمال شرکت نفت و سفارت امریکاست من یقین دارم که افکار عمومی ملت آزادیخواه و شریف امریکا که پیشوا و ضامن تمدن و آزادی جهان است به هیچوجه من‌الوجوه به چنین سیاست‌های آزادی‌کش و اسارت و رقیت سیاستمداران خودشان رضایت نمی‌دهد و نخواهد داد و از هم اکنون پیش‌بینی می‌کنم که همین افکار عمومی مردم امریکا از این جریان دلخراش مملکت ما آگاه شود سیاستمداران خود را شنائت و ملامت خواهد کرد ولی از این جمله‌ای که به شما عرض کردم تعجب نکنید افکارعمومی امریکا از این سیاست‌بازی‌های عمال درجه سوم خود که در آنجا رخنه کرده‌اند بی‌اطلاع است شما گول آنچه را که در رادیوی امریکا می‌گویند نخورید به رادیوی انگلستان گوش کنید و ببینید چه روزهای خوشی برای شما پیش‌بینی می‌کنند الان یکی از آقایان طرفدار دولت می‌گفتند که این آقای ‌رزم‌آرا را تا حالا که نخست‌وزیر نبوده و کاری نکرده شما چرا قصاص قبل از جنایت می‌کنید گویا آقای امامی بودند من این را قبول می‌کنم ولی می‌پرسم آیا من می‌توانم بهتر سپهبد ‌رزم‌آرا را بشناسم یا مخبر رویتر که دو صفحه تلگراف می‌کند و وعده می‌دهد که دوران جدید تاریخ ایران آغاز شده‌است اگر من بگویم که این مملکت را به فنا خواهد برد من قصاص قبل از جنایت کرده‌ام ولی وقتی که رادیو لندن اظهار امیدواری برای آتیه ما می‌کند آن قصاص قبل از جنایت نکرده‌است خوب اگر من اطلاع ندارم که نخست‌وزیری ایشان چگونه خواهد بود این جاسوس و مخبر رویتر با رادیوی لندن از کجا خبردارد؟ این را سؤال می‌کنم اگر جواب به این دادید هر چه می‌خواهید بگویید، آنها از کجا خبردارند؟ ایشان که نخست‌وزیر نبودند من که یکسال و نیم پیش پیش‌بینی کردم که سیاست انگلستان ایشان را در اینجا خواهد نشاند من قصاص قبل از جنایت کرده‌ام ولی رادیو لندن که می‌گوید ایشان ایران را بهشت برین خواهند کرد، دوران جدید تاریخ ایران آغاز می‌شود، چه می‌شود، چه می‌شود قصاص قبل از جنایت نکرده‌است (محمودی – کفایتشان را در سایر مقامات دیده‌اند آقا) بنده هم پرونده‌سازی ایشان را دیده‌ام می‌دانم (خنده نمایندگان) در هر صورت صحبت در این بود که عرض کردم وقتی افکار عمومی امریکا از این امر مطلع شود آن وقت اوضاع طور دیگر خواهد شد عرض کردم خدمت آقایان که گول حرف‌های صدای آمریکا را نخورید صدای آمریکا را برای ما پخش می‌کنند برای خودشان از این خبرها نیست اینها با تمام تظاهر به آزادی و تمام این چیزهایی که هست سیاستمدار نشان با کمال دقت اخباری که ممکن است برخلاف سیاستشان باشد انتشارش را در امریکا جلوگیری می‌کنند یک نمونه کوچک می‌دانید در این مملکت در چند ماه پیش هژیر را کشتند قاتل هم دستگیر شد یک عده‌ای هم به عنوان شریک جرم قاتل یعنی من، حائری‌زاده، مکی، آزاد به عنوان شرکت در توطئه قتل هژیر دستگیر شدیم و پیشوای ما یعنی آقای دکتر مصدق را تبعید کردند این البته برای آقایانی که مشغول زد و بندهای خصوصی بودند خبر مهمی نبود ما رفتیم به حبس ولی دنیای متمدن خیلی از یک چنین چیزی متأثر می‌شوند که چهار نفر وکلای اقلیت یک دوره‌ای را با تنها فرد مجاهدی که از بیرون به اینها کمک کرده بود و مانع یک خیانت بزرگی شده بودند اینها را به جرم قتل بگیرند حبس کنند این یک خبری است که اگرما با کمال خونسردی می‌شنویم در دنیای متمدن پشت همه از این خبرمی‌لرزد این خبر در تمام روزنامه‌های اروپا منعکس شد سویس، فرانسه، دانمارک، سوئد، هلند حتی انگلستان، ایتالیا تمام این جاها در بعضی از روزنامه‌ها هم اظهار نظریاتی شد اما در روزنامه‌های امریکا حالا من تمام روزنامه‌های امریکا را نمی توانم بگویم چون از همه آنها خبرندارم ولی روزنامه‌های درجه اول امریکا یعنی روزنامه‌هایی که خواننده زیاد دارد، تیراژ زیاد دارد روزنامه‌هایی که در سال میلیونها دلار خرج می‌کنند که اخبار جالب توجه را از گوشه و کنار دنیا جمع‌آوری کنند در این روزنامه‌ها یک کلمه منعکس نشد این مسئله را خواهش می‌کنم آقایان توجه بکنید یک کلمه منعکس نشد حتی در روزنامه‌های انگلستان منعکس شد ولی در امریکا نشد. این برای آن بود که سیاستمداران امریکایی سانسور شدیدی جلوی افکارعمومی امریکا گذاشته‌اند و نمی خواهند از کثافت‌کاری‌های خود مردم خبردار باشند چون ملت امریکا، ملت انگلیس و ملت فرانسه اینها خودشان یک ملت آزاده‌ای هستند ولی این کثافت‌کاری‌های سیاستمدارانشان می‌باشد به این جهت عرض کردم وقتی افکار عمومی امریکا متوجه این سیاست آزادی‌کشی که به دست عمال درجه سوم سفارت انگلیس صورت گرفت مطلع بشود خیلی می‌ترسند ما نمی‌گوییم جناب آقای حاج علی ‌رزم‌آرا رئیس سابق ستاد ارتش عنصر خوبی است یا عنصر بدی است ما می‌گوییم این دولت دولت قانونی نیست دولت رژیم پارلمانی نیست این دولت دولت تحمیلی است این دولت به شاه مملکت تحمیل می‌شود به مجلس سنا تحمیل می‌شود و به ملت ایران تحمیل شده‌است این دولت تحمیلی است زیرا متضاد و متنافر با افکار و آرا و احساسات عمومی ملت ایران است این دولت به شاه مملکت تحمیل شده‌است زیرا شاهنشاه محبوب ما متأسفانه مانند آهوی معصومی اسیر چنگال و پنجه‌های قهار سیاست‌های بیگانه‌است همانطور که فرمان ریاست وزرایی جناب اشرف سردار سپه را از احمد شاه گرفتند و در تاریخ ثبت شد و نتیجه‌اش را هم دیدیم و می بینیم همانطور هم فرمان ریاست جناب اشرف آقای ‌رزم‌آرا را از اعلیحضرت همایونی گرفتند.(تیمورتاش – آقا این حرفها چیست به چه دلیل میفرمایید؟) ثابت می‌کنم اجازه بفرمایید من ثابت می‌کنم آقای منصور در سه جلسه قبل در اینجا وزیر معرفی کرده و در دو جلسه قبل آمادگی خودش را برای جواب استیضاح گفت این را که همه شاهد بودید اینها که دروغ نیست روز استیضاح معین شد صبح استیضاح معین شد صبح دوشنبه گذشته آقای منصور به دربار شرفیاب شدند تمام قرائن و امارات نشان می‌دهد که آقای منصور خیال زمامداری داشت والا کسی که می‌خواهد فردا برود امروز وزیرمعرفی نمی‌کند و تاریخ استیضاح را معلوم نمی‌کند اینها تمام دلیل بر این است که ایشان می‌خواستند بمانند دوستان ایشان لابد به خود شما مراجعه می‌کردند برای اینکه رأی برایشان درست بکنند و ایشان بمانند وزرای ایشان صبح دوشنبه اطلاع نداشتند مقارن ظهر روز دوشنبه پنج دقیقه قبل از ظهر یا بعد از ظهریک شخصی که رفته بود آقای دکتر سجادی را ملاقات کند توی راهرو وزارت دارایی وقتی که بیرون می‌آمدند به ایشان می‌رسد می‌گوید من می‌خواستم شما را ملاقات کنم می‌فرمایند تو همینجا بنشین آقای نخست‌وزیر مرا خواسته الان برمی‌گردم البته او تا یک بعد از ظهر می‌نشیند بعد تلفن می‌کند که دولت ساقط شد آقای منصور ساعت ۱۱ یعنی یک‌ساعت به ظهر در دربار استعفای هیئت دولت خودشان را تقدیم داشتند چطور هیئت دولتی که وزرایش هنوز سرکار هستند و وزرایش تا ظهر خبر ندارند به میل خود استعفا داده ساعت ۱۱ ایشان از طرف هیئت دولت استعفا دادند این استعفا را از منصور در دربار به زور گرفتند و امر کردند که امروز بعد از ظهر ‌رزم‌آرا باید رئیس‌الوزرا باشد (دکتر مصدق – منصور معامله هم کرد رفت آنجا گفت من استعفا می‌دهم به شرط اینکه سفارت رم را به من بدهید من به این شرط استعفا می‌دهم چندین دفعه حکیمی رفت با شاه مذاکره کرد بعد تلگراف کردند جم را از رم خواستند آن وقت منصور راضی شد گفت حالا استعفا می‌دهم (نورالدین امامی – جناب رئیس ما که حرفی نداریم ولی بنده هم حق دارم وسط نطق پنج دقیقه گزارش بدهم؟) (خنده نمایندگان) (زنگ رئیس.)

