انوری (غزلیات)/ای جان من به جان تو کز آرزوی تو
ای جان من به جان تو کز آرزوی تو | هست آب چشم من همه چون آب جوی تو | |||||
ای من غلام آن خم گیسوی مشکبوی | افتاده در دو پای تو از آرزوی تو | |||||
هر شب خیال روی تو آید به پیش من | تا روز من کند به سیاهی چو موی تو | |||||
بربند نامه موی به نزدیک من فرست | تا جان به جای نامه فرستم به سوی تو | |||||
در کوی تو به بوی تو جان میدهم چو باد | گر بوی تو به من بدهد خاک کوی تو |