فواید گیاهخواری/مضرات گوشت
فصل پنجم
مضرات گوشت
بسیاری از اطباء که تحقیقات زیادی دربارهٔ خوراک انسان نمودهاند معتقد شدهاند که گوشت برای بدن انسان لازم نمیباشد بلکه مولد بیشتر ناخوشیهای کشنده شده است چنانکه برای معالجهٔ آنها کافیست که از گوشت پرهیز بنمایند مثل نقرس، اسهال، روماتیسم، سرطان، سل، آپاندیسیت و غیره که بخصوص از استعمال گوشت پیدا میشود. این خوراکی را که گمان میکردند برای انسان ناگزیر و سودمند میباشد امروزه ثابت شده که بیفایدهترین خوراکها و کشندهٔ سلولهای بدن است اگر از کشتار قصابی که شرافت انسانیت را به باد میدهد چشم بپوشیم ولیکن حیوانات از این راه انتقام خود را میکشند.
حیواناتی که آزادانه زندگانی میکنند خیلی کم دیده میشود که ناخوش بشوند و دندان خراب اصلا در نزد آنان وجود ندارد ولی آنهایی را که انسان اهلی کرده یعنی مثل خودش نژاد آنان را فاسد نموده دندان کرمخورده دارند فکین آدمیان اولیه بما نشان میدهد که دندان آنها خیلی کار کرده اما کرمخورده نیست و این دلیل بر آنست که خوراک آنها خیلی ساده و خشن بوده و جویدن زیاد لازم داشته مثل میوههای خشک و دانهٔ نباتات ولی سالم و طبیعی بوده است. «بودوان» در همین خصوص میگوید: «نباید به فرضیات کسانی باور کرد که انسان غارنشین را گوشتخوار وانمود میکنند آنان بخصوص از نباتات خوراک خود را میگرفتهاند.»
گوشت سبب پیری پیشرس میشود چون یک کار فوقالعاده از اعضای بدن میخواهد و مقداری از زهرهای خود را در بدن باقی میگذارد که بمرور جذب شده و مستعد هرگونه ناخوشی میگردند دکتر «الدفیلد» مینویسد: «امروزه از روی علوم به ثبوت رسیده که انسان در ردیف حیوانات گوشتخوار نمیباشد بلکه میوهخوار است امروزه این عمل شیمیائی سنجیده شده که هیچکس نمیتواند رد بکند نباتات دارای همه مواد لازمه برای بدن انسان هستند.»
«گوشت یک خوراک طبیعی نیست و تولید اغتشاش در عملیات بدنی مینماید همانطوری که آنرا در تمدن جدید استعمال مینمایند گوشت از حیوانات ذرهبینی ناخوشیهای مهیب بمقدار زیاد در بر دارد که بهآسانی به انسان انتقال میدهد مانند: سرطان، سل، تب، کرمهای روده و غیره. همچنین تعجبی ندارد که عادت گوشتخواری سبب ناخوشیهائی است که در صدینودونه مردم میبینید.»
دکتر «بن ژوی» پس از امتحانی که روی خود نموده اظهار میکند: «پانزده سال میگذرد که بزخم قرحی مبتلا بودم و برضد آن بیخود زهرهای دواسازی را استعمال میکردم: یود، جیوه، بروم، ارسنیک و ترکیبات آنها را بمقدار زیاد بکار بردم بدون اینکه مرض ریشهکن بشود... — میکرب پیوسته زیادتر شده و از قوت بدنم که از ناخوشی و میکرب و دواها ضعیف شده بود همیشه میکاست.
«از روی ناامیدی روی طرز خوراکهای مختلفه امتحان کردم و خیلی باعث تعجبم گردید که گیاهخواری مرا بزودی معالجه کرد. این بهترین دوای مؤثر بود زیرا هنگامیکه همه دواها را استعمال نمیکردم اثر مینمود و بمحض اینکه گوشت میخوردم دوباره ناخوشی عود میکرد.»
گوشت غذای مقوی نیست چنانکه گمان میکنند و مولد قوهٔ عضلات نمیباشد. اگر بلافاصله بعد از خوردن آن احساس قوت مینمایند فقط در اثر یک تهییج ساختگی و خطرناک است مانند الکل که اعصاب را تهییج میکند. خلاف عقیدهٔ عامه گوشت زهر آلودکنندهٔ بدن است و در رودهها فاسد شده تولید میکربهای گوناگون مینماید تقریباً همهٔ ناخوشیهای جهاز هاضمه مربوط بفساد گوشت است. دکتر «کاستن دورویل» میگوید: «تجربیات طبی برای ما کاملا مضرات گوشت را ثابت کرده و گواهی میدهد که آن تقریباً یگانه باعث ناخوشیهای آلات هاضمه است که سبب سوءهضم ورم امعاء و آپاندیسیت میباشد آنست که کمک به نشوونمای محرقه و ذوسنتریه میکند آنست که طفیلیهای مرض سل و سرطان را تقویت مینماید بهترین دلیل پرهیز از گوشتخواری است در موقع ناخوشیهای کبد و امعاء همچنین سل که سبب بهبودی ناخوشی میگردد ...»
استعمال الکل و گوشت با یکدیگر توأم است هر دو لازموملزوم میباشند دکتر «هوشیار» نوشته: «طرفداری از گیاهخواری همچنین جنگ برضد الکلخواری است این آفت دنیای امروزه.»
میرویم اجمالا عقاید بعضی از اطباء را دربارهٔ گوشتخواری شرح بدهیم:
دکتر «جیمس» مینویسد: «من خوراکی را سراغ ندارم که باندازهٔ گوشت گاو تولید یک تهییج غیرطبیعی روی سلسلهٔ اعصاب انسان بنماید.»