رئیس – آقایان همهمه نکنید آقای دکتر بقائی بیاناتتان را بکنید.

دکتر بقائی - تیمسار سپهبد رزم‌آرا در آتیه نزدیکی از این مجلس تقاضای شش ماه اختیارات تام خواهند کرد و این مجلس هم ممکن است به ایشان بدهد بنده یک ماه پیش متن فرمان نخست‌وزیری رضا شاه فقید را که از طرف احمد شاه صادر شده بود و متن احتمالی فرمان نخست‌وزیری ایشان را ثبت کردم کسانی که روزنامه ما را می‌خوانند لابد دیده‌اند که چطور جور در آمد مخصوصاً می‌خواهم آقایان دقت کنند که آن وقت هم چقدر از آزادیخواهی صحبت شده حالا بنده چند سطر از بیانات مرحوم رضا شاه را که بعد از ریاست وزرایی در مجلس نموده‌اند می‌خوانم: (در نتیجه حسن ظن و احساسات صمیمانه‌ای که از طرف عموم آقایان نمایندگان محترم نسبت به بنده مرحمت شد تشکرات خود را تقدیم می‌دارم از این جمله معلوم می‌شود ایشان بنده می‌گفته‌اند، من نمی‌گفته‌اند (خنده نمایندگان) و چون تصور نمی‌کنم که دیگر برای پیشرفت امور و بذل مساعی مانع و رادعی موجودباشد موقع را مغتنم شمرده خاطر آقایان نمایندگان محترم را به اوضاع نامطلوب و وخیم کنونی مملکت متوجه می‌سازم و مستحضر می‌دارم که نیات و مقاصد بنده از بدو امر و در تمام دوره زمامداری خود بیشتر متوجه اصلاح قضایای مملکتی بوده و هیچوقت راضی نشده‌ام که نظریات شخصی را ضمیمه مصالح مملکتی بکنم (نمایندگان صحیح است، صحیح است) (نصرتیان – مردم مازندران از دوره بیست ساله راضی بودند) شما راضی هستید ولی از هم‌ولایتی‌های خودتان بپرسید آنها هم راضی هستند؟ کی راضی است؟ از آن رعایا بپرسید راضی هستند؟ (نصرتیان – بله راضی هستند) آقایان روزنامه‌نویس‌ها یادداشت کنید که آقای نصرتیان گفتند رعایای مازندران همه‌اشان از دوره بیست ساله راضی هستند (مکی – آنهایی که صندوق قاچاق داشتند راضی هستند) (زنگ رئیس) گویا ایشان یک وقت نماینده کرمانشاه بودند حالا از مازندران دفاع می‌کنند (این دنباله همان خطابه‌است مال رضا شاه فقید) زاید می‌دانم که در این موقع وارد گزارشات و جزییات امر بشوم زیرا نتایج عملیات من هر چه بوده و هر چه شده همه را آقایان نمایندگان محترم و عامه اهالی محترم مسبوق می‌باشند (نمایندگان – صحیح است) خدا سلامت بدارد آقای آقا سید یعقوب مرتباً دادمی‌زد می‌گفت صحیح است و بعد هم اولین کسی بود که توی این مجلس گفت: الخیرفی ما وقع آقایان این هم یادتان باشد شما هم آقای نخست‌وزیر یادتان باشد. (زیاده از یک سال است که خاطر بنده را به خود مشغول داشته ولی خاطر ایشان را (اشاره به آقای نخست‌وزیر) تا آنجایی که من اطلاع دارم سه سال است و فوق‌العاده متاسفم که در مدت یک سال انعقاد مجلس شورای ملی و این وضعیت طبیعی مجال پیدا نشد که کارکنان دولت و نمایندگان ملت با وحدت فکرقدم‌های سریعی که لازم است برای وصول به مقصود بردارند و بنده امیدوارم که در این موقع دولت بتواند با استفاده از وحدت نظر مجلس و کمک‌های فکری نمایندگان محترم وارد مرحله سعی و عمل گردد نمایندگان: انشاءالله. حالا هم همانطور است چون اکثریت هست غیر از ما پنج شش نفر رجاله هرزه بقیه همه رای اعتماد خواهندداد (و بالاخره در خاتمه دادن به این فقر اقتصادی این صحبت ۲۰ سال پیش است) و اوضاع صحی و نیز در بسط خطوط و نشر معارف مخصوصاً در بعضی از سرحدات مملکت کسب موفقیت کرده و غیرذلک ملاحظه بفرمایید در آن موقع است حالا مقدمه‌اش را من نخواستم بگویم که یک بلوای نانی بود در تهران آن موقع هم فقر اقتصادی را درست کرده بودند اینها یک چیزی نیست که من امروز پشت این تریبون بیایم بگویم اینها را من یک قسمتش را در یک سال و نیم پیش گفتم، دوستان من گفتند و در روزنامه‌ها نوشته شده‌است اینها را مراجعه کنید تمام اینها در تاریخ باقی خواهد ماند متأسفانه فرصت اینکه وارد برنامه دولت بشوم ندارم ولی سؤال می‌کنم که آیا داشتن برنامه و نقشه منظم تنها شرط موفقیت است! کدامیک ازدولت‌هایی که تا حال آمدند برنامه نداشته‌اند؟ و کدامیک برنامه‌هایشان را اجرا کرده‌اند؟ تهیه برنامه و نقشه کار مشکلی نیست و هر دولتی می‌تواند به کمک متخصصین فنی و خبرگان نقشه و برنامه شسته و رفته‌ای برای خود تهیه نماید همانطور که عرض کردم متأسفانه فرصت نیست که وارد در برنامه بشوم ولی یک نکته را به آقایان عرض می‌کنم که جناب آقای ‌رزم‌آرا برای قسمت عمده این برنامه خودشان که عدم مرکزیت و دسانترالیزاسیون باشد زحمت زیادی کشیده‌اند برای اینکه اگر آقایان به خاطر داشته باشند و اگر به خاطر ندارند ممکن است بنده به خاطرشان بیاورم و مدارک را نشان بدهم که برنامه دسانترا لیزاسیون آنچنان برنامه‌ایست که قبل از شهریور انگلیسی‌ها می‌خواستند در این مملکت اجرابکنند البته تویش یک چیزهای خوب دارد ولی یک چیزهای بسیار بسیار خطرناک هم دارد که هر کس نمی‌تواند دست به چنین برنامه‌ای بزند و من برای برنامه دسانترالیزاسیون بسیارنگران هستم، بنده مدارک کتبی دارم مدارک حسابی دارم که انگلیس‌ها ده سال پیش می‌خواستند دسانترالیزاسیون را در این کشور اجراکنند (دکترمصدق – برنامه کمیسیون سه جانبی را هم بفرمایید) بلی کمیسیون سه جانبی هم...

