انوری (مقطعات)/خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد | به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید | |||||
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی | ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید | |||||
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز | خدای قدرت والای خویش بنماید | |||||
به دست بنده ز حل و ز عفد چیزی نیست | خدای بندد کار و خدای بگشاید |