امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات)/مستی او مایهی هشیاریش
مستی او مایهی هشیاریش | خفته همه خلق ز بیداریش | |||||
کردی بزرگی به حق کهتران | داد سبک جامه به قیمت گران | |||||
این همه بیداری ما خفتن ست | کامدن ما ز پی رفتن ست | |||||
از پی نامی که مبادش امید، | نامه سیه کردی و دیده سپید! |