امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات)/جوهری شام به سودا گری
جوهری شام به سودا گری | کرده گهر پیش کش مشتری | |||||
چرخ یکی حلقهی انگشترین | بر سر یک حلقه هزاران نگین | |||||
با همه چون سایه شده هم نشست | یک تن و هر جا که بجوئیش هست | |||||
گرم شود بر همه بی هیچ کین | پس ز حیا در رود اندر زمین |