منوچهری (قصاید و قطعات)/چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست
چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست | خلدست ولیکن نه درو جوی عقارست | |||||
چون ابروی معشوقان با طاق و رواقست | چون روی پریرویان با رنگ و نگارست | |||||
بازیگه شمس و قمر و ببر و هزبرست | منزلگه جود و کرم و حلم و وقارست | |||||
از روی سلاطینش هر روز بساطست | وز بوسهی شاهانش هر روز نثارست |