انوری (غزلیات)/یار گرد وفا نمیگردد
یار گرد وفا نمیگردد | حاجتی زو روا نمیگردد | |||||
ما به گرد درش همی گردیم | گرچه او گرد ما نمیگردد | |||||
یک زمان صحبت جدایی یار | از بر ما جدا نمیگردد | |||||
هیچ شب نیست تا ز خون جگر | بر سرم آسیا نمیگردد | |||||
مبتلاام به عشق و کیست که او | به غمش مبتلا نمیگردد |