دکتر «پاسکول»: «گول نخوریم گوشت بیشتر مهیج است که مغذی نمیباشد باضافه دارای زهر هم هست.»
دکتر «لوگران» میگوید: «ما باید بدانیم که گوشت کشته شده نیست مگر «مردار» و بوسیلهٔ گوشتخواری از روی میل مقداری از زهر «توکسین» را داخل بدن خودمان مینمائیم.»
دکتر «ویکتور پوشه» گفته: «ما میتوانیم یقین داشته باشیم که یکنفر گیاهخوار هرگز مرض آپاندیسیت نمیگیرد و خوردن گوشت سبب تولید آن میشود.»
دکتر «پاپوس» میگوید: «از وقتی که برزگران شروع کردند هر روز گوشت بخورند مرض نقرس نزد آنها بروز کرد و بهمان درجه که شهریها بجای یک بشقاب عدس و یک سوپ خوب بیفتک با سیبزمینی خوردند ناخوشیهای معده و روماتیسم زیاد شد.»
دکتر «دک» مینویسد: «هرچه سادهتر زندگانی بنمائیم بیشتر جلو ناخوشیها و میکربها مقاومت خواهیم کرد همچنین اعضای بدن ما بهتر کار خواهد نمود.»
پرفسور «بوشار» اظهار میدارد: «گوشتخواران زبان چرک، تنفس بد، مدفوعات کثیف و غیرمنظم دارند همچنین ناخوشیهای معده وامعاءِ زخمهای جلدی، سردرد، روماتیسم، چاقی یا لاغری زیاد در آنها دیده میشود.»
اغلب اوقات حیواناتی که برای فروش تهیه میشوند یک تودهٔ زنده ناخوشیها هستند و تا همان زمانی زنده میمانند که برای کشتنش آماده مینمایند تا بمرگ طبیعی نمرده باشند و آن امراض را بهآسانی واگیر میکند.
در سرزمینهائی که دو نژاد با خوراک مختلف در یک آبوهوا زندگانی میکنند دیده میشود گروهی که گوشتخوارند بمرض سرطان مبتلا میشوند درصورتیکه گیاهخواری از این ناخوشی ایمن هستند، در هندوستان مابین مردمان گیاهخوار مرض سرطان بطور استثناء دیده میشود ولیکن گوشتخوران پیوسته مبتلا باین مرض میگردند. در مصر مابین قبطیهای گوشتخوار شهرنشین و فلاح گیاهخوار و در ایرلند اهالی جنوب شرقی آن که گیاهخوار هستند و اهالی «اولستر» که خوراک انگلیسها را میخورند مابین آنها سرطان شیوع دارد و تلفات سنگینی از گمراهی دربارهٔ خوراک خود میدهند.
شمارهٔ قربانیهای مرض سرطان در انگلیس و ممالکی که زیاد گوشت میخورند از کرورها افزون گشته و مطابق عقیدهٔ اطباءِ از خوردن گوشت و خوراکهای مهیج تولید میشود.
دکتر «رابرت بل» از اطباء انگلیس میگوید: «من بطوری متقاعد شدهام به ارزش یک طرز خوراکی که بیشتر آن از سبزیها و میوههای خام و گردو که به آن اضافه کرده باشند که بهیچوجه تردید ندارم اعلام بکنم که هرگاه بهاندازهٔ زیاد سبزیها و میوههای خام در خوراک ما بکار میرفت از مرض سرطان بزودی یک یادگار تاریخی باقی میماند.»
دکتر «جج بلاک» نیز مینویسد: «بوسیلهٔ خوراک میوه و غلات و سبزیها میشود گرفتاران ناخوشی سرطان را با یک قسمت عمده اگر همهٔ آنان نباشند از درد و زجر این ناخوشی آزاد بنمایند. من آنرا بمراتب زیاد به تجربه رسانیدهام در آزمایشهای خودم پس از آنکه این طرز خوراک را پیدا کردم یک فصل باسعادتی برای من باز شد.»
بهترین پیشبینی برای جلوگیری از ناخوشیها کمخوری غذاست بخصوص خوراک طبیعی که از نباتات گرفته باشند. هوای آزاد، ورزش، شستشوی بدن و فکر آرام انسان را همیشه تندرست، خوشبنیه و خوشبین مینماید.
انسان بواسطهٔ استعمال خوراکهای ساختگی و مندرآری سلامتی خود را از دست داده بنیهٔ او به تحلیل رفته و بزودی تخم ناخوشیهای گوناگون در او نشوونما میکند، ترکیب و ساختمان تن او از تناسب افتاده زیبائی حیوان آزاد و زشتی حیوان اهلی (متمدن) بهمان پایه است که انسان شهرنشین متمدن با انسان آزاد و روستا که در آغوش طبیعت پرورش یافته. آیا هیچ ندیدهاید کسانی را که مانند خمره باد کردهاند خون از سروصورت آنها، میچکد، دور چشمشان حلقهٔ کبودرنگ افتاده، سر کچل، شکم پیشآمده نمیتوانند راه بروند. عرق میریزند نفس میزنند. یا کسیکه از کمخونی رنگپریده مانند مردهٔ ازگورگریخته است در زمان باستانی مردمان یک زندگانی روستائی و بیآلایش داشتهاند رنج میکشیدند در هوای آزاد تنفس میکردند سپیدهٔ بامداد با خورشید برمیخاستند غروب با آن میخوابیدند ناخوشیهای سینه وجود نداشته دواهای عجیبوغریب استعمال نمیکردند و بهتر زندگانی مینمودند، زن و مرد برادروار پاهای برهنه با یکدیگر کشاورزی میکردند بچههای آنان تندرست و سرزنده و خوشحال بودند. ماما لازم نداشتند چنانکه حیوانات آزاد لازم ندارند.