انوری (غزلیات)/ز عهد تو بوی وفا مینیاید
ز عهد تو بوی وفا مینیاید | که از خوی تو جز جفا مینیاید | |||||
جهانیست حسنت که جز تخم فتنه | بر آن آب و خاک و هوا مینیاید | |||||
مگر بر کجا آمد آسیب هجرت | نشان ده بگو بر کجا مینیاید | |||||
چنان دست بر خون روان کرد چشمت | که یک تیر غمزهاش خطا مینیاید | |||||
بنامیزد از دوستان زمانه | یکی با یکی آشنا مینیاید | |||||
از این پس وفا رسم هرگز میا گو | چو در نوبت عشق ما مینیاید | |||||
خوش آن کم تو گویی برو از پی تو | کسی مینیاید چرا مینیاید | |||||
غم تو کس تست و هرگز نبینی | که پی در پیم در قفا مینیاید | |||||
بساز انوری با بلا کز حوادث | بر آزادگان جز بلا مینیاید |