برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۲۸۸: تفاوت میان نسخهها
Zahrashams (بحث | مشارکتها) |
جز تصحیح مسائل یونیکدی (ک و ی عربی و غیره) |
||
متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد): | متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد): | ||
خط ۲: | خط ۲: | ||
برد شکسته یا پاره میساختند. |
برد شکسته یا پاره میساختند. |
||
من از پشت در غوغای یغماگران را میشنیدم و چون در خانه مرا خویشان و همسایگان گرد آمده و زنان و بچگان بسیار میبودند اندوه ایشان میخوردم و به آن میکوشیدم کسی را به درون نگزارم. این است از پشت در دور نمیشدم. در این میان در را به سختی کوفتند. من باز کرده بیرون آمدم. کردی با روی |
من از پشت در غوغای یغماگران را میشنیدم و چون در خانه مرا خویشان و همسایگان گرد آمده و زنان و بچگان بسیار میبودند اندوه ایشان میخوردم و به آن میکوشیدم کسی را به درون نگزارم. این است از پشت در دور نمیشدم. در این میان در را به سختی کوفتند. من باز کرده بیرون آمدم. کردی با روی باریک و بالای بلند و رختهای پاکیزه در جلو، و کردان دیگری با چهرههای درشت و سهمناک و پیراهنهای قرمز و آستینهای دراز بالازده هر یکی تفنگی به دست گرفته در پشت سر او، و راهنمایی از تفنگداران قراملکی همراه ایشان در جلو در ایستاده بودند. اینان تاراجگر نمیبودند. یکی از سرکردگان کرد با نوکران او میبودند و نشیمن میخواستند. این است چون در باز شد جلوتر آمدند و خواستند به درون درآیند. من راه را گرفتم و خود را نباخته به سخن درآمده چنین گفتم: «در اینجا برای شما نشیمن نشود. این خانه جا برای چهارپایان ندارد. و آنگاه همه اطاقها پر از زن و بچه و تنها مردشان منم». کرد به این سخنان ارجی ننهاده پا پیش گزاشت. ولی آن رهبر قراملکی نزدیکتر آمده مرا دید و شناخت. نام پدر مرا به زبان راند: «خدا بیامرزدش پدر ما بود!». این گفته کردان را دور گردانید. سپس خود بازگشته با من چنین گفت: «شما در را نبندید. اگر در باز شد کسی به شما کار نخواهد داشت. در کوچه هم نایستید گلوله میآید... در پناه در ایستاده خودتان و خانه را نگه دارید». این گفته راه افتاد.<ref>این جوانمرد نامش صادق (قرهصادق) میبود. روزهای اخیر که در تبریز میبودم او را در زندان سراغ گرفته به دیدنش رفتم. ولی افسوس که نمیتوانستم دستی ازو بگیرم و کنون نمیدانم زنده است یا مرده.</ref> من سفارش او را به کار بستم و تا هنگام پسین از میان دولنگه در دور نشده خانه را نگه داشتم، |
||
من سفارش اورا بکار بستم و تا هنگام پسین از میان دو لنگه در دور نشده خانه را نگهداشتم. |
من سفارش اورا بکار بستم و تا هنگام پسین از میان دو لنگه در دور نشده خانه را نگهداشتم. |