| | | | | | |
|
بیار ساقی زرین نبید و سیمین کاس |
|
به باده حرمت و قدر بهار را بشناس |
|
|
نبید خور که به نوروز هر که می نخورد |
|
نه از گروه کرامست و نز عداد اناس |
|
|
نگاه کن که به نوروز چون شدهست جهان |
|
چو کارنامهی مانی در آبگون قرطاس |
|
|
فرو کشید گل سرخ رویبند از روی |
|
برآورید گل مشکبوی سر ز تراس |
|
|
همی نثار کند ابر شامگاهی در |
|
همی عبیر کند باد بامدادی آس |
|
|
درست گویی نخاس گشت باد صبا |
|
درخت گل به مثل چون کنیزک نخاس |
|
|
خجسته را بجز از خردما ندارد گوش |
|
بنفشه را بجز از کرکما ندارد پاس |
|
|
هزاردستان این مدحت منوچهری |
|
کند روایت در مدح خواجه ابو العباس |
|
|
بزرگ بار خدایی که ایزد متعال |
|
یگانه کرد به توفیقش از جمیع الناس |
|
|
همه به کردن خیرست مر ورا همت |
|
همه به دادن مالست مر ورا وسواس |
|
|
هزار بار ز عنبر شهیترست به خلق |
|
هزار بار ز آهن قویترست به باس |
|
|
چو عدل او هست آنجایگه نباشد جور |
|
چو امن او هست آنجایگاه نیست هراس |
|
|
خدای، عز و جل، از تنش بگرداناد |
|
مکاره دو جهان و وساوس خناس |
|