رئیس - وقت آقای دکتر بقائی تمام شده‌است

مکی – شما هم یک قسمتی از وقت ایشان را گرفتید

رئیس - من حق دارم همیشه حرف بزنم، وقت ایشان تمام شده ولی پنج دقیقه دیگر به ایشان وقت می‌دهم آقای دکتر بقائی بفرمایید

دکتر بقائی - اجرای نقشه و برنامه‌ای ممکن نیست مگر با تأمین استقلال سیاسی و اقتصادی و امکان اصلاحات و رفورم‌های ریشه‌دار و عمیق که آن هم جز از راه حصول اعتماد و اطمینان مردم و افکار عمومی صورت پذیر نمی‌باشد و این اطمینان و اعتماد عامه مردم را جناب آقای ‌رزم‌آرا به هیچ قیمت شما نمی‌توانید تحصیل بکنید برای اینکه مردمی که که می‌بینند سرتیپ دفتری که آن اهانت‌ها را به آیت‌الله کاشانی کرد شب اول نخست‌وزیری شما ایشان رئیس شهربانی شدند، دیگراعتماد به شما نمی‌کنند، شما که اینقدر نقشه‌کش هستید اقلاً یک نفر دیگر را تعیین می‌کردید شما که سرتیپ و سرلشکر کم نداشتید (زنگنه – و غضنفری – سرتیپ دفتری آدم درستی است) ولی آقای آیت‌الله کاشانی را زد و مثل دزد رفت خانه ایشان و آیت‌الله را بیرون برد، به علاوه آیت الله کاشانی در نامه خودشان می‌نویسد این خبیث ملعون دفتری، این نظر آیت‌الله کاشانی پیشوای مذهبی شیعه و نماینده تهران است، دفتری آدم خوبی است؟ جانی است دفتری وقتی که مثل شماها پشتیبانش هستید تکلیفش معلوم است (همهمه نمایندگان)

رئیس – آقایان ساکت باشید بگذارید حرفشان را بزنند

دکتر بقائی – ما منکر تحول و اصلاحات نیستیم ولی می‌بینیم که چرا این تحول و این اصلاحات به دست یک دولت غیرقانونی و غیر پارلمانی انجام می‌گیرد گذشته از آن اصلاحات عمیق و پایه‌دار یا حکومت‌هایی که برخلاف اراده ملت سرکار می‌آیند و مثل آفتاب روشن است که تابع سیاست‌ها و مصالح بیگانه‌اند صورت‌ناپذیرنیست، اصلاحات و تحولات به دست دولتی تحقق پذیر است که متکی به اعتماد و اطمینان و مهر ومحبت عمومی و عامه مردم باشد و اراده و حسن نیت مردم را به خود جلب نماید ولی همانطور که عرض کردم شما نمی‌توانید این اعتماد را جلب کنید و چون برای تحولات و اصلاحات مجبور هستید که به تعهد خود وفاکنید، جایی که اراده ملت پشتیبان شما نباشد مجبورخواهیدشد که اعمال زور کنید، مجبورخواهیدشد که آزادی را از بین ببرید و آن وقت به شما همان رسد که به همه دیکتاتوری‌های دنیا رسیده و می رسد و خواهدرسید آقایلن نمایندگان محترم در آخرین لحظه من از شما استدعا می‌کنم که برای مصالح مملکت ایران برای مصالح آزادی برای مصالح مجلس شورای ملی برای حفظ و صیانت شاهنشاهی که شما همه‌اتان قسم خورده‌اید برای حفظ او و بالاخره برای نفع شخصی آقای ‌رزم‌آرا به ایشان رای اعتماد ندهید بگذارید ایشان بروند یک نظامی باشند و در کار سیاست مداخله نکنند من باز هم تکرارمی کنم که اگر ایشان صرفاً نظامی باشند ممکن است بتوانند یک خدمت‌هایی بکنند ولی وقتی که وارد سیاست شدند با سوابقی که داریم با آنچه که می‌دانیم ناگزیر خواهندبود آزادی را در این مملکت از بین ببرند و به این مملکت خیانت بکنند این عرض بنده را یادداشت کنید و اگر ممکن است استدعای مرا به نام ملت تهران بپذیرید (یک نفراز نمایندگان – ملت تهران نه، ملت ایران) ملت تهران به ما رای داد و در انتخابات که یکی را همین سرتیپ‌زاده نگذاشت و حالا او را دو مرتبه آورده‌اند سرکار با یک کار بهتری.

