انوری (غزلیات)/گرد ماه از مشک خرمن میزنی
گرد ماه از مشک خرمن میزنی | واتش اندر خرمن من میزنی | |||||
پردهی شب را بدین دوری چرا | بر فراز روز روشن میزنی | |||||
من ز سودای تو بر سر میزنم | تو نشسته فارغ و تن میزنی | |||||
ای ببردستی بطراری ز من | من ندانستم که این فن میزنی | |||||
آستین بشکردهای بر کشتنم | طبل خود در زیر دامن میزنی | |||||
تیر مژگان را بگو آهستهتر | کو نه اندر روی دشمن میزنی | |||||
بوسهای من بر کف پایت دهم | مدتی آن بر سر من میزنی |