انوری (غزلیات)/نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند
نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند | عشق تو خاک تلف بر سر هر گنج کند | |||||
قبلهی روی ترا هرکه شبی برد نماز | چار تکبیر دگر روز بر این پنج کند | |||||
نرگس مست تو هشیارترین مرغی را | سینه چون نار کند چهره چو نارنج کند | |||||
عقل بر سخت لبت را به سخن گفت این است | زانکه در مهد همی طفل سخنسنج کند | |||||
رخ و اسبی بنهد روز و رخت را آنکس | کز مه یک شبه هر مه رخ شطرنج کند | |||||
غم و رنج تو اگر نام و نشانم ببرد | بیغم و رنج مبادم اگرم رنج کند | |||||
دامن چون تو پری دست گهر گیرد و بس | وای آنکس که طمع در تو به نیرنج کند |