انوری (غزلیات)/سر آن داری کامروز مرا شاد کنی
سر آن داری کامروز مرا شاد کنی | دل مسکین مرا از غمت آزاد کنی | |||||
خانهی صبر دلم کز غم تو گشت خراب | زان لب لعل شکربار خود آباد کنی | |||||
خاک پای توام و زاتش سودای مرا | برزنی آب و همه انده بر باد کنی | |||||
آخرت شرم نیاید که همه عمر مرا | وعدهی داد دهی و همه بیداد کنی | |||||
شد فراموش مرا راه سلامت ز غمت | چو شود گر به سلامی دل من شاد کنی |