وقایع اتفاقیه/۵
روزنامهٔ وقایع اتفاقیّه بتاریخ جمعه سیّم شهر جمادیالأوّل مطابق سال ایتئیل سنه ۱۲۶۷
نومره پنجم هر کس در طهران طالب نسخهٔ ازین روزنامها باشد در بازار در دکّان میر سیّد کاظم بلورفروش فروخته میشود |
قیمت یک نُسخه دهشاهی سه ماه ششهزار شش ماه یک تومان و دو هزار یکسال دو تومان چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محروسهٔ پادشاهی
دارالخلافهٔ طهران
در روزنامهٔ هفتهٔ کذشته که نوشته شده بود سرکار اعلیحضرت پادشاهی بجهة اعتدال هوا چند روزی بشکارکاه کنّ تشریف خواهند برد در روز سهشنبه سلخ شهر ربیعالثانی تشریففرما شُدند
بعضی از معارف پَیرُوان ملا محمّدعلی مُلحد ملعُون بابی را که که محمدخان میرپنجه از خمسه محبوساً همراه خود آورده بود چهار نفر از آنها را که مصدر فتنه و خونریزی و منشا اغلب فسادهای آن ملعون بودند از جمله میررضا نام مُلقّب بسردار و یکی دیکر فرّاش غضب آن معون که شریرترین اتباع او بودند در روز یکشنبه بیست و هشتم شهر ربیعالثانی باشارت اعلیحضرت پادشاهی در پای قاپوق کردن زدند
سایر ممالک محروسه
از قراریکه در روزنامه دارالسلطنه تبریز نوشتهاند یک زنی در محله نوبر دختر خود را زده و کشته بود نواب حشمتالدوله صاحب اختیار آذربایجان زن مزبوره را احضار نموده تحقیق فرمودند عرض کرده بود که دختر من هرزکی میکرد و بخانه این و آن میرفت بارها نصیحت کردم سودی نبخشید بغیرتم نکنجید زدم و کشتم
بر حسب قراری که اولیای دولت علیه دادهاند که فوج جدید خلخال با دو سه فوج دیکر همیشه در دارالسلطنه تبریز حاضر مشق نظامی کشته در تعلیم آداب و فنون نظام اهتمام نمایند نواب حشمتهالدوله این روزها صاحبمنصب نظامی مأمور و فوج جدید خلخال را بدارالسلطنه تبریز برای مشق و تعلیم فنون خدمت احضار کردهاند
معدن مس قراچهداغ از اهتمام دولت علیه نظم کرفته است از قراریکه میرآقاسیخان مباشر عمل معادن قراچهداغ در نوشتجات خود اظهار کرده بود استاد و عمله کذاشته و پول داده معدنها را بکار انداخته و مشغول کار هستند و حالا هشت خروار مس آبکردهٔ خالص در معدن موجود است و باز در کارند و اینروزها نواب حشمتهالدوله نوشته بودند که هشت خروار مس آبکرده را که در معدن موجود است اکر اولیای دولت اذن بدند آورده ده توپ بزرک بریزند
از عدالت و سیاست اولیای دولت علّیه در روزنامه شاهرود و بسطام نوشته بودند که توپچیان مامُور خراسان در راهها بسیار بانظم و قاعده راه رفتهاند محّمدعلی بیک یاور آنها در کاروانسرای شاهرود دیده بود که یک نفر توپچی آتش روشن کرده است بتصور اینکه از باغات ده ملّا هیمه بیحسابی شاید آورده باشد خواسته بود او را تنبیه کند توپچیان دیکر ملتزم شده قسم یاد کرده بودند که این هیزم را به پول خریده بعد معلوم شد که راست بوده و به پول خریده بوده است
در روُزنامه سمنان نوشتهاند که در ایراج که محال جندق است سربازی شیردل نام فوت شده بود او را آورده غسل دادند بع از غسل خواستند که از روی تخته برداشته کفن نمایند ناکاه از روی تخته حرکت کرده نشسته بخویشان خود کفته بروید محمدرضا بیک کدخدا را حاضر نمایید رفته او را آورده بودند و میت کفته بود که ده تومان از فلان شخص دزدیدهام هفت تومان آنرا ملک خریدهام و سه تومانشرا هم الاغی خریدهام و الاغ را فرستادهام کندم بیاورد آن ملک و الاغ را بصاحب تنخواه بدهید بعد از اتمام این کفتکوها دراز شده و دوباره بحالت مرک عَوْد کرده است
در روزنامه ارض اقدس نوشتهاند که از اهتمام نواب حسامالسلطنه شهر مزبور امنیت تمام دارد و کسانی در سالهای کذشته از خوف اغتشاش یا از بیچیزی از شهر مشهد بیرون رفته بودند از استماع و مشاهدهٔ امنیّت آنجا از کربلای معّلی یا ولایات دیکر با کوچ مراجعت کرده روزبروز وارد مشهد میشوند دزدی و بیحسابی بسیار کم است و اکر بندرت اتفاق بیفتد مال دزیده شده به صاحبش میرسد و دزد مورد سیاست میکردد
