انوری (غزلیات)/دل باز به عاشقی درافکندم
دل باز به عاشقی درافکندم | برداد به باد عهد و سوگندم | |||||
پیوست به عشق تا دگرباره | ببرید ز خاص و عام پیوندم | |||||
برکند به دست عشوه از بیخم | تا بیخ صلاح و توبه برکندم | |||||
پندم بدهد همی شود در سر | این بار که نیک نیک دربندم | |||||
چون بستهی بند عاشقی باشم | کی سود کند نصیحت و پندم | |||||
از مرهم وصل فارغم زیرا | کز یار به درد هجر خرسندم | |||||
آخر شب هجر بگذرد بر من | گر بگذارند روزکی چندم |