انوری (غزلیات)/هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند
هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند | آنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند | |||||
با آنکه جز جفا نکند کار کار اوست | یارب چه کارها کند او گر وفا کند | |||||
آزادگان روی زمینش رهی شوند | گر راه سرکشی و تکبر رها کند | |||||
از کام دل رها کندش دست روزگار | آنرا که دست عشق وی از دل جدا کند | |||||
از بس که کبریای جمالست در سرش | بر عاشقان سلام به کبر و ریا کند | |||||
گر فوت گرددش همهی عمر یک جفا | خوی بدش قرار نگیرد قضا کند |