درین روزها هفت نفر دزد شب بخانهٔ رفته مخلفّات خانه را بدونش کرفته میبردند کزمهای شب بآنها برخورده خواسته بودند آنها را بکیرند کُلاّ مالها را ریخته فرار کرده و کریخته بودند صبح صاحب مالها پیدا شده و اموالشان تسلیم خودشان کردید
در اخبار فارس نوشته بودند که عباسقلیخان لاریجانی حاکم بهبهان در آن صفحات بسیار بانظم و تسلط راه میرود و آن صفحات را خیلی آمن کرده است محمدباقرخان نوئی که از جمله خوانین الوار پشتکوه و سابقه خیانت و جنایت که باقتضای خباثت فطری نسبت بدولت در ذمه او بود در قلعه محکم صعبی که داشت متحصن شده و بخدمت دیوان اقدام نمیکرد و مالیات دیوان را نمیداد و مَنْشَاء فتنه و فساد و قَتل نفس شده بُود عباسقلیخان سردار لاریجانی حاکم بهباهان از نوکر لاریجانی و صاحبمنصبان آنها که بر پشت کُوه مامُور کرده بود بآنها حکم داده بود که قلعه محمدباقرخان را بغلبه کرفته و خودش را زنجیر کرده پیش عباسقلیخان آوردند و بپاداش خلاف و خیانتهای سابق و تمرُّد و سرپیچی و شیطنت که این روزها داشت عباسقلیخان اوُ را بسیاست رسانده است سایر بلوکات فارس امن و آرام بوده استاحوالات مُتفرّقه
کشتی بزرک جنکی سُلطان که نیّر شوکت مینامند چند وقت پیش ازین در لنکرکاه اسلامبُول غرق شُده بود یِکْ مهندس صاحبمنصب فرانسه درین باب تعهُّد کرده و با دَوْلت عثمانلو شرط بسته که کوشش نماید که هر چه از اسباب کشتی مزبور که در آب معیوب نشده باشد بیرون بیاورد باین قرار که هر چه از توپها و اسباب مس و برنج و آهن سوای توپهای آهنی در بیاورد نصف مال او و نصف مال دولت باشد اسباب چوب هر قدر بیرون بیاورد یک ثلث مال او و ثلث مال دولت باشد و توپهای آهنی را هر چه بیرون بیاورد هر توپی مبلغ بیست پوند پول انگلیس که چهل و پنجتومان پول ایران باشد از دولت حقاالسّعی بکیرد و این مهندس چونکه درین کارها مشهور است بخصوص در بیرون آوردن کشتی ینکی دنیائی که چند وقت پیش ازین غرق شده بود و هم چنین در بیرون آوردن توپهای برنجی که درین نزدیکیها در روبروی توپخانه اسلامبول از دریا بیرون آورد که دویست هزار قروش پول رُوم که چهار هزار تومان پول ایران است قیمت توپهای مزبور را نوشته بودند باین جهات امید کُلّی دارند که در بیرون آوردن اسباب نیرشوکت نیز خوب از عهده برآید
کشتیهای جنکی پادشاه انکلیس که مُدتی بُود در آق دیکنز کشت میکردند درین روزها مراجعت بجزیرهٔ مالته کردند و چونکه اکثر داد و ستد و معاملات آنجا با قُشون بحریست از مراجعت کشتیهای مزبور بسیار خورسندی و شادمانی میکردند و چونکه باد کم بود چهار عدد کشتی بُخار که در لنکرکاه بُود بیرون فرستادند که کشتیهای بزرک را بآنها بسته بمیان لنکرکاه شهر بکشند و این کشتیها با قشون بحری که در میانشان هست در زیر حکومت سر ولیم پارکر میباشند و دایمالاوقات در سمت آق دیکنز کردش مینمایند
در یکی از روزنامهای پاریس نوشتهاند که مفسدین فرنکستان بسیاری در مملکت سِوِیسْ جمع شُدهاند و از آنجا بفرانسه و استریه و ایطالیا و سایر ممالک آن اطراف کاغذها مینویسند و تدارک میبینند که اکر مجال بیابند باز افساد بکنند لهذا وُکلای دول که در شهر دَرَزْدَنْ جمع شدهاند بعد از آنکه قراری در اُمُورات نمسستان کذاشتند بنا دارند قدغن نمایند که مفسدین را بمملکت سِوِیسْ راه ندهند و آمد و رفت آنها از آنولایت موقوف باشد
و در همان روزنامه نوشتهاند که البته آنها که از تاریخ اطلاع دارند میدانند که وقتیکه ناپلیان مَری لوئیز دختر امپراطور آستریه را بجهة خود عروُسی نمود پرنس شُوارت زَن بورق که از جانب امپراطور استریه در پاریس ایلچی بود مهمانی بزرک کرده بود که دران مهمانی اکثر خوانین فرانسه حُضور داشتند درین بین همان اطاق مهمانخانه آتش کرفت طفلی در آتش افتاد یکی از زنهای کسان ایلچی مزبور رفته و آن طفل را بسلامت بیرون آورد امّا خود آنزن هلاک شُد و آن طفل حالا پرنس شوارت زن بُورق وزیر بزرک امپراطور آستریه است