رئیس – اینجا از آقای آقا سید یعقوب پیرمرد هم شهری بنده اسمی برده شد و اظهاری کردند ممکن است ایشان در روزهای اول در کمال عقیده آن اظهار را می‌کردند و بعد هم اگر جریاناتی بود می‌گفتند (دکتربقائی – من قصد اهانتی به آقا سید یعقوب نداشتم جریان تاریخ را گفتم) آقای آقا سید یعقوب هم با حسن نیت کار می‌کرد و بعد هم دید که وضع دیگری آمده گفت الخیرفی ما وقع. در ابتدای پیدایش حکومت مرحوم رضا شاه طوری بود که خیلی‌ها کمک و پشتیبانی می‌کردند بعد هم خیلی اشخاص کناررفتند از جمله آن کسانی که کنار رفتند خود بنده بودم در دوره نهم در حوزه انتخابیه بنده را خواستند تعیین شوم قبول نکردم و انتخابات آن دوره همین طور تا آخر دوره ماند. حالا هم نمی‌شود به آقای آقا سید یعقوب ایراد گرفت زیرا پیرمرد محترمی است و بعد از چندین سال خدمت بایستی از ایشان دفاع شود (صحیح است)

دکتر بقائی -... من یقین دارم که اکثریت آقایان که رأی موافق به این کابینه خواهند داد یک روزی برسد که در کمال حسن نیت بگویند الخیرفی ماوقع و یقین دارم که حضرت‌عالی هم آقای رئیس دوباره کنارخواهید رفت. بعد از یک سال ونیم اولین پیشگویی بنده صورت وقوع پیدا کرد. (یک نفرازنمایندگان - باید انشاءالله سعی کنیم که مملکت رو به اصلاح برود)

مکی – بنده تقاضای نطق قبل از دستور دارم و نوبت بنده محفوظ است

رئیس – امروز نوبت شما نمی‌رسد هفت دقیقه به آخر وقت مانده و نوبت یک نفر دیگر است پیشنهاد تنفس هم رسیده‌است

کشاورز صدر – پیشنهاد تنفس مقدم است

تیمورتاش – اجازه بفرمایید بنده عرضم را بکنم آقای کشاورز صدر، جناب آقای رئیس بنده حضور آقا عرضی دارم. جناب آقای دکتر بقائی بیاناتی فرمودند که البته مثل همیشه صحبتشان تأثیر کرد بنده می‌خواستم از حضور محترم آقا و هم چنین از ساحت مقدس مجلس اجازه بخواهم که اگر سه ساعت وقت هم تمام شده‌است اجازه بفرمایند که بنده هم جواب‌های ایشان را بدهم و بنده هیچ نطق و خطابه‌ای حاضر نکرده‌ام و اگر به جلسه دیگر بیفتد چه بسا از آن اثری که خودتان می‌دانید بیفتد. اگر اجازه می‌فرمایید که از یک ساعت وقتم استفاده بکنم صحبت می‌کنم.

رئیس - شما می‌توانید هفت دقیقه صحبت کنید بیست دقیقه به آخر وقت مانده و چهل دقیقه دیگرش می‌ماند (بعضی ازنمایندگان – اجازه تنفس بفرمایید) هفت دقیقه وقت باقی است تنفس مورد ندارد اگر بخواهید بایستی مجلس ختم بشود. آقای تیمورتاش بفرمایید. تیمورتاش - قبل از اینکه بیانات مخالف محترم پاسخ عرض کنم از آقایان نمایندگان محترم استدعا دارم از مذاکرات بین‌الثنین خودداری نمایند.

آزاد – خدا رحمت کند مرحوم تیمورتاش را

تیمورتاش - سپاسگزارم

دکتر بقائی – آقای تیمورتاش بعد از یک ربع قرن سابقه تاریخی تجدید زیرا پدر من با پدر شما همین بحث را می‌کرد.

تیمورتاش – چون که شأن اکثریت در این است که با متانت بنشینید و حرف‌ها را بشوند و جواب بدهند حرق بسیار زده می‌شود اگر به حرف جواب داده نشود به نظر من ممکن است که تأثیر بکند در افکار ولی اگر جواب مقنع بود حرف هر قدر زیبا و دلفریب باشد پاسخ خودش را شنیده آقایان محترمی که بنده را یک قدری از نزدیک می‌شناسند می‌دانند که بنده قصد خودستایی نداشته و ندارم و کمتر می‌خواهم از خودم صحبت کنم ولی به مقتضای مسئولیت مهمی که در پیشگاه ملت ایران امروز قبول کرده‌ام (آزاد – صحیح است) البته صحیح است اجازه می‌خواهم اوقات گرانبهای مجلس شورای ملی را به خودم معطوف دارم و اول از خودم آغاز سخن بکنم آقای دکتر بقائی درست ۹ سال سه ماه کم است که من از نو قدم به عرصه وجود گذاشتم یعنی از تبعید و گوشه‌نشینی و انزوا خلاصی پیدا کرده‌ام (دکتر بقائی – حالا هم می‌خواهید انتقام پدرتان را بگیرید) به جرأت می‌توانم عرض کنم که ازمیان ستمدیدگان دوره گذشته شاید یگانه کسی بودم که نخواستم تلافی مافات را به مادیات کرده باشم.

دکتر بقائی – به مادیات نمی‌کنید به معنویات بکنید ایشان هم کمک می‌کنند

تیمورتاش - آقای دکتر بقائی گفتم که من عصبانی نمی‌شوم.

دکتر بقائی – خطاب به من نگویید تا من جواب ندهم

رئیس – بگذارید صحبت کنند

تیمورتاش – در زمان حکومت مرحوم فروغی و وزارت دارایی آقای مشرف نفیسی و به شهادت آقای دکتر غنی به من و خاندان من پیشنهاد شد که ۵۰۰ هزارتومان به ما بدهند چون الفقر فخری را در خور شأن خودم نمی‌دانم عرض می‌کنم امروز به همان مبلغ بدهکار هستم وآن ۵۰۰ هزارتومان را قبول نکردم بروید از شعبه رهنی بانک ملی ایران بپرسید که قوطی سیگار طلای پدرمن که از تاراج و چپاول بیت‌المال من مانده بود یکسال و نیم است در گرو بانک ملی ایران برای ۱۵۰۰ تومان مانده‌است (دکتربقائی – کاشکی پدرمن هم یک قوطی سیگارگذاشته بود که ما هم گرو می‌گذاشتیم) فرق پدر شما و پدر من این است که جد بزرگ من وقتی که مرد ۸۰۰ هزارتومان ۵۰ سال پیش برای پدر من گذاشت و پدر من آن را خرج کرد و هیچ وقت نشده‌است که کسی بگوید که پدر من در عالم سیاست و در عالم کاری که داشته جز از مال پدرش خرج کرده باشد و من امروز ۵۰۰ هزار تومان بدهکار هستم (دکتربقائی – پس به چه عنوان محکوم شد) آنهم می‌رسد جناب آقای دکتر بقائی آقای

دکتر بقائی - می‌دانم که شما می‌خواهید تلافی آنها را بکنید ولی ما می‌خواهیم شاه را حفظ کنیم نمی‌خواهیم آن کار رضا شاه به دست احمد شاه داده بشود

