انوری (مقطعات)/ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری
ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری | کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین | |||||
آفتابش که در این دعوی رایت بفراشت | اگر انصاف دهی آیت بخلیست مبین | |||||
از بخیلی نبود آنکه کسی دادهی خویش | برکشد از سر آن تا فکند در بر این | |||||
پارهی ابر سیه را ندهد بهرهی نور | تا به اندازهی آن باز نخواهد ز زمین |