در یکی از روزنامهای انکلیس که اِکْسَنْ مِنَر مینامند در خصوص هندوستان باین طور نوشتهاند که ممالک هندوستان که الآن در دست دولت انکلیس است پنج مساوی خود جزایر انکلیس میشود و بیست و پنج درجهٔ عرض دنیا که تخمیناً سیصد و هفتاد و پنج فرسخ باشد طول دارد در بعضی از این ممالک فصل تابستان و زمستان معلُوم است بلکه بعضی جایها چهار فصل در وقت خود هست امّا سمت جنوب این مملکَتْ دایمالاوقات مانند تابستان است هوا همیشه کرم و درختها هیچوقت بیبرک نیستند سَکَنَه این ممالک هم مانند آب و هوایش مختلفالعقایداند در خود هندوستان غیر از چند طایفه کوچم هفت قبیلهٔ بزرکاند که هر کدام چند کُرور جمعیت دارند و زبان و اخلاق و طرز هر یک مختلف است آنطرف هندوستان هم اهل اَراکَنْ و پَیْکُوانْ و ملائی و چیناند و دین و مذهب اهل هندوستان که در تصرّف دولت انکلیس است اَدْیان و مذاهب مختلفهاند بعضی عیسویاند از ملت نصرانی یونان و کتولیک و کمی از ملت پراتستند و از مذهب هندو چند صد قسماند ازین اقسام بعضی خود را مقابل سک میشمارند و بعضی العیاذبالله ادعای خدائی میکنند و درین ممالک هندوستان بیست کرور مسلمانند بعضی شیعه و برخی سنی و اختلاف و مغایرت در میان این دو تیره در آنجا هم هست بعضی از هندوها مُرید بُدَه و جایو که نام پیرشان بُوده میباشند و اینها اعتقاد به بهشت ندارند و میکویند که بهشت همین است که آدمی معدُوم بشود و آنها که از اهل چین در هندوستاناند مرید کانفوش نام که پیرشان بوده میباشند و اعتقادشان این است که در باب بهشت آن دنیا تشکیک دارند و بهشت را در همین دنیا میدانند اینقدر ممالک و خلق مختلف در زیر حکم یک نفر انکلیس است که کَوَنَه جنرال مینامند که معنی آن فرمانفرماست و آنقدر از هندوستان که در تصرف دولت انکلیس است چهار جای حاکمنشین تقسیم شده و در زیر حکم فرمانفرمای مزبور است یعنی بنکاله و مدرس و بنبائی و ممالک شمال مغربی در بنکاله حاکم نیست مکر خود فرمانفرما چونکه نشیمن خودش است امورات این مملکت در دست خودش و اهل مشورتخانه خودش است در مَدْرَسْ و بَنْبائی هر یک حاکم جداکانه از جانب فرمانفرماست و قشون جداکانه و محاسبات مالیات دیوانی جداکانه است و ممالک سمت شمال مغربی نیز در دست حاکم جداکانه از جانب فرمانفرمای مزبُور است اما قشون و نوکر دیوان بآنجا کلاً از بنکاله فرستاده میشود بنکاله در حاصل از کلّ ممالک هندوستان زمینش حاصلآورتر است و در جلکه و دشت سمت پائین رودخانهٔ کنجیر یا کنک که بهر دو اسم خوانده میشود واقع است و هشتاد کرور جمعیت دارد انکلیسها اول در سمت بنکاله تسلط یافتند بلکه بسبب همان ولایت و فراوانی حاصل آنجا کمکم قوت کرفتند تا اولاد پادشاهان هندوستان که از طایفه مغول و از اولاد امیر تیمور کورکان بودند آخر مواجبخور انکلیس شدند مالیات آنقدر از هندوستان که در دست انکلیس است تخمیناً سالی صد کرور چیزی بالاحتساب پول ایران میشود اما این مالیات اکثر سالها در خود هندوستان مخارج دیوانی میشود بعضی سالها چیزی زیاد میآید و بعضی سالها هم کسر میآورند بعد از صد سال جنک سخت و زحمات زیاد حاصل و ثمرش این شده است که هر چه از هندوستان کرفته میشود در خود آنولایت خرج میشود
یکی از تجارت بزرک ولایت انکلیس ماهیکیریست و بسیار نفع برعایای آنجا میرساند بعضی تازه تازه بفروش میرسد و بعضی را هم شور کرده هم در آنولایت مصرف میکنند و هم بخارج بفروش میرود در آخر پائیز کذشته شکار بعضی جاها بسیار خوب شده بود خصوص شاهماهی که دران دریا از وسط تابستان تا آخر پائیز فراوان میشود کشتیهای ماهیکیری کوچک هر یک بقدر پنجاه شصت واژه ناخوانا بیشتر نمیکیرند و نوشتهاند که کشتی بوده است که دو هزار و چهار هزار شاهماهی کرفته بود و هر صد عدد دو قران پُول ایران فروخته شده