نظامی (خسرو و شیرین)/سوم موبد چنان زد داستانی
سوم موبد چنان زد داستانی | که با گرگی گله راند شبانی | |||||
رباید گوسفندی گرگ خونخوار | در آویزد شبان با او به پیکار | |||||
کشد گرگ از یکی سو تا تواند | ز دیگر سو شبان تا وارهاند | |||||
چو گرگ افزون بود در چارهسازی | شبان را کرد باید خرقه بازی |