انوری (غزلیات)/کار دل از آرزوی دوست به جانست
کار دل از آرزوی دوست به جانست | تا چه شود عاقبت که کار در آنست | |||||
کرد ز جان و جهان ملول به جورم | با همه بیداد و جور جان جهانست | |||||
عشوه دهد چون جهان و عمر ستاند | در غم او عشوه سود و عمر زیانست | |||||
عشق چو رنگی دهد سرشک کسی را | روی سوی من کند که رسم فلانست | |||||
بلعجبی میکند که راز نگهدار | روی به خون تر چه روز راز نهانست | |||||
خصم همی گویدم که عاشق زاری | خیره چه لعبالخجل کنم که چنانست | |||||
عاشقی ای انوری دروغ چگویی | راز دلت در سخن چو روز عیانست |