هاتف اصفهانی (غزلیات)/کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی
کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی | این گلستان بیخس و خاشاک بودی کاشکی | |||||
یار من پاک و به رویش غیر چون دارد نظر | دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی | |||||
قصد قتلم دارد و اندیشه از مظلومیم | یار در عاشق کشی بیباک بودی کاشکی | |||||
تا به دامانش رسد دستم به امداد نسیم | جسم من در رهگذارش خاک بودی کاشکی | |||||
سینهام از تیر دلدوز تو چون دارد نشان | گردنم را طوق از آن فتراک بودی کاشکی | |||||
غنچهسان هاتف دلم از عشق چون صد پاره است | سینهام زین غم چو گل صد چاک بودی کاشکی |