تیمورتاش - برای این بود که بتوانم مردانه اینجا بایستم و در راه مصلحت کشورمردانه آنچه به نظرم می‌رسد به نظر ملت و آقایان محترم برسانم بلی آقای دکتر بقائی جنابعالی اینجا بایستید و به حکومت دیکتاتوری که متهم است که می‌خواهد دیکتاتور بشود دفاع کنم (دکتربقائی- تا به سرنوشت پدرتان دچاربشوید منهم تذکر این را می‌دادم) این افتخار من است که حتی تا پای جان هم بایستم در راه مصلحت کشور، تفو بر تو ای چرخ گردان تفو (دکتربقائی – نه جان من انتقام است حق شما است: ولکم من‌القصاص حیات یا ائولی الالباب) یک از مفاخر شما که نطق‌اتان بیان فرمودید تحصن چند شبی است که در مجلس شورای ملی کرده‌اید (دکتربقائی – افتخارات دیگرهم دارم فحش‌هایی که خوردم حبس‌هایی که کشیدم آنها همه هست) در هر حال در اثر تحصن آقا جامعه وجاهت ملی پوشیدید و امروز وکیل دوم تهران هستید یک از مفاخر منهم اینست که ۱۰ سال از بهترین اوقات خودم را در حبس و تبعید گذراندم

رئیس – چرا وارد جزییات شخصی می‌شوید

دکتر بقائی – به من خطاب می‌کنند من هم جواب می‌دهم

رئیس – بگذارید تا یک ناطقی صحبتش را بکند

تیمورتاش – برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را – برباد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را

