انوری (غزلیات)/پایم از عشق تو در سنگ آمدست
پایم از عشق تو در سنگ آمدست | عقل را با تو قبا تنگ آمدست | |||||
نام من هرگز نیاری بر زبان | آری از نامم ترا ننگ آمدست | |||||
هرچه دانی از جفا با من بکن | کت زبونی نیک در چنگ آمدست | |||||
هرکسی آمد به استقبال من | اندهانت چند فرسنگ آمدست | |||||
انوری پایت ز راهی بازکش | کاندران هر مرکبی لنگ آمدست |