ماهی سیاه کوچولو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح نگارش(یه‌کم فقط)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱:
 
«یکی بود، یکی نبود. یک ماهی سیاه کوچولو بود که با مادرش در جویباری زندگی می‌کرد. این جویبار از دیواره‌های سنگی کوه بیرون می‌زد و در ته دره روان می‌شد.
خانهٔ ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفیسقفاااتنننت
ی از خزه. شب‌ها، دوتایی زیر خزه‌ها می‌خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک‌دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه‌شان ببیند!
 
مادر و بچه، صبح تا شام دنبال همدیگر می‌افتادند و گاهی هم قاطی ماهی های دیگر می‌شدند و تندتند، توی یک‌تکه جا، می‌رفتند و بر می‌گشتند. این بچه، یکی یک دانه بود -چون از ده هزار تخمی که مادر گذاشته بود- تنها همین یک بچه سالم در آمده بود.