هاتف اصفهانی (مقطعات)/صبح و شامی و ماهرخساری
صبح و شامی و ماهرخساری | با دو زلف و دو رخ دو خال آنگاه | |||||
روزی و از قفا شبی و ز پی | اختری با دو تیره ابر و دو ماه | |||||
دو ز اهل حبش چهار از روم | پنج از زنگبارشان همراه | |||||
دو گهر یک شبه دو لل را | گر تو نه نه شماری ای آگاه | |||||
بعد وضع نهم نخواهد ماند | بیشک و شبه دانهای ز سیاه |