پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/بنفشه صبحدم افسرد و باغبان گفتش
بنفشه صبحدم افسرد و باغبان گفتش | که بیگه از چمن آزرد و زود روی نهفت | |||||
جواب داد که ما زود رفتنی بودیم | چرا که زود فسرد آن گلی که زود شکفت | |||||
کنون شکسته و هنگام شام، خاک رهم | تو خود مرا سحر از طرف باغ خواهی رفت | |||||
غم شکستگیم نیست، زانکه دایهی دهر | بروز طفلیم از روزگار پیری گفت | |||||
ز نرد زندگی ایمن مشو که طاسک بخت | هزار طاق پدید آرد از پی یک جفت | |||||
به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ | هزار قرن در آغوش خاک باید خفت | |||||
خوش آن کسیکه چو گل، یک دو شب به گلشن عمر | نخفت و شبرو ایام هر چه گفت، شنفت |