| | | | | | |
|
بیار وعده خلافم گر اتفاق افتاد |
|
نخست گوشزدش این پیام خواهم کرد |
|
|
که تا کیم به فسون گویی آنچه میخواهی |
|
به صبح اگرچه نکردم به شام خواهم کرد |
|
|
خدا گواست که گر آنچه گفتهام نکنی |
|
ز حرف تلخ تو را تلخکام خواهم کرد |
|
|
ز هزل شربت زهرت به کام خواهم ریخت |
|
ز هجو جرعهی خونت به کام خواهم کرد |
|
|
همین نه هجو تو بیآبروی خواهم گفت |
|
که قصد جان تو بیننگ و نام خواهم کرد |
|
|
اگر بزودی زود آنچه گفتهام کردی |
|
ز هجو تیغ زبان در نیام خواهم کرد |
|
|
بر آستان شب و روزت مقیم خواهم شد |
|
به خدمتت گه و بیگه قیام خواهم کرد |
|
|
همین نه بلکه تو را با وجود اینهمه نقص |
|
ز مدح غیرت ماه تمام خواهم کرد |
|
|
ز نیت خودت آگاه ساز تا من هم |
|
ازین دو کار بدانم کدام خواهم کرد |
|