انوری (غزلیات)/آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی | دردا که در فراقت میبگذرد جوانی | |||||
عمری همی گذارم روزی همی شمارم | روزی چنان که آید عمری چنانک دانی | |||||
هرگز ز من ندیدی یک روز بیوفایی | هرگز ز تو ندیدم یک روز مهربانی | |||||
در کار من نظر کن بر حال من ببخشای | تا چند بیوفایی تا کی ز بدگمانی | |||||
ای یار ناموافق رنجیست بینهایت | وی بخت نامساعد کاریست آسمانی |