| | | | | | |
|
ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف |
|
نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد |
|
|
هر کسی را کنیت و نام و لقب در خورد اوست |
|
پس در آوردستشان اندر جهان خواب و خورد |
|
|
حاسدا مودود شاه ناصرالدین را لقب |
|
گرموئید شد تو زین معنی چرا باشی به درد |
|
|
دان که او را نعمت دیگر نو نیامد زاسمان |
|
زانکه از روز ولادت خود موئید بود مرد |
|
|
بیش از این چیزی دگر حادث نشد در نام او |
|
آن به نیکونامی اندر جملهی آفاق فرد |
|
|
چون پدر مودود نامش کرد تایید خدای |
|
از سیم حرف و چهارم حرف او یک حرف کرد |
|
|
باد نامش درجان باقی وذاتش همچو نام |
|
ملک گیتی دستگاه و حفظ مردان پایمرد |
|