معایب الرجال/بخش سه/صفحه ۷۸
< معایب الرجال | بخش سه
- بانو از من چه تقصیر و ابا و امتناعی دیده بودید که مرا باید بیرون کنی و او را صیغه نمائی
- منکه اصرارم بیشتر از خود شما بود در صیغه نمودن او گفت اخر پدرسوخته راضی نمیشد
- در بودن شما قاه قاه خندیده و گفتم شنیده بودم که عذر بدتر از گناه را لیکن ندیده بودم
- حال دیدم چهقدر شبیه است این حکایت به حکایت ان اقا و غلامش حکایت
- شخصی غلامی داشت روزی اقا از جلو و غلام از عقب به پشت بام میرفتند در حین
- رفتن غلام انگشتی به اقا رساند اقا متغیر گشته گفت ای غلام پدرسوخته چرا چنین
- کردی غلام از ترس و واهمه خواست عذری بیاورد عرض کرد ببخشید
- نفهمیدم و اشتباه کردم بخیالم رسید که بی بی است و این عذر
- در اینجا خیلی مناسبت داشت چون اسم کمینه نیز بی بی است
- اندکی با تو بگفتم غم دل ترسیدم
- که دل ازرده شوی ورنه سخن بسیار است
- قدتم الکتاب بعون الملک
- الوهاب و السلام