انوری (غزلیات)/حسنت اندر جهان نمیگنجد
حسنت اندر جهان نمیگنجد | نامت اندر دهان نمیگنجد | |||||
راز عشقت نهان نخواهد ماند | زانکه در عقل و جان نمیگنجد | |||||
با غم تو چنان یگانه شدم | که دل اندر میان نمیگنجد | |||||
طمع وصل تو ندارم ازآنک | وعدهات در زبان نمیگنجد | |||||
آخر این روزگار چندان ماند | که دروغی در آن نمیگنجد | |||||
روی پنهان مکن که راز دلم | بیش از این در نهان نمیگنجد | |||||
گویی از نیکویی رخ چو مهم | در خم آسمان نمیگنجد | |||||
چه عجب شعر انوری را نیز | معنی اندر بیان نمیگنجد |