انوری (غزلیات)/ای بندهی روی تو خداوندان
ای بندهی روی تو خداوندان | دیوانهی زلف تو خردمندان | |||||
بازار جمال روی خوبت را | آراسته رسته رسته دلبندان | |||||
در هر پس در مجاوری داری | گریان و در انتظار دل خندان | |||||
چندین چه کنی به وعده دربندم | ایام وفا نمیکند چندان | |||||
گویی مشتاب تا که وقت آید | گر خواهی وگرنه از بن دندان | |||||
از خوی بدت شکایتی دارم | کان نیست نشان نیک پیوندان | |||||
هجرت به جواب آن پدید آمد | گفت اینت غم انوری سر و سندان |