آزاد - طبل و شیپور هم بیاورید

تیمورتاش – آنچه را که بنده عرض کردم برای دفاع از خودم نبود ولی در واقع دفاع از یک نسل جوان ایرانی است که گمراه و سرگردان شده‌است و در این کشور نمی‌داند چه بکند این انقلاب روحی که در سراسر نسل جوان ایران می‌بینید بیایید و تجزیه و تحلیل بکنید و ببینید چرا اینطور شده‌است؟ حاصل عمرم سه سخن بیش نیست، خام بدم، پخته شدم، سوختم، وقایع بعد از شهریور را یکایک از نظر بگذرانید اجانب در این کشور آمدند و در زیر برق سرنیزه اجانب فرشته آزادی قدم به این کشور گذاشته عده‌ای جوان کسانی که داعیه زندگانی داشته امیدوار، اصلاح‌طلب تحصیلکرده، کسانی که زحمت کشیده بودند و دود چراغ خورده بودند امیدوار بودند که ایران روز بهی خواهد دید می‌خواستند اینها مردانگی علم کنند و همان سیاست‌های مرموزی پیوسته در پیرامون بزرگان حلقه زده و مانع از آنها است در هم خورد کنند جمعیتی گرد هم جمع آمدند با کمال خلوص نیت من این را فاش می‌گویم چون که ایرانی وطن‌پرست و آب و خاک دوست است (آزاد- پس این هزار و چهار صد تن صد نفر را کی به انگلیس‌ها اگر خیانت نمی‌کنند) (شوشتری – العیاذبالله) عرض کردم آنهم وقتش می‌رسد. آقای آزاد من اگر فقط و فقط در اطراف نفت صحبت کنم و بعد به زندگی سیاسی من خاتمه داده شود آنوقت گمان ایثاری نکرده‌ام، آن وقت خیلی چیزها خواهم گفت بهر صورت مجلس چهاردهم بوجود آمد باز هم ادعا می‌کنیم که یکی از مبارزترین مجالس ایران مجلس چهارده بود زیرا عده‌ای می‌خواستند مهار اصلاحات را در دست بگیرند و کاری بکنند که واقعاً نسل جوان یعنی آینده و آتیه این مملکت بتوانند عرض اندام بکنند. آقای دکتر مصدق بنده هم با جنابعالی در چهاردهم افتخار همکاری داشتم و اگر از خاطر داشته باشید از پیروان جناب اجل عالی بودم (دکترمصدق – بلی بلی) چرا؟ برای اینکه ما اصلاحات می‌خواستیم کاری بکنیم که داستان استبداد گذشته که عین‌الدوله در عین حال صدراعظم استبداد و نخست‌وزیر مشروطه بود از بین برداشته بشود ما می‌خواستیم طبقه تازه‌ای بوجود بیاوریم و می‌خواستیم کاری که شاید بسیاری از گره‌های کشور باز بشود بدبختانه عده‌ای از سران حزب توده گمراه شدند من اینجا از پشت این تریبون مجلس عرض می‌کنم که تمام عواقب وخیمی که تا صد سال دیگر به وجود می آید مسول آن سران حزب توده هستند (دکترمصدق – ولی من تعجب می‌کنم که با من کرده‌ام یا شما که در دو صف مخالف واقع شده) جنابعالی تغییر نکرده‌اید ولی توجه نمی‌فرمایید اوضاع تغییرکرده‌است بهر تقدیر ما در چهاردهم مبارزه می‌کردیم تا جریان آذربایجان آمد آذربایجان تیشه‌ای بود که به ریشه اصلاحات کشور خورد آذربایجان آن آتشی بود که اصلاح‌طلبی و آزادی‌خواهی و چه عرض کنم زبانم گرفت همه چیز این مملکت را زیر پا گذاشت در آن که رهبران انقلاب آذربایجان خیلی نزدیک تهران رسیده بودند اولین صدایی که از این مجلس شنیده شد و گفت چو ایران نباشد تن مباد (صحیح است) من از آن زمان از آزادیخواهی چشم پوشیدم جناب آقای دکتر مصدق که دیدم آزادیخواهی به معنای انقطاع قسمتی از کشوراست (صحیح است) بعد آقای قوام‌السلطنه رهبر کل عرض اندام کرد خواست مشروطه را تکمیل کند و حزبی بوجود آورد که امروز شما آقایان تحفه‌های همان حزب هستید، در طی مدت فرمانروایی قوام‌السلطنه، دزدی، ارتشا، بدنامی، بیچارگی، به منتها درجه رسید به جایی رسید که همان کسی که شما هم غمخوار ملت ایران می‌دانید یعنی شخص شاه ناگزیر شد مداخله کند، ناگزیرشد برای نجات ایران از بدبختی و بیچارگی، ذلت وارد معرکه بشود شاه دموکرات شاهی که تا آن زمان اظهار مداخله نمی‌کرد مجبورشد که برای نجات ملت ایران وارد میدان بشود، شد و کرد ولی بعد ۱۵ بهمن به میان آمد ۱۵ بهمن یعنی آن زمانی که شخصی که قد مردانگی افراشته بود با جان خودش بازی کرد و مگر یک اعجازی او را از مرگ نجات داد به پاس این بزرگی و فداکاری ملت ایران قبول کرد که قدری از توقعات خودش بکاهد ولی باز هم فقر و بیچارگی و بدبختی و مسکنت دامنگیر این ملت شد. شما کسانی که غمخوار این ملت هستید بیایید بروید در کوچه و بازار نگاه کنید این غبار بیچارگی و بدبختی که بر جسد این مردم بدبخت نشسته‌است ببینید (آزاد – انگلیسیها بوجود آورده‌اند) بلی اینهم گذشت برنامه هفت ساله آمد گفتیم آن مشکل‌گشا است آنهم عملی نشد. گفتیم این پیرمرد مدیر کارآزموده که در کنج منزلش نشسته‌است و داعیه کار هم ندارد دنبال این فکرها هم نیست برویم او را بیاوریم منصورالملک آمد. می‌دانید و در پشت تریبون عرض می‌کنم که ارادت کامل و بلکه بندگی منصورالملک دارم یکی از کسانی که او را همیشه تشویق می‌کرد به این که بیاید و مهار امور را بدست گیرد من بودم مکرر شب و روزها و ساعت‌ها به من می‌گفت که دسیسه و انتریک زیاد است نمی‌خواهند کاربشود. همینطور هم شد او را آوردید و اول کسی که خواست سرش را ببرد جناب آقای دکتر مصدق بوده‌است (آزاد – ما همه به لوایح اورأی دادیم) (دکترشایگان – هنوز هم می‌برند) رأی به لایحه با پشتیبانی از دولت دو تا است. رأی به لایحه را ممکن است از نقطه نظر اصل لایحه رأی بدهند ولی پشتیبانی دولت مفهومش این می‌شد که دولتی که روی کار هست خوبست و شماها نگذاشتید او هم بماند ناگزیر رفت (مکی –شماها نگذاشتید) (دکتربقائی – کی از او استعفا گرفت چرا جواب نمی‌دهید چون نمی‌توانید. ما گرفتیم. اگرنگویید انگلیسی‌ها شما راضی می‌شوید) شماها موافقت نکردید وقتی که شما ادعا بکنید صدها هزار نفر پشت سر شماست وقتی که شما آمدید و پشت این تریبون ادایش را درآوردید آن وقت او نمی‌تواند اینجا بماند. همان کسانی که مصلحت را در نظر نمی‌گیرند چنانچه جناب اجل عالی آقای دکتر بقائی در پشت این تریبون ابقاء به هیچ چیز و به هیچ کس نکردید (دکتربقائی – ما با سیاست استتار مخالفیم. ما نمی‌توانیم دیکتاتوری را تحمل کنیم) بهرتقدیر تصورمی‌کنم قبول بفرمایید که اوضاع بد است و این بدی ما را به نیستی سوق می‌دهد (دکتربقائی- ما ببینیم و نگوییم انگلیسیها آورده‌اند) (آزاد – کی مسبب بوده‌است این را بفرمایید؟) (دکترمصدق – لابد ماها) هم ماها هم شماها اجازه بفرمایید دارم بیان می‌کنم (دکتربقائی – مسبب آن کسی است که از دو سال پیش می‌خواست نخست‌وزیر بشود) یک جوان ایرانی یک کسی که روح دارد یک کسی که احساسات دارد از شهریور ۲۰ تا به امروز شما ببینید که چه اوضاعی را در این مملکت می‌ببینید (آزاد- مسبب اوکیست؟) من بوده‌ام شما بوده‌اید. همه بودند سیاست خارجی بود. سیاست داخلی بود، شرکت بود. نفع‌پرستی بوده سودپرستی بوده. دزدی بود. ارتشاء بوده (مکی – شرکت نفت هم بود و سیاست انگلیس و امریکا هم رویش بود) آقایان این را اشتباه نکنید اگر شما قبول دارید انگلیسی و امریکایی نسبت به وطن خودش خدمتگزار است طبیعت نمی‌تواند نسبت به ما خوش‌بین باشد (مکی – پس چرا دنبالش می‌روید؟) (نورالدین امامی – وکلای شرکت نفت) (آزاد- بلی بنده وکیل شرکت نفت هم هستم) (خنده حضار) بهرصورت این وضعیتی بود که ملت ایران، جوانان ایران، طبقات مدرک ایران از بعد از شهریور ۲۰ دیدند چطور می‌توانند کار بکنند تا کی در این مقام باشند و ببینند که حکومتی روی کار خواهدآمد که در اثر خرابی در اثرفلان تحریکات دموکراسی. این الفاظ زیبنده و فریبنده و توخالی من می‌گویم توخالی (آشتیانی‌زاده – شما با دموکراسی مخالفید؟ پس باید حکومت دیکتاتوری باشد) من با این حرفها مخالفم. دموکراسی مدت می‌خواهد و شما مدت قائل نیستید (مکی – پس باید حکومت استبداد باشد) چه می‌خواست این جوان. این حساس که می‌نشینید و می‌بینید روزبروز مملکتش رو به نیستی و فنا می‌رود و بگوید چه می‌تواند بکند جز اینکه بگوید که بیایید و یک کاری کنید که مملکت از این مرگ حتمی رهایی پیدا کند (دکتر بقائی- چه کسی این ‌رزم‌آرا را آورده اینجا نشانده) من و آقای دکتر بقائی (دکتربقائی – نخیر یکسال ونیم پیش من گفتم که سیاست نفت) سیاست نفت اگر شما فرصت بدهید. اگرمتحد باشید و اگر شما متحد و متفق باشید سیاست نفت که هیچ، هیچ سیاست دیگری هم قادر نیست فکراینکار را بکند (مکی – ماشما را دعوت بهمکاری می‌کنیم) (خنده حضار) آقا شما بنده را دعوت به همکاری می‌کنید که بروم منفی ببافم که بروم وجاهت ملی کسب بکنم (دکتربقائی – پس آقا شما با ما قهرید) وکیل تهران بشوم من قهر نیستم خیلی هم ارادت دارم بهر تقدیر اگر دیکتاتوری بد است دکتر بقائی برای من و تو بد است من و تو را می‌کشند (دکتربقائی – نه آقا دیکتاتوری بد است مردم را هم می‌کشند) ولی چه بسا قاطبه ملت ایران نمی‌تواند نان راحت بخورند (کشاورز صدر- دیکتاتوری اصلاً بد است و کسی هم به فکر دیکتاتوری نیست. این حرف را اصلاً نگویید) هم اول من را بکشید به شرطی که بتوانی برای این ملت بیچاره کار کنی (کشاورز صدر- ایشان همچو خیالی ندارند) (آزاد- زود است) ولی آقایان قصاص قبل از جنایت نباید کرد مردی که زندگیش نشان داده می‌تواند کاربکند (دکتربقائی- البته خلاف قانون خیلی) طبق قانون هم خیلی. آن زمانی که آقای قوام‌السلطنه می‌خواستند که آذربایجان را جدا بکنند اگر۲ نفر نبودند اول شاه و بعد ‌رزم‌آرا ما امروز درمجلس نبودیم و شما آذربایجان نداشتید. من آن قانون را خورد می‌کنم و پایمال می‌کنم که اگر در پرتو خرد شدن قانون آذربایجان برای من و شما بماند (یک نفر از نمایندگان – چرا نمی‌فرمایید خود آذربایجانی آذربایجان را گرفت) خودش اینکار را کرد. تردید ندارد اگرخودش نمی‌خواست نمی‌شد ولی کسی که به شما کمک کرد و اسلحه رسانید این دو نفر بودند (مکی – اعلیحضرت نوشته‌اند که اینکار را قوام‌السلطنه کرده است و تقدیرنامه هم برای اوصادر کرده‌اند (دکتربقائی – آن را پس گرفتند آقا) کسی که آمده و من به سهم خودم مباهات می‌کنم که یک مشت جوان آورده کسانی که هنوز وزیر نشده‌اند و سابقه وزارت نداشته‌اند آدم حسابی هستند (مکی – سلیمان میرزا، مساوات، صوراسرافیل هم مردمان حسابی بوده‌اند) آن را که تو می‌خواهی بگویم من نمی‌گویم (مکی – مرسی متشکرم) آمده و برای یکی ازاولین بارها کسی هست که می‌گوید که قبل از اینکه بیایم نقشه دارم برنامه دارم. رفته‌ایم فکر کرده‌ایم گروهی درست کرده‌ایم اکیپ درست کرده‌ایم شماها که معتقد به حزب هستید شماها که می‌خواهید حزب درست کنید چرا نمی‌گذارید در ایران آنهایی که می‌خواهند با هم کار بکنند کار کنند مگر حتماً مثل حزب شما باید صد هزار نفرداشته باشند اینها حزب ده پانزده نفری هستند نقشه هم کشیده‌اند خودشان هم ادعا می‌کنند که کار می‌کنند فرمایش جنابعالی چیست به صرف اینکه یک وقتی ‌رزم‌آرا لباس نظام پوشیده (در این موقع از طرف آشتیانی‌زاده یادداشتی برای ناطق رسید) بلی جناب آقای آشتیانی‌زاده شوخی فرموده‌اند به صرف این ادعا که یک کسی وقتی لباس نظامی پوشیده بوده‌است شما امروز تمام مظالم روزگار را برایش قائل بشوید من این را صحیح نمی‌دانم ولیکن یک چیز را قائلیم و آن اینست که اگر من و شما حرمت این مجلس حرمت این تریبون را نگهداریم اگر من و شما نگوییم ما تنها وکیل ملت هستیم و شما همه‌اتان نوکر و اجنبی پرست هستید (آزاد – هیچکس این حرف را نزده و نمی زند. به وکلا کسی این حرفها را نمی‌زند) اگر ما نگوییم که تمام نوامیس این کشور تمام کسانی هستند که در این کشورعرض اندام می‌کنند و می خواهند کاربکنند شریک دزد و وطن فروش و خائن هستند هیچ قدرتی اگراحترام این تریبون را نگهدارند سپهبد ‌رزم‌آرا به این لباس که سهل است اگرلباس نظامی هم بپوشد و شمشیرش را از رو ببندد اگر دیکتاتور شد باید از اینجا بیرونش کنیم به شرط اینکه من و شما حرمت مجلس را نگهداریم (دکتر شایگان – مجلس محترم است) و بگوییم که همه چیز مختص این مجلس است (آزاد – کسی غیر از منحرف چیزی نمی‌گوید) آقا بیانات آقای دکتر بقائی حاضر است به کی ابقاء کرد (دکتر بقائی – آقای رئیس ماده ۹۰، تحریف نکنید) ماده ۹۰ برای آقا محفوظ است شما ادعا می‌کنید که جان خودتان را در راه این مملکت حاضرید فداکنید (آزاد – حاضریم فداکنیم نه مفت) چند تا وزیر می‌خواهید آقای آزاد عیبش همین ‌است که مفت جانت را حاضر نیستید فدا کنید اگر حاضر بشوید فقط برای بقای این آب و خاک و برای مصالح ملت ایران فدا کنید چنان که کردند (دکتر بقائی – آنها مفت می‌میرند که پس از هفت سال آمپول هوا در دوره دیکتاتوری به ایشان می‌زنند) بزرگترین فداکاری در راه مملکت کف نفس است (نورالدین امامی – آقای تیمورتاش دادنزن دیگر کافی است) (خنده حضار) بر دیده من خندی کاین جا ز چه می‌گرید – خندند بر آن دیده کاین جا نشود گریان (نورالدین امامی – آنقدر جوش نزن عصبانی نشو. خوب گریه کن تا ما بخندیم) (آزاد – کف نفس را توضیح بدهید)خوب گفتید گریه من فریاد است نه اشک، (آزاد – آقا خواهش می‌کنم کف نفس را توضیح بفرمایید) شما که حاضرید فداکاری بکنید جانتان را بدهید پس چرا آنقدر فریاد می‌کنید، بگذارید جان ناقابلتان برود (دکترشایگان – دکتر بقائی – جان ناقابل باید در راه آزادی برود) (مکی – ما باکی نداریم) (دکتربقائی – جان ناقابل مستخدمین دیکتاتوری را در حبس خواهند گرفت) شما آقایان کاری می‌کنید که باب هرگونه رهایی را به روی این مملکت ببندید به جهت اینکه وقتی که شما خودتان را وکیل ملت می‌دانید و شما ادعا کنید که دولتی که سرکار آمده‌است شرکت نفت آورده و یا سیاست امریکا آورده از شما سؤال می‌کنم که چطور این دولت می‌تواند استیفای حق ایران را بکند (مکی – دکتر بقائی – نمی‌توانند برای همان هم مخالفیم ماهم می‌دانیم) استیفای حقوق ملت ایران از شرکت نفت یکی از مصائب و دشواری‌های است که ملت ما با آن مواجه‌است (دکتربقائی – عمل این دولت به نفع شرکت نفت تمام می‌شود) ادعای بیجا نکنید آقای دکتربقائی عزیر من حرمت اینجا را نگهدارید (دکتربقائی – شما می‌دانید ماهم می‌دانیم) برادر من گفتم که حرمت اینجا را نگهدارید تا اگر این دولت خواست استیفای حقوق ملت ایران را بکند و اگر نکرد از پشت تریبون فریاد بکنید

