هاتف اصفهانی (ماده تاریخها)/دریغا که شد در نقاب تراب
دریغا که شد در نقاب تراب | رخ عالمآرای سیدعلی | |||||
دریغا که گم شد در این خاکدان | ثمین در یکتای سیدعلی | |||||
سوی خلد رو کرد ازین تیره خاک | روان مصفای سیدعلی | |||||
چو بیرون شد از دنیی دون و شد | بهشت برین جای سیدعلی | |||||
به تاریخ آن کلک هاتف نوشت | شده خلد ماوای سیدعلی |