انوری (غزلیات)/دوش آنکه همه جهان ما بود
دوش آنکه همه جهان ما بود | آراسته میهمان ما بود | |||||
سوگند به جان ما همی خورد | گر چند بلای جان ما بود | |||||
بودش همه خرمی و خوبی | شکر ایزد را که آن ما بود | |||||
از طالع سعد ما براند | فالی که نه در گمان ما بود | |||||
بنشست میان ما و برخاست | آزار که در میان ما بود |