دکتر بقائی – یک دفعه دیده‌ایم، یک دفعه پدران ما راجع به همین موضوع با هم مرافعه کرده‌اند.

رئیس – اینکه طرز نیست، شما بیانات خودتان را بفرمایید

تیمورتاش – بعنوان موافق ناگزیر باید جواب مخالف را بدهم... قربان بنده مقاله ننوشته‌ام، نطق و خطابه هم تهیه نکرده‌ام در مقابل مخالفت ناگزیر هستم صحبت کنم شما قربان حتی حرمت شاه کشور را یعنی سمبل استقلال را یعنی نشانه و نمونه یگانگی این کشور را محترم نشمرده‌اند شما الان می‌گویید که ‌رزم‌آرا می‌خواهد دیکتاتوری بکند ومی‌گویید که شاه را مجبور کردند

دکتر بقائی – بلی همانطور که احمدشاه را مجبور کردند ما می‌خواهیم شاه مملکت را حفظ کنیم نمی‌خواهیم که ازاین مملکت بیرون بروند

رئیس – آقای دکتر بقائی من به شما اخطار می‌کنم

تیمورتاش – من نمی‌دانم این سیاست تخریب چیست، من نمی‌دانم این سیاستی که می‌خواهد همه را به هم بیندازد چیست؟ می‌گویید سیاست مرموز است وچه بسا اینطور باشد من نمی‌دانم، صحبت از امریکا فرمودید از انگلیس کردید از مداخله کشورهای خارجی در این مملکت فرمودید، شما که اهل علم و فضل هستید شما که سیاستمدار هستید، شما که داعیه رهبری می‌کنید چه خوب است یک قدری هم توجه بکنید که جنگ گذشته چه تحولاتی از نقطه نظر سیاست بوجود آورده‌است (دکتربقائی- توجه کرده‌ایم) اگر توجه کرده باشید می‌دانید که هیچ کشوری ولو قویترین ممالک به تنهایی نمی‌تواند استقلال خودش را حفظ کند (کشاورز صدر- پس چکار باید بکنند؟) توجه بفرمایید ۰ (مکی – چین توانست حفظ کند) هیچ کشوری و حتی انگلیس و فرانسه و بلژیک هم نتوانستند به تنهایی عرض اندام بکنند و برمشکلات فایق بیایند چه بسا ما هم ممکن است تا اندازه‌ای که از حدود بی‌طرفی تجاوز بکنیم ناگزیر باشیم که تا اندازه‌ای سمپاتی خودمان را نسبت به دول دیگر حفظ کنیم آقا در بیانات فرمودید که جراید امریکا خبر توقیف آقایان را منتشر نکرده بودند ولی من می‌دانم که مستر دوهر همان مستر دوهری که شما ازش صحبت می‌کنید برای شما در حبس تحفه فرستاده‌است (مکی – تکذیب می‌کنم برای آقای حجازی بود) (دکتربقائی- تکذیب می‌کنم) (مکی – بجیا کدده‌است فرستاده)

دکتر بقائی - آقای رئیس باید ایشان حرفشان را پس بگیرند (زنگ رئیس) والا اعلام جرم می‌کنم

رئیس – پیشنهاد تنفس از آقای نبوی رسیده‌است که ۱۰ دقیقه تنفس داده شود.

دکتر بقائی – دوهر برای نخست‌وزیری ‌رزم‌آرا پادویی می‌کرد (آزاد – پدرت خائن بود تو خودت خائنی، بیشرف خائن)

مکی – حرفت را باید پس بگیری

دکتر شایگان – مزخرف

مکی – اجازه ندهید آقای تیمورتاش که من آنچه دارم بگویم تمام روزنامه‌ها نوشتند برای مدیر روزنامه وظیفه بود.

تیمورتاش – اجازه بدهید عرض کنم

رئیس – آقای نبوی (مکی – مخالفم)

نبوی – عرض کنم هوا گرم است و جمعیت زیادی هم در سالن نشسته‌است و ناطق محترم تا حدی خسته شده‌اند (تیمورتاش – نخیرقربان خسته نشده‌ام) و معمولاً وسط جلسه تنفس داده می‌شود این است که تقاضا می‌کنم ده دقیقه تنفس بدهید و بعد برگردیم.

دکتر بقائی – باید ایشان این حرف را پس بگیرند

مکی – بنده با تنفس مخالفم

تیمورتاش – اجازه بدهید توضیح بدهم هنگامی که جنابان آقایان در زندان تشریف داشتید گفته شد حتی در روزنامه‌ها هم نوشتند (مکی – گه خوردند، غلط کردند، خیلی بیجا کردند نوشتند) ای بابا اجازه بدهید در روزنامه‌ها نوشتند برای کسانی که در زندان بودند مقادیری آجیل فرستاده شد من نمی‌دانم برای آقایان بوده‌است یا خیر (مکی – برای ما فرستادند؟) عرض کردم برای شما نفرستادند خدا را شکر(دکتربقائی – بگویید حرفی که زده‌ام پس می‌گیرم).(آزاد – احسنت) (دکترمصدق – احسنت) بنده هیچ وقت از نزاکت خارج نمی‌شوم (دکتربقائی – حرفتان را پس بگیرید) خدایا مگر با چه زبانی مسترد کنم اگربرای شما نبود طبیعتاً مسترد می‌دارم (زنگ رئیس)

رئیس - آقا یک ربع به آخر وقت مانده‌است (تیمورتاش – حالا تنفس می‌دهید یانه؟) بفرمایید

تیمورتاش – بنده عرایض زیادی ندارم فقط می‌خواهم یک نکته را به عرض آقایان محترم و بالاتر از مجلس من و شما به عرض ملت ایران برسانم اشاره بود به وقایع کرده فرمودند وضع وخیم است، بلاتردید حوادثی در شرف تکوین است که برای عقل قاصر بنده عرض کردم عقل قاصر بنده معلوم نیست که عواقب آن چه می‌شود ولی قطعاً می‌توانم عرض کنم که خطر نزدیک است (دکترمصدق – کجا؟) در دنیا من و شما هم جزو دنیا هستیم بروید ببینید که کشورهای دموکراسی در اوقاتی که خطر نزدیک است چه می‌کنند آیا جز این نیست که چرچیل آزادی‌خواه دیکتاتور مطلق‌العنان انگلیس می‌شود آیا جز این است تمام اختیارات به دست ترومن داده می‌شود، بنده فقط یک چیز از شما و از ملت ایران و از مجلس ایران می‌خواهم و آن این است که تمام این مصائبی که در ظرف این ۸ سال و۹ سال که سعی کردم تشریح کنم برای ما رخ داده با بودن اینها فقط و فقط به موجب همان خطری که نزدیک است بیایید دست به دست هم بدهید دست اتحاد اتفاق، دست یگانگی و دست برادری به هم بدهید من هم به شما عرض می‌کنم که اگر این خطری را که من پیش‌بینی می‌کنم و خدا نکند که برسد بیاید نه من می‌مانم و نه تو (دکتر بقائی – بعد ۵۰۰ هزارتومان به اولاد شما پیشنها د خواهند کرد و بچه شما قوطی سیگار طلای شما را به رهن بانک می‌گذارد) اولاد من این عزت نفس را دارد که قبول نکند اولاد من هم خون مرا دارد بیایید و برای وخامت اوضاع دست از این حرف‌ها بردارید و دیگر این ملت بیچاره بیش از این بدبخت و برهنه و عریان نشود که حتی شاه مملکت بگوید سلطنت بر این ملت عریان افتخاری نیست ما هم این جور سنگ رهبری این ملت را به سینه نزنیم (مکی – و دیکتاتوری تحمل کنیم) (احسنت)

نورالدین امامی – جناب رئیس شب جمعه ‌است

تعیین موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

ویرایش

رئیس – ۷ دقیقه به آخروقت مانده با اجازه آقایان مجلس را ختم می‌کنیم جلسه یکشنبه خواهد بود دستور بقیه برنامه. در این موقع هفت دقیقه بعد از ظهر مجلس ختم شد

رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت

نگاه کنید به

ویرایش