هاتف اصفهانی (گزیده‌ی اشعار رشحه)/چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم

هاتف اصفهانی (گزیده‌ی اشعار رشحه) از هاتف اصفهانی
(چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم)
  چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم به کرشمه‌های نهانی و به تفقدات زبانیم  
  نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم  
  ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم  
  ز سحاب لطف تو گر نمی، برسد به نخل امید من نه طمع ز ابر بهاری و نه زیان ز باد خزانیم  
  بودم چو رشحه دلی غمین، الم و فراق تو در کمین نشوی به درد و الم قرین، گر از این الم برهانیم